توجه کردن عمیق و زلال و بدون سایه- مشاهده کردن است و مشاهده هنر است.مثل گوش دادن.اما به ندرت گوش داده و مشاهده می شود.همه سرگرم چیزهایی هستند که باید آن ها انجام بشوند.با لذت و غم ها و مشکلات روز مره شان!
پس زمانی برای مشاهده باقی نمی ماند!؟اما به نظر می رسد که زمان مانع مشاهده و گوش دادن نیست.زمان-مخزنی است برای تجربه ها و دانش و گذشته شما و این تجربه ها مشاهده و ذهن را کدر و خواب آلود می کنند.
برای مشاهده- باید شناخت و واژه ها دخالتی در مشاهده نداشته باشند.برای این که شناخت تجزیه و تحلیل می کند.رنگ اضافه و کم می کند-نظر می دهد-سبک و سنگین می کند-انتقاد می کند و انتخاب می کند-ولی چیزی مشاهده نمی کند!
اگر ذهن ما با این همه اطلاعات و بار- پر شود و حس های ما با غم و اندوه و باورها شرطی شود-چگونه می توان مشاهده کرد و گوش داد!؟چیزی که می توانی ببینی ناراحتی ها و حسرت ها و ترس های تو می باشند- که آن ها نیز از درون تو به بیرون می آیند و در واقع چیزی که تو می بینی- همان توهمات و برداشت های ذهن شرطی تو می باشند.
با این همه الگو و معیارهای محدود و واهی- ذهن تو همه چیز را تحریف شده می بیند و چیزی را که حقیقی و واقعی است نمی بیند! و با این حال تو در میان گذشته و باورها و تجربه های شخصی و نه وجودی گم می شوی.و همه این ها باعث بیماری های روانی و فیزیکی (کمر درد-هرنیا-درد معده-سرگیجه-فشارخون نا متعادل-احساس خستگی-احساس ترس-پرخوری-خشم-سوشیال فوبی و پیری زودرس و ...) در تو می شوند.
نها راه نجات - رهایی از گذشته و در نگاه تازه می باشد.این گذشته و باورها در یک روز ذهن ما را پر نکرده اند و در یک روز هم نمی توان خالی کرد.عجله نکن.هیچ تلاشی لازم نیست.فقط در حقانیت خود سماجت نکن. سعی نکن همیشه منطق خود را سیراب کنی تا ارضاء شوی.
در طول روز ساعات مشخصی را برای سکوت کردن و سخن نگفتن برنامه ریزی بکن.
دقایقی به جای سخنان منطقی حرف های الکی (نتالنتبلابتذرن۸۶دذ۸۶ذیسدرو۸دذیدذ۵غدذز.ندذخقث۸۶غدذثی۶۸غ۵ث۶غ۹د۸ذ۶۹۸غدذیط۹ح۸ثغذ۶سلاتم/مارسدیتذغاقفناینمامند) بگو!وقتی نتوانی معنی کنی-تجزیه و تحلیل هم نخواهی کرد و یک روز متوجه می شوی که معنی در واژه ها نیست!
حرف های منطقی همیشه خوب نیستند و بعضی وقت ها هم بیماری زا هستند!
اصلا خوبی در حرف و سخن نیست!خوبی و زیبایی در مشاهده است و برای مشاهده ذهن باید خالی شود و برای تخلیه و صیقل دادن به ذهن -می بایستی سکوت را تجربه کرد. از سرکشی - قضاوت - غرور - نفس - جاه طلبی و منیت باید دوری کرد.همه این ها مانع سکوت و آرامش هستند.
این ها فقط بیماری تولید می کنند و چرا ما باید به طرف چیزهایی که سلامتی ما را به خطر می اندازند برویم!!؟
قضاوت- غرور-حسادت-منیت - جاه طلبی و سماجت در حقانیت خود- کمتر از مواد مخدر برای سلامتی مضر نیستند!
قاسم سلطانی
در ازدواج انتخاب مناسبی کرده اید از بینی خود ممنون باشید. یک محقق و نویسنده کتاب اسرار رایحه ها در زندگی زناشویی بر این باور است که زنان با کمک حس بویایی خود می توانند زوج مناسب برای بچه دارشدن را از نظر ژنتیکی تشخیص دهند! او و دیگر محققان کشف کرده اند که زنان به طور غریزی به سمت مردانی کشیده می شوند .
چرا زوجهای جوان که به تازگی ازدواج کرده اند بیشتر به یکدیگر عشق می ورزند؟ یک استاد انسان شناسی که درباره عشق تحقیق می کند می گوید: «عشق یک نوع اعتیاد شیمیایی است.» عاشق شدن مرکز لذت بخشی مغز را فعال می کند و باعث افزایش تولید آنزیم «دوپامین» و به تبع آن باعث بروز احساس لذت در انسان می شود.
«دوپامین» آنزیمی است که در افراد معتاد پس از مصرف ماده مخدر احساس سرخوشی پدید می آورد. پس از مصرف شکلات نیز همین منطقه از مغز تحت تاثیر قرار می گیرد به همین دلیل است که به سختی می توان از خوردن شکلات صرف نظر کرد!
با آزادشدن دوپامین در جریان خون انرژی بدن و قدرت تمرکز «بخصوص برروی همسرتان» افزایش می یابد به همین دلیل در دوران اولیه پس از ازدواج میل بیشتری برای گذراندن وقت خود با همسرتان دارید. آیا امکان تداوم این احساس در سالهای متمادی پس از ازدواج نیز وجود دارد؟ بی تردید امکان پذیر است. پزشکان در این مورد می گویند: «دوپامین» در برخورد انسان با چیزهای نو و تازه نیز آزاد می شود. بنابراین با جلوگیری از یکنواختی در زندگی می توان این احساس علاقه مشترک را حفظ کرد.
همسری مناسب برای زندگی
اگر در ازدواج انتخاب مناسبی کرده اید از بینی خود ممنون باشید. یک محقق و نویسنده کتاب اسرار رایحه ها در زندگی زناشویی بر این باور است که زنان با کمک حس بویایی خود می توانند زوج مناسب برای بچه دارشدن را از نظر ژنتیکی تشخیص دهند! او و دیگر محققان کشف کرده اند که زنان به طور غریزی به سمت مردانی کشیده می شوند که از نظر ژنتیکی با آنها متفاوت هستند و برای بچه دارشدن زوج مناسبی محسوب می شوند. وی در این خصوص اذعان دارد:
«اگر شما شخصی را برای ازدواج انتخاب کنید که ژنهایی مشابه شما داشته باشد خطر به دنیا آوردن کودکان با بیماریهایی مادرزادی بالا می رود. آنچه که شما را به سمت زوج مناسب می کشاند آنزیم «فرومون» است که در زمان آزادشدن هورمونهای جنسی در بدن ساخته می شود. زنان بخصوص در زمان تخمک گذاری قابلیت تشخیص «فرومون» را به وسیله بینی خود دارند. هنگامی که بوی مورد نظر خود را استنشاق می کنید میزان استروژن خون بالا می رود و احساس علاقه در شما جرقه می زند!
اگر ازدواج کرده ای عاقلی!
بهتر است آنچه از بیشتر زوجها می شنوید که ازدواج چیزی جز حماقت نیست را فراموش کنید! یک روانشناس می گوید: «تحقیقات نشان داده اند که ازدواج تضمین کننده سلامت عقل و روح است و از ابتلا به بیماریهای روانی نظیر افسردگی جلوگیری می کند و کسانی که به ازدواج تن نمی دهند بیشتر به روانشناس مراجعه می کنند.
بیشتر زنان با ازدواج احساس امنیت می کنند، احساس تعلق خاطر باعث تقویت اعتماد به نفس می شود.
خداحافظی با تجرد
ازدواج تنها به سلامت روح و روان شما نمی انجامد. آمارها نشان داده اند که متأهلین حتی آنهایی که دارای مشکلات خانوادگی هستند، از سلامت بدنی بیشتری برخوردارند.
آنها دارای سیستم ایمنی قویتری بوده و در برابر ویروس های عامل سرماخوردگی و آنفلوآنزا مقاومت بیشتری نشان می دهند، کمتر دچار بیماریهای مزمن شده، کمتر در بیمارستان بستری می شوند و در صورت ابتلا به بیماری سریعتر بهبود یافته و طول عمر آنها از افراد مجرد حدود 5سال بیشتر است! اما در مورد بیماریهایی چون افسردگی و سکته قلبی آمار ابتلا تنها در میان افرادی که زندگی زناشوئی بهتری دارند کاهش می یابد، گویا قلب شما می داند که ازدواج موفقی داشته اید یا خیر!
تأهل یا ثروت
چه چیز بیش از همه شما را خوشحال می کند؟ بی نیازی مالی ممکن است رضایت بخش باشد اما تحقیقات نشان داده اند: یک زندگی زناشوئی مستحکم و موفق مهم ترین نقش را در رضایت و شادی افراد داراست. برپایه همین تحقیقات احساس رضایت از یک ازدواج موفق با خرسندی ناشی از دریافت سالانه یکصد میلیون تومان برابری می کند. بنابراین عشق ثروت را نیز به همراه دارد.
مهر پدری
بی شک تماشای پدری که فرزند نوزادش را در آغوش گرفته و یا دست در دست فرزندش پیاده روی می کند، بسیار لذت بخش است. اما این احساس لذت برای خود پدر عمیق تر است. «هنگامی که مردی فرزندش را در آغوش می گیرد دچار تغییر ناگهانی هورمونی می شود.»
