شما چیزی را مینویسید که میخوانید؛ سعی کنید مطالبی را پیدا کنید که دیگران کمتر به آنها دسترسی دارند یا آنها را میخوانند، زیرا کیفیت نوشته شما نسبت مستقیم دارد با کیفیت آنچه میخوانید. مطالبی با مضامین تکراری یا از منابع تکراری را نخوانید؛ سعی کنید در خواندن مطالب سایتها آزاداندیش باشید و ذهن خودتان را برای تصمیمگیری و جهتگیری باز بگذارید.
یک نکته مهم این است که طرز بیان شما کمکم به سوی طرز بیان منابعی اطلاعاتی شما گرایش پیدا میکند. به همین دلیل باید سعی کنید در انتخاب منبع دقت فراوان به خرج دهید ولی گاهی طرز بیان منبع شما خوب نیست، اما مطلب خوبی نوشته شده است، پس باید یاد بگیرید که چطوری به نوشته ریتم بدهید و در عین حال آنچه میخواهید به مخاطب برسانید را عمیق و کامل به او منتقل کنید. برای این کار میتوانید کتابها و مقالات کسانی که طرز بیان بسیار خوب و جذابی دارند را مطالعه کنید و در زمانی نه چندان طولانی نتایج آن را مشاهده خواهید کرد.
ـ تعادلگرایی بیشتر مضر تا مفید؛ عدهی خیلی زیادی از وبلاگنویسها به اشتباه تصور میکنند با تعادلگرایی زیاد میتوانند همهی بازدیدکنندگان با عقاید مختلف را طرفدار خود نگه دارند ولی این یک اشتباه محض است. اصلا تعادلگرایی یعنی چه؟ شما باید سعی کنید از بین عقاید مختلف بهترین و درستترین آن را انتخاب کنید و با قاطعیت بر آن پایبند باشید، هرچند این به معنی نگاه یک طرفه و افراطی به برخی از عقاید و… نیست و مفهوم فقط سرگردان نکردن خوانندگان با عقاید مختلف است.
خوانندگان وبلاگ شما مثل مشتریانی هستند که برای مشاورهی خرید یک محصول نزد شما آمدهاند؛ آنها میدانند که محصولات مختلفی وجود دارد و هر کدام مزیتها و معایبی دارند اما آنها میخواهند انتخاب کنند و تصمیم نهایی را برای خرید بگیرند و فقط یک گزینه را انتخاب میکنند پس در انتخاب گزینهی بهتر به آنها کمک کنید.
ـ اشتیاق؛ نوشته بیاشتیاق مثل قایق بدون بادبان است؛ به وجود آوردن اشتیاق یکی از مهمترین الزامات یک نوشته است. اشتیاق در اینجا فقط به معنی شوق خواندن مطلب نیست بلکه مفهومی کمی فراتر از آن دارد. شما باید مطلبی بنویسید که تضاد متناسب و معقولی در آن با عقیدهی عمومی وجود داشته باشد؛ بدون گذر از محدودیتها نمیتوانید زیاد دور شوید.
این نوع نوشته بسیار کمیاب است، چون ما به عقایدمان ایمان کافی را نداریم و احساس میکنیم در صورت بیان این عقیده عدهای مخالف ما خواهند بود یا شاید این عقیده اشتباه باشد که همه این موارد درست است اما رمز موفقیت شماست نه عامل شکستتان.
ـ ارزش شخصی؛ بدیهی است که ذهن انسان فقط با دلیل و برهان قانع نمیشود و علاقه و اشتیاق بیدلیل به وجود نمیآید. هویت شما فرمانرواست! سعی کنید در نوشتههای خود بر روی موضوعی خاص افراط نکنید؛ هر مطلبی از هر جایی را نشر ندهید و از همه مهمتر برای خوانندگان مطلبتان ارزش قائل باشید.
شما برای انسانها مطلب مینویسید نه روباتهای موتور جستجو. عدهای فقط به دنبال کپی پیست کردن مطالب از سرتاسر وب هستند تا فقط تعداد صفحات و مطالبشان را بالا ببرند اما نمودار محبوبیت چنین و وبلاگ یا سایت یا هر ناشر دیگری در درازمدت به شدت سقوط خواهد کرد چون خواننده به وضوح حس میکند که نویسنده این مطلب ارزشی برای چشمان و وقت او قائل نیست و این دقیقا مثل جعبههای بسیار بزرگ کادوست که در آن یک چیز کوچک بیارزش میگذارند؛ پس سعی کنید جوی را بوجود آورید که همه انتظار انتشار مطالب شما را بکشند نه اینکه بین 10 مطلبی که شما در روز منتشر کردهاید چرخ بزنند به این امید که شاید مطلبی به درد بخور پیدا کنند.
برنده کسی است که بیشتر؛ دورتر و زودتر از دیگران ببیند...