ابراهیم ادهم به شقیق بلخی افتاد.شقیق گفت : « ای ابراهیم! چون میکنی در کار معاش؟ » گفت : « اگر چیزی رسد شکر میکنم و اگر چیزی نرسد،صبر میکنم » شقیق گفت : « سگان بلخ نیز چنین کنند که چون چیزی باشد مراعات کنند ودم جنبانند واگر نباشد ،صبر کنند » ابراهیم گفت : « شما چگونه کنید؟ » شقیق گفت : « اگر ما را چیزی رسد ،ایثار کنیم و اگر چیزی نرسد شکر کنیم. »(تذکرة الاولیاء-عطار)