«تستسترون» «یعنی هرمون عامل پرخاشگری» پائین آمده و هرمون های «اکسیتوسین» و «سپرسین» که در زمان برقراری ارتباط با عزیزان فرد ترشح می شوند بالا می رود. این افزایش هرمونی باعث تحریک حس وابستگی و اشتیاق وی به نزدیک ترشدن به فرزندش می شود.» این تغییرات فیزیولوژیکی از ابتدای زندگی بشر در مردان وجود داشته است اما پدران امروز به علت نوع زندگی، ارتباطات عمیق تری با فرزندانشان برقرار می کنند. آخرین تحقیقات به عمل آمده نشان داده اند که 93درصد پدران، فرزندان مدرسه ای خود را حداقل یکبار در هفته در آغوش می گیرند. این رقم نسبت به دهه قبل 3درصد افزایش یافته است. برپایه همین تحقیقات 60 درصد پدران هر روز فرزندان خود را در آغوش می گیرند. فواید بیولوژیکی این عمل در پدر و فرزند کاهش فشارخون، پائین آمدن میزان ترشح هرمون های عامل اضطراب و تقویت سیستم ایمنی بدن است.
تحقیقات نشان داده شوهرانی که به همسر خود عشق می ورزند و احساس خود را بیان می کنند 10سال جوانتر از کسانی به نظر می رسند که احساس خود را بیان نمی کنند.
آتوسا بابک
زنان نیمی از جامعه بشری را تشکیل داده و از جهات مختلف دارای اهمیت بوده و در برنامه ریزی های گوناگون جامعه، باید در نظر گرفته شوند.یکی از اموری که برای زنان مطرح است، ورزش است. امروزه زنان زیادی در سطح جهان به ورزش های مختلف اشتغال دارند. گروهی ورزشکار حرفه ای اند و تعدادی ورزشکار آماتور؛ گروهی به ورزش های سبک می پردازند و برخی به ورزش های سنگین و خشن؛ گروهی از آنان برای رسیدن به مقامات و قهرمانی تلاش می کنند و برخی برای حفظ سلامتی و یا تناسب اندام. و عدّه بیش تری از زنان نیز از ورزش و ورزشکار، بیگانه و یا حتی از آن بیزارند. حال باید دانست، کار کدامین گروه از این زنان صحیح تر بوده و به صلاح نزدیک تر است.
زنان در جوامع کهن و باستانی به شدت از ورزش و حتی تماشای مراسم ورزشی منع می شدند، اما بالاخره پای آنان به ورزش و مسابقات ورزشی باز شد.
در کتاب زن و ورزش (ص 18 و 19) چنین آمده است:" حتی در مراسم و آیین های ویژه مذهبی و اجتماعی که تا پیش از بر پایی المپیاد در یونان باستان برگزار می شد، و بعد از آن در المپیاد باستانی که به منظور پرورش جسم و روان نو نهالان و جوانان ترتیب یافته بود و هر چهار سال یک بار برگزار می شد، زنان حق ورود و تماشا نداشتند، و این ممنوعیت، آن قدر شدت و غلظت داشت که اگر زنی این قاعده و قانون را نادیده می گرفت و به تماشای مسابقات می رفت، محکوم به اعدام می شد.نخستین زنی که سنّت مرد سالاری را در عرصه ورزش و مسابقات میدانی در هم شکست، زنی بود به نام "هیپوهریا" که با تلاش و پشت کاری خاص، سرانجام پای زنان را به عرصه ورزش و میدان مسابقات ورزشی یونان باز کرد. چندی نگذشت که زنان موفق شدند، تحت عنوان "هریا" برای اولین بار، مسابقاتی را در حضور مردان بر پا کنند و عرصه های نبرد ورزشی را زیر قدم های خود داشته باشند."
گروهی از کارشناسان ورزشی و دانشمندان، با ورزش کردن زنان به شدت مخالفند، و گروهی نیز در نقطه مقابل آن ها قرار داشته، و آن را برای زنان و دختران لازم و ضروری می دانند. ما در این جا به نحو اختصار به این دو نظریه اشاره می نماییم.
"تامین بهداشت جسم و روان برای زنان که در دوره ها و مراحل مختلف زندگی پر مسوولیت خویش، مراحلی چون بارداری، زایمان و از همه مهم تر، پرورش و تربیت فرزندان را پشت سر می گذارند، از اهمیتی والا برخوردار است.تحقیقات نشان داده است که شروع عادت ماهانه در دختران و زنان ورزش کار، دیرتر از غیر ورزشکار است... این تاخیر به نوبه خود تاثیرات مثبتی را برای دختران در برمی دارد، چنان که رشد بیش تر اندام ها را در جهت طبیعی، بیش تر خواهد نمود.همچنین در این دختران ورزیده و تمرین دیده، مقدار مطلق و نسبی جرم عضلاتشان از دختران هم سن تمرین نکرده، بیشتر بوده است.استراند (ASTRAVD)، سی شناگر دختر را در سنین دوازده تا شانزده سالگی، به مدت یک سال تحت تمرینات سنگین قرار داد. این دختران، مسافتی حدود 5500 متر تا 6500 متر را (حدود شش تا بیست و هشت ساعت) در هفته شنا نمودند؛ هر هفته در تمام طول تمرین، از نظر پزشکی نیز این افراد، مورد معاینه قرار می گرفتند. پس از این مدت، بررسی بر روی آن ها نشان داد که آن ها از نقطه نظر اکسیژن مصرفی در سطح بسیار بالایی قرار دارند، که با افراد تمرین ندیده قابل مقایسه نبوده است.براون (BROWN) نیز در یک تحقیق خود، همین تجربه را در مورد دخترانی که دوران قبل از بلوغ را می گذراندند انجام داد؛ مشاهده کرد که حداکثر اکسیژن مصرفی آن ها در شش هفته تمرین، حدود 18% و در دوازده هفته، حدود 26% افزایش پیدا نموده است. همچنین ضربان قلب آن ها بعد از این تمرین، کاهش یافته و هیچ گونه اثر سوئی در این افراد دیده نمی شود."
شهید دکترسید رضا پاک نژاد، در باره آثارمنفی ورزش- به ویژه ورزش های سنگین و خشن- بر روی زنان می نویسد:"صادقانه باید قبول کنیم زنان ورزشکار در این مورد مشکل است، ولی متخصصان امر عقیده دارند که 50% زنان ورزشکار، روحیه زنانه خود را از دست می دهند، چون زن های نامبرده برای رسیدن به مقام قهرمانی بین المللی، متحمّل ممارست و تمرین های مداوم و مشکلی شده اند، خواه نا خواه خشن بار آمده اند و به درشتی حرف می زنند. برای آن ها خوشایند مرد بودن مطرح نیست، بلکه کمال مطلوب آن ها، ثانیه ها و سانتی مترها و جلو افتادن ها و مدال هاست... . یک زن کوه نورد که دایماً عمرش در کوهستان می گذرد، به تدریج صفت زنانه خود را از دست می دهد و حتی ممکن است از زن بودن خود خجالت کشیده و روحانیت زنانه خود را از دست بدهد.زنان نباید فوتبال و رگبی بازی کنند. این ها ورزش های ظریف و زنانه نیستند، و بایستی آن ها والیبال و بسکتبال و اسکی بازی کنند، بدون این که لطف زنانه خود را از دست بدهند... به وسیله روزنامه "دیلی میرور" (در انگلستان) اعلام گردید، از نظر علمی ثابت شد ورزش، دختران و زنان را بد ترکیب و زشت می کند. زنان و دخترانی که ورزش می کنند، صدایشان کلفت می شود و زیبایی اندام و برجستگی های زنانه خود را از دست می دهند و اندام و جثه درشت و قوی، مانند مردان پیدا می کنند.کسی که این نظریه را از اول داشته است و اخیراً آن را به اثبات رسانیده، پروفسور، دکتر "الودویک پروکوپ"، کارشناس پزشکی و ورزشی است. این پزشک معروف، در مسابقات المپیک مکزیک، 911 دختر ورزشکار را مورد معاینه قرار داد و مشاهده کرد که نیمی بیش تر از این دختران، زیبایی اندام خود را از دست داده و شبیه مردان شده اند."مرحوم شهید دکتر پاک نژاد، به منظور تطبیق مطالب فوق با نظر اسلام، به حدیثی از قول پیامبر گرامی اسلام اشاره می کند که می فرماید: "المراة ریحانة لیست بقهرمانة" و آن گاه آن را چنین ترجمه می کند: "زن، گل است و قهرمان نیست."
به نظر می رسد ایشان در ترجمه این حدیث، دچار خطا شده اند. ایشان کلمه "قهرمان" را که به عنوان یک کلمه عربی به کار رفته، به معنای "قهرمان، و شخص نیرومند"- که در فارسی به کارمی رود- گرفته است، اما این برداشت، صحیح نیست. این حدیث به همین شکل در نهج البلاغه نیز آمده است، آن جا که امیر مومنان در وصیت خویش به فرزند برومندش، امام حسن علیه السلام می فرماید:"فانّ المراة ریحانه، لیست بقهرمانة"
و فیض الاسلام در ترجمه آن چنین می نگارد: "زن گیاهی است خوشبو، نه کار فرما (پس او را از انجام امور بازدار)."و همین ترجمه صحیح است. زیرا "قهرمان" در زبان عربی از ماده "قهرم" است که رباعی است، نه از ماده "قهر" که ثلاثی است.
