آیا می دانید بسیاری از مردم از صحبت کردن در جمع یا حضور در یک گروه وحشت دارند؟ آنها احساس دل آشوبه می کنند، کف دستان شان عرق می کند و ضربان قلب شان تندتر می شود. البته در اکثر مواقع مردم در هنگام نیاز، این احساسات شان را کنترل می کنند و از پس آن برمی آیند. قبل از شروع سخنرانی با حضور در یک جمع داشتن کمی اضطراب طبیعی به نظر می رسد اما گاهی بعضی نمی توانند اضطراب فراوانی را که دارند کنترل کنند و از روبه رو شدن با چنین شرایطی وحشت می کنند. برای آنها پاسخ دادن به پرسش در کلاس یا ایراد سخنرانی یا حتی با دیگران ناهار خوردن و صحبت کردن، موجی از اضطراب را به همراه دارد، به گونه یی که غیرقابل تحمل است. به این نوع اضطراب جمع هراسی گفته می شود. جمع هراسی به وحشت فراوان فرد هنگام قرار گرفتن در جمع اشاره دارد. این وحشت و اضطراب چنان زیاد است که شخص را وامی دارد تا از بودن در جمع پرهیز کند. فرد مبتلا به چنین اضطرابی، خطر اضطراب و خجالتش را بیش از اندازه بزرگ جلوه می دهد اما توانایی خودش را در مواجه شدن با آن موقعیت ها بسیار کوچک و ناچیز می شمارد.
اکثر این افراد در دوران نوجوانی کمرو بوده اند. گاه تغییرات جسمی و احساسی دوران بلوغ می تواند باعث ضعف اعتماد به نفس شود. بیشتر نوجوانان دوست ندارند مرکز توجه باشند، خصوصاً آنهایی که ذاتاً کمی نسبت به سایر همسالان شان خجالتی تر هستند. اکثر آنها از صحبت کردن در جمع یا نشستن بر سر میز غذا با کسانی که به خوبی آنها را نمی شناسند دچار اضطراب می شوند.
اما جمع هراسی از احساس دلهره یا خجالت که گاهی فرد احساس می کند، بسیار شدیدتر و عمیق تر است. جمع هراسی، کمرویی و خجالت بیش از حد توام با اضطراب است به گونه یی که موجب می شود فرد از انجام کاری که دوست دارد اجتناب ورزد و در جمع ظاهر نشود. گاهی هم شدت خجالت یا وحشت از صحبت با دیگران موجب می شود فرد دچار حالت خموشی انتخابی شود یعنی در موقعیت های خاص اصلاً صحبت نکند (به طور انتخابی). چنین افرادی با کسانی که رابطه دارند نظیر والدین، خواهر و برادر و دوستان صمیمی کاملاً طبیعی گفت وگو می کنند یا در موقعیت هایی مانند خانه کاملاً نرمال و طبیعی رفتار می کنند، اما با قرار گرفتن در موقعیت های دیگر چنان دچار ناراحتی و اضطراب می شوند که ترجیح می دهند سکوت کنند و اصلاً صحبت نکنند. نوجوانانی که والدین شان یا دیگر بستگان نزدیک آنان مشکلات اضطراب داشته باشند بیشتر از سایرین دچار مشکلات اضطراب و جمع هراسی می شوند.این ویژگی در واقع می تواند یک ویژگی یا صفت بیولوژیکی باشد که اعضای خانواده همگی در آن مشترک باشند. این صفت می تواند روی کارکرد و فعل و انفعالات مغز اثر بگذارد و حالاتی نظیر اضطراب، کمرویی، پرخاشگری و عصبانیت را کنترل کند. بعضی از افراد با ویژگی شخصیتی «محتاط بودن» متولد می شوند و در نتیجه گرایش آنها به سوی کمرویی، خجالت و حساس بودن در موقعیت های جدید است و ممکن است چنین ویژگی به جمع هراسی فرد نیز بینجامد.
اما برخی هم ممکن است براساس تجاربی که داشتند و از واکنش های دیگران نسبت به خودشان یا با مشاهده رفتارهای والدین یا نزدیکان چنین ویژگی را فرا گیرند. اعتماد به نفس ضعیف و نداشتن مهارت هایی برای کنار آمدن با استرس و اضطراب نیز می تواند نقش مهمی در ایجاد جمع هراسی ایفا کند. همچنین افراد نگران، کمال گرا و آنهایی که به واسطه مرتکب شدن اشتباهات کوچک بسیار به خود سخت می گیرند، ممکن است دچار مشکل جمع هراسی شوند. تفکرات نگران کننده در این افراد اغلب به صورت سوالاتی در ذهن آغاز می شود که جنبه منفی دارند. برای مثال فرد با خود می اندیشد؛ «چی می شه اگر سر میز ناهار کسی نباشه؟» یا «چی می شه موقعی که می رم امتحان بدم تو کلاس کسی نباشه؟» این تفکرات بدتر و بدتر می شود تا جایی که فرد آنها را به مثابه اتفاقات بد و ناخوشایندی می پندارد که برایش رخ می دهد. یا تفکرات آزارنده و نگران کننده یی مانند «اگر مرتکب اشتباه شوم چی؟»، «اگر حرف اشتباهی بزنم و دیگران بهم بخندند، چی؟» و این تفکرات فرد را به جهتی سوق می دهد که احساس کند نمی تواند و از پس انجام آن کارها برنمی آید و در نهایت به وحشت و دوری او از جمع می انجامد. روان درمانی می تواند به افرادی که دچار جمع هراسی هستند کمک شایانی کند. روان درمانگر با پی بردن و درک تفکراتی که سبب اضطراب فرد می شود و نیز با تمرین و آموزش مهارت های اجتماعی و مهارت های زندگی و تقویت اعتماد به نفس آنها و با به کارگیری تدریجی این مهارت ها در موقعیت های واقعی می تواند به فرد کمک کند.