ای برق همه بهانه از توست / تو خامشی و فسانه از توست
خاموشی تو نه یکی دو روز است / این قصه دراز و پر سوز است
جاشمعی و پیه سوز و لامپا / بعد از دو سه قرن شد هویدا
در عصر فضا و ماه و مریخ / از چیست عرب شدی تو از بیخ ؟!
می آیی و می روی به دلخواه / زین آمد و رفتند دو صد آه
اسباب و وسیله های برقی / سوزند ، مگر تو خصم خلقی ؟
یخچال به جا نماند و کولر / از بس که تو دم به دم قر
خاموشی و نرخ تو به یکجا / هردو بروند رو به بالا
بر گو به وزیر نیرو از من / ای مرد گزیده پر از فن
فکری به شب سیاه ما کن / خاموشی شهر را دوا کن