"القهرمان: الّذی یحکم فی الامور و یتصرّف فیها بامره؛قهرمان: کسی است که در کارها حکم کرده و به دستورش در کارها دخل و تصرف می شود.""قهرم- (القهرمان): ناظر دخل و خرج؛قهرم(القهرمان): الوکیل او امین الدّخل و الخرج؛قهرمان: وکیل و نماینده امینی است که دخل و خرج به عهده اوست."بنابر این، معنای روایت چنین می شود که: "زن، همانند گل خوشبوست که باید در منزل یا گل خانه مانده و تحت مراقبت دقیق قرار گیرد. گل نباید از گل خانه خارج شده و در دسترس همگان باشد، والا پژمرده و پرپر شده، طراوت، زیبایی و بوی خوش خود را از دست خواهد داد، و چون چنین است، حتی مسوولیت دخل و خرج منزل و خرید مایحتاج زندگی از بازار و مغازه نیز که مستلزم خارج شدن وی از منزل، و در معرض خطر قرار گرفتن اوست، از دوش او برداشته شده است". شاهد بر صحت این برداشت و ترجمه، فرمایشات آن حضرت است که پیش از بیان این عبارت فرمودند:"با حجاب و پوشاندن، چشم های آن ها را از دیدار بازدار [مگذار بیرون رفته، چشمشان بر مردم افتد]، زیرا سخت گرفتن حجاب برای ایشان پاینده تر است [هر چند در حجاب باشند، از تباه کاری ها محفوظند]، و بیرون رفتن اینان بدتر نیست از آوردن تو کسی را که از جهت ایشان اعتماد و اطمینانی به او نمی باشد. و اگرمی توانی، کاری کن که غیر تو را نشناسند و مسلّط مکن زن را به آن چه به او مربوط نیست."
بدون تردید، ورزش برای مردان بسیار مفید، بلکه لازم است، اما باید توجه داشت که هرگز نباید زنان را در ردیف مردان دانسته و با آنان مقایسه کنیم. مقایسه زن با مرد، و انتظار اعمال و کارهای سنگین و خشن مردانه از زن، ظلم بزرگی به زنان است. تفاوت های فراوانی در خلقت و آفرینش، بین زن و مرد وجود دارد، و این تفاوت ها موجب برتری هیچ یک بر دیگری نیست. کمال مرد در این است که دارای خصوصیات مردانه باشد و کمال زن نیز در این است که به ویژگی های زنانه، آراسته باشد. زن، ظریف آفریده شده و این ظرافت برای زن یک کمال است. به همین جهت، در اسلام انجام کارهای خشن، سنگین و طاقت فرسای خارج از منزل به عهده مردان، و کارهای ظریف، دقیق، حساس و عاطفی، همچون: تربیت و پرورش کودک، رسیدگی به وضع منزل، پخت و پزد و هنر شوهر داری، به زن واگذار شده است. بدن زنان، نسبت به بدن مردان ضعیف تر و ظریف تر است، ولی این ضعف بدنی برای آنان نقص نیست. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه به همین مطلب اشاره کرده و می فرماید:فانّهن ضعیفات القوی؛
در عوض، زنان از هنر عواطف و احساسات، از مردان به مراتب قوی ترند. قوّت بدنی و جسمانی برای مرد، و قوت احساسات وعواطف برای زن، لازم و موجب کمال است.آقای خوزه کالیگال، رئیس انجمن بین المللی مدارس عالی تربیت بدنی، می گوید:"من با مسابقات و رقابت های علنی و آشکار بین زن و مرد مخالفم؛ منظور من رقابت های سطح بالای ورزشی است، نه اعمال ورزشی به عنوان تفریح، گذران اوقات یا آموزش، بلکه مسابقاتی که با زمان سنج و سانتی متر اندازه گیری می شود، یا ورزشی هایی که بر حسب کارآیی ها و توانایی های مبتنی بر قدرت، سرعت و استقامت ارزیابی می گردد... .من معتقدم- ضمن این که به هر عقیده مخالف دیگری نیز احترام می گذارم- که یکی از بزرگ ترین دلایل زیستن ما در این عالم، آن است که زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند."حضرت علی علیه السلام با توجه اختلاف زن و مرد در آفرینش، قضاوت جالب و شگفت انگیزی دارد:"مردی دارای دو زن بود که هر دو نفر آن ها بادار بودند. هر یک از آن ها آرزو می کرد، فرزندی که به دنیای می آورد پسر باشد، تا بدین وسیله پیش شوهرش محبوب تر گردد. در آن زمان- به دلیل پایین بودن سطح فرهنگ و نقش مهمی که مردان در تقویت بنیه نظامی داشتند- داشتن فرزندان پسر، افتخار بوده و داشتن فرزندان دختر، موجب سرافکندگی محسوب می شد.از قضا هر دو زن در یک شب تاریک و در یک اتاق، زایمان می کنند. یکی از آن ها دختر، و دیگری پسر به دنیا می آورد. زنی که دختر زاییده بود، در یک زمان مناسب، فرزندش را با نوزاد پسر هوویش عوض می کند و وانمود می کند که او پسر زاییده و هوویش دختر. این کار باعث اختلاف و درگیری بین دو هوو شده و کسی نمی تواند در این مورد قضاوت کند. طبق معمول، برای قضاوت در این مورد، به دریای علم و حکمت، امیرمومنان، حضرت علی علیه السلام مراجعه می شود. آن حضرت دستور می دهد، هر دو مادر، مقدار معین و مساوی از شیر خود بدوشند. آن گاه آن دو شیر را در ترازوی دقیق وزن می کنند. با کمال تعجب متوجه می شوند، وزن حجمی یکی از شیرها بیش تر از دیگری است. آن گاه آن حضرت حکم می کند که فرزند پسر متعلق به همان زنی است ک شیرش سنگین تر است."می بینیم به دلیل اختلاف ساختمان جسمانی زن و مرد، خداوند متعال حتی در تغذیه نوزادان نیز اختلاف قایل شده است. شیری که پسر از آن تغذیه می کند، باید از املاح و فلزات بیش تری برخوردار باشد، تا استخوان بندی و اسکلت و همچنین عضلات محکم تر و نیرومندتری را برای مردانی که وظایف سنگین تر، خشن تر و خطرناک تری به عهده خواهند داشت، فراهم سازد.به دلیل همین اختلاف جسمانی زن و مرد، ورزش نیز آثار متفاوتی در هر یک از آنان بر جای می گذارد؛ بنابر این، بهتر است زنان از پرداختن به ورزش های سخت، خشن و طاقت فرسا بپرهیزند، و تنها به انجام ورزش ها و نرمش های سبک و مفید بپردازند، تا از ورزش نتیجه معکوس نگیرند.به هر حال از نظر اسلام، پرداختن بانوان به ورزش های گوناگون- تا آن جا که برای آن ها ضرری نداشته و مستلزم فعل حرام دیگری نباشد- جایز است، زیرا هر کاری، تا زمانی که دلیل بر حرمت آن نداشته باشیم، جایز خواهد بود. ورزش بانوان نیز مشمول همین قاعده کلیّه است و تا زمانی که دلیلی قاطع بر حرمت ورزش بانوان نداشته باشیم، اصل جواز آن خواهد بود.باید توجه داشت، اسلام نمی خواهد زنان را از ورزش کردن منع کند، بلکه – همان گونه که از فرمایشات حضرت علی علیه السلام خطاب به امام حسن علیه السلام فهمیده می شود- می خواهد تماس زنان با مردان نامحرم را به حداقل برساند، زیرا هر چه این تماس بیش تر باشد، خطر به فساد و سقوط کشیده شدن زنان و در نتجه جامعه، بیش تر خواهد بود. جوامعی که در طیّ قرن گذشته، هیچ گونه محدودیتی در روابط زنان با مردان، قائل نشده و به آنان آزادی مطلق در این زمینه داده اند، تاوان سختی پرداخته اند. در این گونه جوامع، فساد، فحشا، جنایت، آدم ربایی و تجاوز به طور محسوسی افزایش یافته، موازین اخلاقی و انسانی در هم کوبیده شده، و روابط اجتماعی و به ویژه خانوادگی، صمیمیّت و گرمی خود را از دست داده و به تیرگی گراییده است.خلاصه این که از نظر اسلام، پرداختن به ورزش هایی که به واقع برای حفظ سلامتی، زیبایی و زیبایی و شادابی زن مفید بوده و به جسم و روح او لطمه وارد نسازد، اشکالی ندارد، ولی همه این کارها باید در پوشش و حجاب لازم و محیط سالم و امن و تحت کنترل و مراقبت تام صورت گیرد. اگر ورزش به منظور سالم سازی فرد و جامعه صورت می گیرد، نباید نتیجه معکوس داده، فرد و جامعه را به فساد و تباهی بکشد.
گر یکی از نیمکرههای مغز زنی آسیب ببیند، نیمکره دیگر که قادر به کپی کردن تمامی قابلیتهای نیمکره تخریب شده است، میتواند مسوولیت تمامی کارها و عملکردهای زندگی او را به عهده بگیرد؛ اما نظیر این حالت در خصوص مردان صادق نیست.
مهمترین عاملی که باعث تفاوت در افراد میشود، هوش است در واقع هوش در مغز انسان جایگاه مشخصی دارد و حاصل واکنش عمومی سلولها و مراکز مغز است. به طور کلی در نیمکره چپ مغز فرآیندهای تفکرات منطقی را میتوان یافت و جایگاه عشق واحساس عاطفی در سمت راست مغز است. یک فرد میتواند هم کودن و هم زیرک باشد؛ تنها به این دلیل که یک سمت مغز وی از سمت دیگر رشد بیشتری کرده است.
کما اینکه افرادی واقعا برجستهاند که میتوانند فرآیندهای اثربخش نیمکره راست را با فرآیندهای اثربخش نیمکره چپ در هم آمیزند.
حال سوالی که سالهاست ذهن بسیاری از دانشمندان و حتی خود ما و احتمالا نسلهای گذشته ما را به خود اختصاص داده، این است که آیا مردان از زنان باهوشترند؟ علت تفاوت در عملکرد مغزی زنان و مردان در چیست؟
چرا در بسیاری موارد ، مردان حتی در زمینههای خاص از زنان بهتر و کارآمدتر عمل میکنند؟
اگر علاقهمندید پاسخی برای این سوالات بیابید، آنچه در ادامه این مقاله میآید بخوانید. پیشاپیش بر این نکته تاکید میکنیم که گرچه نتایج مطالعات و تحقیقات انجام شده تاکنون به تفاوتهای مغزی میان زنان و مردان اشاره میکنند، ولیکن به هیچ وجه موید این مساله نیستند که مردان باهوشتر از زنان هستند...
مطالعات علمی در مورد تفاوت تواناییهای ذهنی میان مردان و زنان حداقل به اواسط قرن نوزدهم برمیگردد؛ زمانی که مساله حق رای زنان در بعضی کشورها مطرح شد. برای مثال در انگلستان دوره ملکه ویکتوریا، فلسفهپردازی به نام جان استوارت میل بیان کرد که هیچ اختلافی بین مردان و زنان نیست. در حالی که چارلز داروین در کتاب «نسل بشر» معتقد است زنان بهواسطه طبیعتشان نسبت به تواناییهای ذهنی ضعیفتر هستند.
البته بسیاری از نظریات اولیه بر اساس روایات بودند. به هر حال بسیاری از دانشمندان چون ، پل بروکا سعی کردند از اشکال مختلف اندامسنجی بخصوص مقایسه اندازه جرم مغز، نتایج تجربی به دست آورند. با پیشرفت روانشناسی در اواخر قرن نوزدهم و ظهور آزمونهای هوش در اوایل قرن بیستم، تلاشهای بیشتری توسط دانشمندان مختلف برای اندازهگیری و آزمون تفاوتهای ذهنی میان مردان و زنان انجام گرفت. حتی یکی از اندیشمندان برجسته زن معتقد است زنان به علت آنکه محدود به وظایفی چون بچهداری و خانهداری هستند، امکان درک تمام تواناییهای خود را ندارند.
● تفاوت در عملکرد مغزی
دانشمندان میگویند حتی در حالت استراحت و بدون عامل محرک، بخش مهمی از مغز زنان و مردان به طور متفاوت از هم رفتار میکنند. تلقی دانشمندان آن است که مغز زنان و مردان در مراحل آغاز شکلگیری جنین در رحم شبیه یکدیگر است، اما بتدریج تا زمان بزرگسالی و بلوغ تفاوتهای آنها آشکار میشود. در این زمینه احتمالا تفاوت در شمار و تعداد سلولهای عصبی نقش بازی میکنند. دانستن این تفاوتها میتواند در نحوه برخورد ما با طرف مقابلمان موثر باشد و از بعضی واکنشهای شرطی شده در برابر زنان یا مردان جلوگیری کند.
● تفاوتهای ساختمانی مغز مرد و زن
پژوهشگران عصبشناسی، مغز زنان و مردان را در دستگاه ام.آر.آی گذارده و واکنشهای مغز آنها را مورد تحقیق قرار دادهاند. در مغز زنان اتصالها و ارتباطهای بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود دارد که به آنها این توانایی را میدهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتباط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری فضایی داشته باشند.
در خصوص وظایفی که توانایی جسمی میطلبند، مثل نقشهخوانی و تمرکز، مغز مردان بهتر عمل میکند. مغز مردها تخصصیتر است. این صرفا به این معناست که تقسیم کار در آن صورت گرفته است.
به عبارت دیگر، نیمکره راست مغز مردها با عملکردهای بینایی و فضایی سروکار دارد؛ فعالیتهایی نظیر کسب مهارتهای فیزیکی، تطابقهای چشمی و ماهیچهای. در حالی که نیمکره چپ به مهارتهای گفتاری و شناختی اختصاص یافته است؛ مهارتهایی نظیر بیان احساسات و درک مسائل، انتزاعی است. از طرفی، مغز زنها «عمومیتر» است. به این معنا که هر دو نیمکره راست و چپ مغز زنها با هم روی مشکلات کار کرده و هر دو عملکردهای مشابه دارند و تقسیم کار بین آنها صورت نگرفته است.درست به همین دلیل است که بعضی از مردم احساس میکنند مردها در مقایسه با زنها از سرعت تصمیمگیری و قابلیت درک بیشتر برخوردار هستند. از جنبه دیگر اگر یکی از نیمکرههای مغز زنی آسیب ببیند، نیمکره دیگر که قادر به کپی کردن تمامی قابلیتهای نیمکره تخریب شده است، میتواند مسوولیت تمامی کارها و عملکردهای زندگی او را به عهده بگیرد؛ اما نظیر این حالت در خصوص مردان صادق نیست. چنانچه نیمکره چپ مغز مردی به واسطه سکته مغزی آسیب ببیند، این امکان وجود دارد که توانایی تکلم را از دست بدهد. چرا که نیمکره راست مغز آنان، تنها میتواند عملکردهای بینایی و فضایی را سازماندهی کند. قابل ذکر است میزان سلولهای مغز مردان ۴ درصد بیشتر از زنهاست و مغز آنان ۱۰۰ گرم سنگینتر است.
● مقایسه اندازه مغز دوجنس
در سال ۱۸۶۱ محققی مغز ۴۳۲ انسان را آزمایش کرد و دریافت که مغز مردها وزن متوسطی معادل ۱۳۲۵ گرم دارد، در حالیکه وزن متوسط مغز زنها برابر ۱۱۴۴ گرم است. یک مطالعه مربوط به سال ۱۹۹۲ روی ۶۳۲۵ پرسنل نظامی بیانگر آن است که مغز مردها حجم متوسطی برابر ۱۴۴۲ سانتیمتر مکعب داشته، در حالیکه حجم متوسط مغز زنها ۱۳۳۲ سانتیمتر مکعب است. البته این اختلاف اگر با ابعاد اندازهگیری شده بدن چون ارتفاع و سطح بدن اصلاح شود؛ کاهش می یابد ولی همچنان باقی است.
در سال ۲۰۰۵ نیز گزارشی نشان میدهد که زنان در مقایسه با مردان دارای ماده سفید بیشتر و ماده خاکستری کمتری در نواحی مربوط به هوش در مغز هستند. نقشهبرداری از مغز نشان داده که ماده خاکستری مربوط به هوش عمومی در مردان بیش از ۶ برابر زنان است و در عوض مغز زنان دارای ماده سفیدی است که میزانش، نزدیک به ۱۰ برابر مردان هستند. ماده خاکستری برای پردازش اطلاعات بهکار میرود، در حالیکه ماده سفید شامل ارتباطات بین مراکز پردازش میشود. این گزارش تاکید میکند سطح نواحی مرتبط با IQ نیز بین دو جنس متفاوت است. بهطور خلاصه مردان و زنان بهطور واضح دارای نتایج IQ مشابهی با نواحی مغز متفاوت هستند.
هر چند زنان ممکن است دارای مغز کوچکتری نسبت به مردان باشند، ولی دانسیته عصبی بیشتری در ناحیه قدامی مغز آنها نشان داده شده است که این دربرگیرنده اعمالی چون برنامهریزی، قضاوت و زبان میشود، در حالیکه مردان دارای حجم ماده خاکستری بیشتری در قسمت قدامی مغز هستند.
بالاترین ضریب هوشی، متعلق به یک زن
زمانی که در سال ۱۹۴۰ آزمون استنفورد بینت منتشر شد، آزمونهای اولیه، متوسط IQ بالاتری را برای زنان نشان میدادند، بنابراین آزمونها بهگونهای تنظیم شدند که نتایج مشابهی برای متوسط زنان و مردان نمایش دهند.
با این حال مطالعات انجام شده طی قرن بیستم نشان داد تفاوتی در هوش کلی بین دو جنس وجود ندارد. کما اینکه مطالعات نشان داد مردان به طور متوسط ۴/۸ امتیاز در IQ بالاتر و زنان به طور متوسط ۵/۷ امتیاز در حافظه بالاتر هستند.
جالب است این را بدانید که بالاترین ضریب هوشی که تا به حال در میان انسانها ثابت شده، مربوط به یک زن نویسنده است.
دو نیمکره مغز انسان توسط یک تونل، به یکدیگر متصل میشوند. حجم ترافیک میان این دو نیمکره در مورد مردان به مراتب از زنان کمتر بوده و اساسا ارتباط میان این دو بخش مغز در میان زنان به همین دلیل تنگاتنگتر از مردان است. به این ترتیب زنان اطلاعات محیطی را به مراتب آسانتر از مردان، گردآوری و تحلیل و پردازش میکنند. بدین علت زنان بهتر از مردان میتوانند به چند کار در آن واحد بپردازند. درست برعکس ، مردان متمایلند کارها را به طور ردیف شده، پشت سرهم، آن هم دقیقا یکی پس از دیگری، انجام دهند. پیچیدگی پردازش موازی دادهها و اطلاعات در مغز زنان، آنها را به مراتب پیچیدهتر میکند. این در حالی است که رفتار مردان ماشینیتر به نظر میرسد.
● برای مردان تغییر سریع ، مشکل است
آیا تا به حال اندیشیدهاید که چرا مردها در پایان روز به وقت بیشتری احتیاج دارند تا پس از کار به خود استراحت دهند؟ چنانچه مغز آنها به مدت ۸ ساعت روی فعالیتهای مغز راست تمرکز کرده باشد، اکثرشان براحتی قادر نخواهند بود به وضعیتی احساسی و ابرازگر برسند. این تفاوتها، علت این که چرا مردها بسختی میتوانند از تعقل و عقلانیت به یک باره به سمت احساسات و عواطف تغییر موضع بدهند را توضیح میدهد.
مغز یک مرد در مقایسه با مغز یک زن، مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا تغییر وضعیت بدهد. بنابراین هنگامی که خانمها با همسرشان مشغول گفتگو درباره مسائل مادی و اقتصادی هستند یا درگیر مکالمهای روشنفکرانه هستند و ناگهان بخواهند از احساساتشان صحبت کنند، احتمالا میبینند که همسرشان حوصله این کار را ندارد؛ زیرا به همان سرعت آنها نمیتوانند از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر جهت بدهند.
● مردان در ریاضیات قویترند
تحقیقات انجام شده تفاوتهایی را در توزیع مهارتهای شناختی بین مرد و زن نشان میدهد. این تحقیقات بر پایه آزمایشهایی قابل شناخت است که به اشکال مختلف و شامل آزمونهای کتبی مانندSAT هستند . این تحقیقات علاوه بر تفاوت در مهارتهای خاص بر تفاوت در تواناییهای شناخت عمومی که اغلب تحت عنوان میزان g شناخته میشود نیز تکیه دارد. آزمونهای IQ که مخصوصا برای اندازهگیری توانایی شناختی طراحی شده است، معمولا تواناییهای متعددی را مورد بررسی قرار داده و نمرههای IQ به عنوان اندازه g به کار میرود.
همچنین آزمون SAT یک آزمون داوطلبانه و استانداردشده تلقی میشود که بین داوطلبان ورود به بسیاری از دانشگاههای امریکا برگزار میشود. این آزمونها زیر نظر خدمات آزمایش تحصیلی انجام میشود و جنس آزمایششدگان را نیز حفظ کرده و نتایج SAT براساس جنس منتشر میشود. در سال ۲۰۰۱، مردان در بخش شفاهی امتیاز ۵۰۹ از ۸۰۰ را آورده؛ در حالی که زنان امتیاز ۵۰۲ از ۸۰۰ را در این آزمون بدست آوردهاند.
به هر حال اختلاف در بخش ریاضی کاملا مشخصتر و ثابتتر است. مردان ۵۳۳ امتیاز و زنان ۴۹۸ امتیاز کسب کردهاند. این اختلاف سال به سال بیشتر نمود پیدا میکند. در واقع بررسی ملی پیشرفت تحصیلی، که آزمون استاندارد دیگری در امریکاست، مردان را در ریاضیات کمی بالاتر از زنان میداند.
مطالعات محققان نشان میدهد، مردان ۱۷ تا ۱۸ ساله به طور متوسط ۶۳/۳ امتیاز IQ بالاتر از رقیب زن خود به دست آوردهاند. آنها همچنین نوشتهاند اختلاف g بین زنان و مردان در سراسر نتایج در هر تراز اجتماعی اقتصادی و در مجموعههای مختلف نژادی مشهود است.
مردها هم به اندازه زنها پرحرفند
براساس یافتههای جدید و برخلاف تحقیقات محققان در گذشته که میگفتند زنها ۳ برابر مردها حرف میزنند، مشخص شده است مردها به اندازه زنها پرحرف هستند.
پژوهشگران با انجام تحقیقی دریافتند تعداد کلماتی که بین جنس مرد به کار میرود، تقریبا به اندازه جنس زن است و اختلاف در حد چند کلمه بیشتر نیست.
در همین زمینه کارشناسان روابط اجتماعی معتقدند درونگرایی و برونگرایی در پرحرفی و کمحرفی فرد موثر است. حتی جالب است بدانید در حالی که زنها به طور میانگین روزی ۱۶۲۱۵ کلمه بر زبان میآورند، روزی ۱۵۶۶۹ کلمه از دهان مردان خارج میشود.
● آیا رنگینپوستان کمهوشترند؟
گذشته از بحثها بر سر تفاوت ضریب هوشی بین زن و مرد، جدال اندیشمندان و متخصصان از چند سال پیش بر تفاوت هوشی بین نژاد انسانها متمرکز است.
حال سوالی که در اینجا مطرح است آن که تاثیر ۲ عامل ژن و محیط زندگی روی ضریب هوشی چقدر است؟ فقط در صورتی میتوان از اختلاف نژاد صحبت کرد که ژنها را عامل اصلی هوش در نظر بگیریم؛ در حالی که بسیاری از محققان معتقدند محیط و ژن، هر کدام به نسبت ۵۰ درصد روی هوش موثرند. بعلاوه یک دلیل اختلاف میان نژادها نوع تستی است که با آن مقدار ضریب هوشی تعیین میشود. کما اینکه اگر عامل فرهنگ از تستهای هوشی حذف شود، اختلاف IQ بین نژادها از بین خواهد رفت.
در امریکا رنگینپوستان و سفیدپوستان در یکجا با هم زندگی میکنند؛ ولی در آنجا هم فرهنگ و هم محیط زندگی کاملا متفاوت است. سیاهان درآمد کمتری نسبت به سفیدپوستان دارند؛ در مدارس بدتر تحصیل میکنند و این موضوعات روی IQ سیاهان تاثیر منفی میگذارد.
مطالعات دیگر نشان میدهد سیاهان شمال امریکا دارای ضریب هوشی بالاتری از سیاهان ساکن جنوب کشور هستند، زیرا در جنوب نژادپرستی قویتر است. مساله تفاوت هوش بین رنگینپوستان و سفیدپوستان تحت تاثیر ایده نژادپرستی قرار میگیرد. به علت ناشناختههای فراوان در این زمینه، در خصوص امکان اختلاف IQ باید خیلی با احتیاط برخورد کرد.
● تفاوت میان هوش منطقی وهوش هیجانی
جالب است در اینجا به تفاوت هوش منطقی و عاطفی نیز اشاره کنیم. این دو هوش ضد یکدیگر نیستند؛ بلکه فقط با هم تفاوت دارند. هوش هیجانی توانایی ادراک دقیق و ارزیابی محسوب میشود.
روان شناسان با استفاده از معیاری که کاملا شبیه هوشیاری عاطفی است، به مقایسه افرادی که دارای بهره هوشی بالا و افرادی که دارای استعدادهای عاطفی پرقدرتی هستند، پرداخته و تفاوتهای آنها را مورد بررسی قرار داده است.
این مساله درخصوص زنان و مردان کمی تفاوت دارد. مردانی که دارای بهره هوشی بالایی هستند، از روی علایق و تواناییهای گسترده عقلانیشان مورد شناسایی قرار میگیرند. برعکس مردهایی که از نظر هوش عاطفی قوی هستند، از نظر اجتماعی ظرفیت چشمگیری برای تعهد نسبت به مردم یا اهداف خود و پذیرش مسوولیت دارند.
زنهایی که فقط از بهره هوشی بالا برخوردار هستند، در بیان موضوعات عقلانی ارزشمند و اندیشههای خود اعتماد به نفس کافی دارند. در عین حال زنهایی که از نظر هوش عاطفی قویاند، احساسات خود را به طور مستقیم بیان میکنند و راجع به خود مثبتاندیش هستند. زندگی برای آنها معنا دارد و همچون مردان همنوع خود آدمهایی اجتماعی و گروهگرا هستند. همچنین آنها احساسات خود را به گونهای مناسب ابراز میکنند و بخوبی از عهده فشارهای روانی برمیآیند.
بنابراین اگرچه تفاوت های مغزی مشهودی بین دوجنس زن و مرد به اثبات رسیده اند اما براساس آنها نمی توان برای جنس خاصی برتری هوشی قائل شد.
http://fa.persianlite.com/content_HTML/view_farsi_html/507/55/
هم مردان و هم زنان از عطرها و خوشبو کنندهها استفاده میکنند چون همه میخواهند بوی خوبی از بدنشان به مشام برسد. زنان به ویژه قدرت انتخاب زیادی دارند چون طیف وسیعی از عطرها و خوشبو کنندههای موجود در بازار، برای زنان تولید میشود اما بسیاری از افراد نمیدانند که چگونه عطر تهیه کنند.
برای تهیه عطر از فروشگاه، ابتدا بهتر است به معتبر بودن محل عرضه آن توجه کنیم. متاسفانه در کشور ما بسیاری از آقایان و بانوان عطر خود را از مراکز ارزان قیمت و دست فروشی تهیه میکنند.
پیش از خرید
عطر را پیش از خرید امتحان کنید. سعی کنید عطرهایی با برچسب و بوی جدید تهیه کنید. هنگامی که عطر جدیدی تهیه میکنید، بیشتر از سه نوع عطر را امتحان نکنید چون بینی و حس بویایی شما ممکن است تفاوت میان آنها را احساس نکند. هرگاه عطری را استشمام کردید، باید حدود 10 دقیقه صبر کنید تا متوجه شوید که آیا روی پوست شما واکنش خوب و انعکاس مناسبی دارد یا خیر. برای این کار میتوانید حتی محوطه فروشگاه را برای مدتی ترک کنید چون فروشگاه عطر مملو از بوی عطرهای گوناگون است و تفاوت گذاشتن میان آنها مشکل است.
پس از خرید
پس از تهیه کردن عطر مورد علاقه خود، میتوانید بیشترین بهره را از آن ببرید به شرطی که نکاتی را در این زمینه رعایت کنید.
ظرف عطر خود را در برابر حرارت و نور مستقیم خورشید قرار ندهید. در این صورت ممکن است اسانس عطر آسیب دیده و بوی عطر شما تغییر کند.
ظرف عطر را در نقطهای دور از نور آفتاب در جای خنک قرار دهید.
اگر میتوانید، از ژل مخصوص حمام، لوسیونهای بدن و اسپریهایی از همان بوی عطرتان استفاده کنید تا ماندگاری بوی عطر بر بدن شما بیشتر شود و در نهایت میتوانید عطر را روی مناطقی که نبض وجود دارد، بزنید.
عطرها باید در فواصل زمانی 3 یا 4 ساعت به طور مکرر استفاده شوند و حتی عطرهای غلیظ و اسانسها نیز نباید فقط یک بار در روز استفاده شوند.
اگر بودجه شما برای تهیه و استفاده عطر کافی است و دغدغهای ندارید، بهتر است براساس روز و شب و خلق و خویتان در هر زمان، از عطر مناسب استفاده کنید.
چند نکته واقعی
• زنان حس بویایی دقیقتر و ظریفتری در مقایسه با مردان دارند.
• حس بویایی شما ممکن است بر اثر رژیم غذایی، سبک زندگی و داروهایی که استفاده میکنید، تغییر کند.
• عطرها در افراد بلوند یا کسانی که موهای قهوهای یا موهای قرمز دارند، به طور متفاوتی استشمام میشوند.
• حس بویایی ما در نیمه دوم روز قویتر است.
• هر چه سنمان افزایش مییابد، قدرت بویایی ما کاهش مییابد.
• بوی عطرها متصاعد میشود و اگر در مناطقی مانند صورت یا پشت گوش استفاده شود، زودتر و واضحتر به مشام میرسد.
• پوستهای چرب، عطرها را بهتر از پوست خشک نگه میدارند.
• بوی عطرها پس از اولین استفاده و باز شدن در ظرفشان، به مرور زمان کاهش مییابد.
• افزایش ارتفاع محل زندگی از سطح دریا موجب کاهش ماندگاری و میزان پراکنده شدن عطرها میشود.
چه کسی؟ چه عطری؟
کارشناسان عطر بر این باورند که عطرها باید متناسب با شخصیت و خصوصیات هر فرد باشد. از سویی دیگر، بسیاری از افراد عطر را به منظور هدیه برای دوستان، آشنایان، بستگان یا همسر و فرزند خود تهیه میکنند. در هنگام خرید باید به مشخصات فردی که برای او عطر را به عنوان کادو و هدیه میخریم، توجه کنیم. به طور مثال، آیا اهل مهمانی رفتن هست یا چه نوع لباسهایی میپوشد؟
خانم یا آقا بودن و سن فردی که عطر را برای او تهیه میکنیم، اهمیت دارد چون جوانان و سالمندان و میانسالان و دختران و پسران هر کدام نوع خاصی از عطر را استفاده میکنند. کسی که بیشتر لباسهای رسمی میپوشد، از عطر متفاوتی در مقایسه با کسی که بیشتر لباسهای اسپرت میپوشد، استفاده میکند. عطری که شما برای همسرتان تهیه میکنید با عطری که برای پدر یا مادرتان میخرید، متفاوت است.
انواع عطر
شش نوع متفاوت از بو براساس خلق و خوی افراد وجود دارد. اگر شما از نام تجارتی عطر مورد علاقه خود یا فردی که برای او عطر تهیه میکنید آگاهی داشته باشید، میتوانید از همان خانواده عطری تهیه کنید که متناسب با خلق و خوی شما یا فرد مورد نظر باشد.
گل: بزرگترین و محبوبترین نوع بوی عطر است و از گلهای گوناگونی مانند رز، یاس و بهارنارنج تهیه میشود و در عطرهایی مانند کلینیک آروماتیک، رالف لورن (رومانس) و ایوسن لورن وجود دارد.
لیمو: بوی عطر از میوههای مرکباتی مانند لیموترش، لیموشیرین و ترنج و نارنج به دست میآید. این عطرها بوی تیز و تند میدهند و موجب شادابی و نشاط میشوند. این بوها در عطرهای کالوین کلین، گوچی و جس وجود دارد.
قبرس: بوی عطر، بوی چوب میدهد و اولین بار فرانسوا کوتی، عطرساز و عطرفروش فرانسوی آن را تولید کرد و به علت علاقهاش به جزیره قبرس، این نام را بر آن نهاد. عطر بوی قبرس از اسانس کاج، برگاموت و بلوط تشکیل شده است و از نمونههای آن میتوان به دیور میس دیور، هرمس و سیندی آدامز اشاره کرد.
عطر با بوی شرقی: عطرهایی با بوی شرقی، مخلوطی از ادویههای گوناگون و صمغ درختان است و حس گرمی و صمیمیت میدهد و به خصوص برای عصر مناسب است.
از عطرهای حاوی این بو میتوان به کالوین کلین (آبسشن) و ایوسن لورن (اپیوم) اشاره کرد.
سبزی یا علف: عطرهایی با بوی سبزی و علف، بوی زنده و تازگی میدهد و مخلوطی از بوهای سبزی جوان و عصاره کاج و برگ گیاهان مختلف و گیاهان دارویی را شامل میشود.
از عطرهای حاوی این بوها میتوان به کارتیه سوپرتی، رالف لورن (سافاری) و حنا موری اشاره کرد.
فوژر: این گروه، ترکیبی از بوی گیاهان تازه است که با هم مخلوط شدهاند و بوی زمین و خاک نیز در زمینه آن استشمام میشود.
عطرهایی از این گونه شامل الیزابت آردن، پری الیس و دیویدوف است.
چه فصلی؟ چه عطری؟
مهم این است که حتی براساس فصل و مناسبتها و اتفاقات گوناگون، استفاده از عطرها متفاوت بوده است بهتر است در تابستان از عطرهای لطیفتر و در زمستان از عطرهای گرمتر و تندتر استفاده شود.
در بهار از عطرهایی با بوی تازگی و شادابی و در پاییز از عطرهایی با بوی آرامتر بهره ببرید.
انسان موجودی اجتماعی است ، یعنی برای ادامه زندگی نیاز به تشکیل گروه دارد . از ابتدای تاریخ ، خانواده نخستین گروهی بود که انسان برای رفع نیازهایش و بویژه داشتن زندگی اجتماعی آن را انتخاب کرد . فرقی نمیکند کجای این کره خاکی را در نظر بگیرید اما در همه جای دنیا خانواده به هر روش و سنتی که تشکیل شده باشد مکانی مقدس است .
اما این روزها آمار طلاق هر روز بالاتر میرود . انگار فراموش کرده باشیم خانواده چقدر ارزشمند است . آمارها گرچه اعداد بالایی را نشان میدهند ، اما دلایل طلاق تنها روی چند مورد تمرکز دارد مثل اعتیاد ، عدم پرداخت نفقه ، بدرفتاری ، خشونت و شایع تر از همه عدم تفاهم .
چه میشود تفاهمی که به معنای درک متقابل است ، این روزها به بزرگترین مصیبت خانواده ها تبدیل شده ؟ اگر شما هم قصد داید به بهانه همین جمله ، زندگی زناشوئی تان را به هم بزنید ، برای یکبار هم که شده دست از تکرار کلیشه ها بردارید ، ایجاد تفاهم فرمول خاصی ندارد. فقط کافی است نسبت به حقوق انسانی هر شخص آگاهی پیدا کنید
چرا قصد دارید طرف مقابلتان را تغییر دهید ؟ مگر شما او را با تمام صفاتش انتخاب نکرده اید ؟ آیا لازم است تمام انسانها خودشان را تغییر دهند تا شما زندگی خوبی داشته باشید ؟ به نظرتان این خودخواهی نیست؟
اگر نگرشتان این است که طلاق تنها راه منطقی برای پایان دادن به مشکلات است هرچه سریعتر این نگرش را تغییر دهید چرا که طلاق راهی برای حل مشکلات نیست بلکه راهی برای فرار از مشکلات است . طلاق دردناک است . هیچ چیز نمیتواند درد ناشی از طلاق را التیام ببخشد . پس برای آن که به بهانه عدم تفاهم به آن دچار نشوید کافی است نسبت به چند نکته آگاهی پیدا کنید :
خوب گوش کنید
لازم نیست بنشینید و به چشمان همسرتان خیره شوید و این گونه نشان دهید که به او گوش میکنید ، بلکه لازم است نکات ظریفی را که با گذشت زمان از روحیات همسرتان دستگیرتان شده ، رعایت کنید . کشف کنید همسرتان چگونه احساس می کند شما به او گوش میکنید
مقایسه نکنید
این رفتار شدیدا انسانها را در هر سن و سالی که باشند ، ناراحت میکند .
صداقت داشته باشید
با یک دروغ مجبورید زنجیری از دروغ ها را بسازید . استفاده مکرر از دروغ حتی در کوچکترین مسائل باعث میشود از آن مثل یک عادت استفاده کنید .
صبر و شکیبائی داشته باشید
درروزهای سخت پشت و پناه همسرتان باشید تادر روزهای خوشی هم او شما را شریک شادیهایش کند .
فرمانروائی نکنید
زندگی خانوادگی متعلق به یک نفر نیست بلکه هر دو طرف در تشکیل یک زندگی مسئولیت دارند پس سعی نکنید روی همسرتان تسلط داشته باشید .
علائق همسرتان را بشناسید
با شناخت این علائق و به کارگیری درست آن همسرتان را به توجهتان امیدوار کنید و از این طریق به اودلگرمی بدهید .
تواضع داشته باشید
داشتن مدرک تحصیلی بالاتر یا مدارج شغلی در زندگی خانوادگی به منزله برتری نیست . این اخلاق مناسب است که ارزشمندی یک انسان را تعیین میکند .
او را بشناسید
رفتار هر کس فرمول خاص خودش را دارد . همسرتان را بشناسید تا بتوانید روشهای بالا را به درستی در مقابل او به کار گیرید
پریشاد احمدی
اولین عادت ماهانهاش در راه مدرسه شروع شد. سیزده ساله بود و هر سال شاگرد ممتاز کلاس، اما در هیچکدام از کتابهای درسی مطلبی در مورد عادت ماهانة زنان نخوانده بود. میدانست که مادرش در بعضی از روزهای ماه راز ناخوشایندی را از او پنهان میکند؛ هرچند که هرگز در اینباره با او حرفی نزده بود. آن روز در مدرسه مثل روزهای دیگر سراغ همکلاسیهایش نرفت. در ورزش صبحگاهی هم شرکت نکرد. گوشهای نشست تا خود را از نگاه کنجکاو سایرین مخفی کند. بهشدت نگران بود. ذهنش مدام به دنبال توضیحی برای این اتفاق تازه میگشت. مسائل جنسی زنانه همیشه برایش مبهم بودند. از یکی از دوستانش شنیده بود که اولین عادت ماهانه با خونریزی شدیدی شروع میشود. با خود فکر کرد که تا چند لحظة دیگر همة این ناراحتیها بهسراغش خواهند آمد. عرق سردی بر پیشانیاش نشسته بود. در کلاس، دلش تمام مدت شور میزد. گوشة نیمکت کز کرده و به معلم خیره شده بود، بدون آنکه حتی کلمهای از گفتههایش را شنیده باشد.
زنان بهطور طبیعی در طول عمر خود با سه وظیفة جسمانی روبهرو هستند که در مردان وجود ندارد. این سه خصوصیت زنانه عبارتاند از: عادت ماهانه، بارداری و یائسگی. حاصل این تغییرات بقای نسل و ایجاد قدرت تولیدمثل در زنان است. هر یک از این مراحل نیز دورههایی از اضطراب و تنش را به همراه دارد. در آغاز مرحلة اول، دختران جوان، همچنانکه با بحرانهای روحی دوران نوجوانی دست و پنجه نرم میکنند، خود را گرفتار عادتی میبینند که آنها را برای بارداری و زایمان آماده میکند. در چنین شرایطی، آنان نهتنها از این حیث مفتخر نیستند، بلکه اغلب احساس حقارت و شرم میکنند. برخی از دختران راز تازة خود را ماههای متوالی از دیگران مخفی نگه میدارند. از سوی دیگر، بیش از نیمی از زنان بهنوعی با تغییرات جسمی یا روانی مربوط به این دوره روبهرو میشوند. بر طبق پژوهشهای انجامشده، ارتباط نزدیکی میان قاعدگی زنان و اقدام به رفتارهای خلاف قانون، مرگ به دنبال حوادث، خودکشی و بستری شدن در بیمارستانهای روانی در آنان وجود دارد.
در مرحلة بعدی که بارداری است، بروز تغییرات متعدد و تحمیل شدن مسئولیت سنگین مادری در بارداریهای ناخواسته، فشار روانی سنگینی را بر زنان وارد میکند. بارداری وزن را زیاد میکند و قدرت تحرک و فعالیت اجتماعی زن را کاهش میدهد. این تغییرات تا چندین ماه پس از بارداری و در طول دوران شیردهی نیز ادامه مییابد. زن ساعات زیادی از شوهر و کار روزانهاش جدا میشود و اوقات خود را با موجودی ناتوان و بیزبان به سر میبرد. در این میان، مادران نوجوان پس از زایمان با استرس بیشتری مواجه میشوند. با ورود به مرحلة آخر که یائسگی است، زنان از تنش و اضطراب پیش از قاعدگی و مشکلات روانی ناشی از بارداری نجات مییابند. اما برای بسیاری از آنان، اندیشیدن به این موضوع که دیگر نمیتوانند صاحب فرزند شوند یا کنار آمدن با پیری و تغییرات جسمانی پس از یائسگی آسان نیست.
از سوی دیگر، زنان در همان دنیای مردان زندگی میکنند. شغل خود را از دست میدهند، درگیری اجتماعی پیدا میکنند، در صف طویل اتومبیلها در بزرگراهها گرفتار میشوند، از پرداخت قسط وامهای خود عاجز میمانند و در قبال اعضای خانواده مسئول قلمداد میشوند.
استرس چیست؟
دکتر مصطفی حمدیه، روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در تعریف واژة استرس میگوید: «استرس ناشی از تأثیر عوامل محیطی است و به نحوی بر سلسله اعصاب فرد اثر میگذارد و منجر به بروز بیماری میشود. اما اضطراب یکی از علائم روانپزشکی است. در واقع، ترس و نگرانی درونی فرد را اضطراب مینامیم. نکتة مهم آن است که اگر فرد از لحاظ ژنتیکی مستعد باشد، در نتیجة استرس و اضطراب، واکنشهای غیرعادی از خود بروز میدهد. این رفتارهای غیرمعمول به شکل خشم، وسواس، افسردگی و نهایتاً جنون تظاهر میکنند. تمام ما در طی روز در نتیجة مواجهه با عوامل محیطی نگران میشویم. اگر این اضطراب بدون علت باشد یا با شدت محرک متناسب نباشد، اضطراب مرضی ایجاد میکند که باید شناخته و درمان شود. بنابراین، اضطراب به تنهایی بیماری نیست. یک نشانه است که باید به آن توجه شود.»
همة انسانها بهنوعی با عوامل استرسزای بیرونی مواجه میشوند. اما مقاومت افراد در برابر این قبیل عوامل یکسان نیست.
دکتر مهشید فروغان، روانپزشک و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، میگوید: «واکنش فرد در برابر استرسها به آسیبپذیریهای او، نقاط قوت شخصیت و تجاربی که در طول زندگی داشته است بستگی دارد. گاه استرس شدت کمی دارد ولی تعادل روانی شخص را بر هم میریزد. حال آنکه همان استرس در فرد دیگر تأثیر خاصی نمیگذارد. برای مثال، فرض کنیم در منطقهای یک بلای طبیعی اتفاق افتاده است. بعضی از افراد در مقابل آن مقاومت نشان میدهند و گروهی دیگر به بیماری روانی مبتلا میشوند. عوامل استرسزا انواع مختلفی دارند. گروهی از آنها فیزیکی هستند، مثل یک بیماری کوتاهمدت. بعضی دیگر جنبة روانی دارند، مانند فقدان فرد مورد علاقه به علت جدایی یا مرگ. عوامل اجتماعی هم مطرح هستند، مثل مشکلات اقتصادی یا فقر. هرگاه استرس از لحاظ شدت و مدت خارج از تحمل فرد باشد، زندگی روزمرة او مختل میشود و تغییرات غیرطبیعی در رفتارهای او بهوجود میآید.»
همانطور که اشاره شد، حذف تمام عوامل استرسزا از زندگی ممکن نیست. از لحظهای که از خواب بیدار میشویم تا زمانی که دوباره به خواب میرویم، و حتی در خواب به علت دیدن رویا، مرتب در معرض استرس قرار میگیریم. به اعتقاد فروید، استرس انگیزهای برای حرکت و پیشرفت انسان است. اضطراب دانشآموز برای امتحان محرکی میشود که او را وادار به مطالعة بیشتر و ادامة تحصیل میکند.
تأثیر استرس در بدن
شبنم کمالطلب 33 ساله است. او به ناچار یک سال قبل به تشخیص متخصصان تحت عمل جراحی شکم قرار گرفت. فکر کردن به اتفاق سال گذشته او را بهشدت مضطرب میکند. وی از احساس خود میگوید: «وحشت تمام وجودم را میگیرد. نفسم برای یک لحظه بند میآید و تمام تنم از عرق خیس میشود. احساس میکنم وزنهای سنگین روی سینهام افتاده است و من از تحمل فشار آن عاجزم.»
بدن برای مواجهه با استرس از فعالیت دو دستگاه عصبی و هورمونی خود کمک میگیرد. در صورتی که استرس پس از مدتی رفع شود، بدن فرصت استراحت به دست میآورد. اما اگر استرس مدتی طولانی دوام یابد، عوارض نامطلوب آن بروز میکند. از جملة این عوارض تندی ضربان قلب یا درد قفسة سینه، افزایش تعداد تنفس و کمعمق شدن آنها، کند شدن حرکات دستگاه گوارش و بروز یبوست، ترشح زیاده از حد اسید معده و در نتیجه بروز زخم معده، سردرد، مشکل بلع، عرق سرد، بیخوابی، خستگی مزمن، دل بههمخوردگی، تکرر ادرار، اسهال، سرگیجه، اختلال حافظه، بیقراری و گرفتگی عضلات است.
دکتر ساحل همتیگرکانی روانپزشک دیگری است که به بیان فهرستی از حوادث استرسآور زندگی میپردازد: «در اواخر دهة 1960 جدولی طراحی شد و بر اساس آن حوادث استرسزا را درجهبندی کردند. تمام حوادث زندگی طبق این جدول رتبه گرفتهاند. مرگ همسر پراسترسترین حادثه است. پس از آن، طلاق، جدایی از همسر، زندانی شدن، مرگ یکی از بستگان، بیماری، ازدواج، اخراج از کار، آشتی با همسر، بارداری، تغییر شغل، اضافه شدن عضو جدید به خانواده، مشاجره با همسر، وام سنگین، تغییر محل سکونت، تغییر مدرسه، تغییر عادات خواب، تغییر عادات غذایی و حتی تعطیلات آخر هفته هر کدام به ترتیب نمرهای را به خود اختصاص میدهند. کسانی که جمع نمراتشان در مدت یک سال از رقم مشخصی بالاتر رود، به احتمال زیاد به یکی از بیماریهای روانی مبتلا خواهند شد.»
وی همچنین به اثر سوء استرس بر دستگاه ایمنی بدن اشاره میکند: «این باور قدیمی که نگرانی و غصه باعث سرطان میشود چندان هم دور از ذهن نیست. به دنبال استرس، هورمونهایی ترشح میشوند که از تعداد گلبولهای سفید خون که از بدن در برابر عوامل بیماریزا حمایت میکنند میکاهند. به همین دلیل بدن در مقابل عفونت و سرطانها خلع سلاح میشود. همچنین در شرایط پراسترس، میزان سرماخوردگی و گلودرد افزایش مییابد. امروزه مشخص شده است که ابتلا به بیماریهایی چون آلرژی، سردردهای عروقی، مشکلات تنفسی، حملة قلبی، زخم معده، پرفشاری خون و مشکلات گوارشی با استرس ارتباط دارند.»
استرس زنان در دنیای امروز
در نیم قرن اخیر، تغییرات زیادی در شیوة زندگی زنان رخ داده است. در گذشته، مرد نانآور خانه و تأمینکنندة مخارج خانواده محسوب میشد و زن در ازای این خدمت مرد، وظیفة تولیدمثل و نگهداری فرزندان را برعهده داشت. اما امروزه مردم بهگونهای دیگر زندگی میکنند. سن شروع به اشتغال زنان و شمار زنانی که تنها به نقش خانهداری خود بسنده کردهاند روزبهروز کاهش مییابد. همچنین، موقعیت شغلی و اجتماعی زنان ترقی چشمگیری کرده است. در حدود 20 درصد زنان جامعة امروز امریکا تن به ازدواج نمیدهند. حال آنکه این رقم در نسل قبل فقط 6 درصد بود. نکتة دیگر آنکه زنان نسل جدید کمتر از مادران خود نیاز بهوجود مرد را در کنار خود احساس میکنند. به علاوه، زن دنیای جدید، برای کمک به اقتصاد خانواده و گاه به منظور گرداندن آن، ناگزیر از کار کردن است.
بسیاری از زنان شاغل سپری کردن ساعات روز را در بیرون از منزل کوتاهی در انجام دادن امور خانه تلقی میکنند و ساعات استراحت شبانه را به جبران کارهای عقبافتاده اختصاص میدهند. این ایفای نقش دوگانه بر فشار روانی و استرس وارد بر زن میافزاید. بر طبق آمار، 56 درصد زنان امریکا میگویند از اینکه بیرون کار میکنند و کمتر در خانه هستند احساس گناه میکنند.
غلبه بر استرس
دکتر فروغان راهکارهایی را برای مهار اضطراب و استرسهای ناخواسته پیشنهاد میکند: «گاه تحمل هیجانات ناخوشایند برای فرد مشکل است. در میان گذاشتن احساسات با افراد نزدیک و صمیمی یا روانشناسان و روانپزشکان، علاوه بر تخلیة این هیجانات، به برداشتها و دیدگاههای فرد شکل میدهد. بخصوص در فقدان نزدیکان، استفاده از این شیوه میتواند در مواجهه با این رویداد بسیار مؤثر باشد. اغلب افرادی که در معرض تنشهای زیاد هستند، از خستگی مزمن و دردهای پراکنده در بدن شکایت دارند. ورزش منظم و مداوم، با کاهش تنشهای عضلانی، احساس آرامش ایجاد میکند. همچنین، با کمک تکنیکهای آرامشیابی که یادگیری آنها بسیار ساده است، میتوان از اضطراب و تنش کاست. باید به افراد آموزش داد که مطابق با تواناییهای خود مسئولیت بپذیرند. این کار از استرسهای بعدی آنان به میزان زیادی میکاهد. باید قبول کنیم که تسلط بر تمام امور و رویدادهای زندگی از توان ما خارج است. انسان، به حکم انسان بودن، محدودیتهای محیطی و معنوی خاصی دارد. پذیرفتن بسیاری از واقعیتهای زندگی عوامل استرسزای متعددی را حذف خواهد کرد.»
استرس جزئی جداییناپذیر از زندگی انسان است. برخی از استرسها به ما کمک میکنند تا به خواستهایمان برسیم و بعضی از آنها در درازمدت بیماریهای جسمی و روانی متعددی را باعث میشوند. اگر راه تسلط یافتن بر استرسها را بدانیم، در کنار سود جستن از آنها، زندگی لذتبخشی را تجربه خواهیم کرد. بلوغ، قاعدگی، بارداری، آغاز مسئولیت مادری و یائسگی هر کدام سرآغاز مرحلهای تازه در زندگی زنان هستند. دختری که امروز، به دنبال قاعدگی و مشکلات جسمانی و روانی مرتبط با آن، استرس ناخواستهای را تجربه میکند، بهزودی آن را همچون فرایندی طبیعی در زندگی خود میپذیرد و خود را برای قبول مسئولیت سنگین مادری آماده میسازد. این تغییرات اگرچه عامل فشار روانی و تحمیلکنندة استرس بر زنان هستند، شکوفایی و رشد تواناییهای ذاتی آنان را موجب میشوند. بنابراین، انتخاب واکنش مناسب در شرایط استرسزا و استفاده از آن در جهت تکامل معنوی و اخلاقی بهترین راه مهار استرس در زنان است.
شیرین میرزازاده
mirzazadeh@zanan.co.ir
چند توصیه به آقایان برای حمایت عاطفی از همسرانشان
اگر می خواهید همسرتان همواره زنی با طراوت وسرزنده و مادری سنجیده ومهربان باشد تصور نکنید
که مجبورید بهای سنگینی را برای حصول این نتیجه بپردازید. فقط کافیست روزانه دقایقی به دقت به
حرفهای او گوش فرا دهید. دراین شرائط طبیعی ترین کاری که او خواهد کرد همان صحبت کردن است.
دراین مواقع برای اینکه همسرتان احساس کند که مورد پذیرش بیشتری است ، بهتر است چند توصیه
زیر را رعایت کنید:
1- وقتی احساس می کنید همسرتان ناراحت است، منتظر حرف زدن او نمانید. اگر شما آغاز گر حرف
باشید، 50 درصد ناراحتی اش را از بین می برید.
2- وقتی به او اجازه صحبت می دهید ، بدانید ناراحت شدن ازاینکه او چرا ناراحت است کمکی به حل مسئله نمی کند.
3- از قطع کردن سخن او اجتناب کنید.
4- وقتی نمی دانید که چه بگویید ، حرفی نزنید. اگر نمی توانید حرف مثبتی بزنید و یا اگر نمی توانید
جانب احترام را بگیرید، ساکت بمانید.
5- اگر همسرتان قصد صحبت نداشت با طرح سئوال او را به صحبت تشویق کنید.
6- احساسات او را اصلاح نکنید و در مقام داوری برنیایید .
7- تا حد امکان آرامش خود را حفظ کنید. واکنش نشان ندهید چرا که اگر حتی برای لحظه ای
کنترل خود را از دست بدهید، بازنده می شوید.
تبیان
هرگاه قانونگذار انجام دادن یا انجام ندادن کاری را ممنوع کرده و برای مرتکب آن مجازات مشخص کند، انجام یا عدمانجام امرو نهی قانونگذار جرم خواهد بود.در بیشتر موارد قانونگذار از اشخاص میخواهد اعمال پیشبینی شده در قانون را انجام ندهند و اگر نه!، مجازات میشوند. به عنوان مثال پیشبینی جرایمی چون قتل، ضرب و جرح و کلاهبرداری به منزله اعلام این امر به اشخاص است که از ارتکاب این اعمال خودداری کنند و اگر این اعمال را انجام دادید مجازات خواهید شد.
در مقابل پارهای از موارد قانونگذار از مردم انتظار دارد کاری را به انجام برسانند و به تکلیفی عمل کنند، در غیراین صورت برای شخصی که از عمل به این تکالیف امتناع کند، مجازات پیشبینی شده است.
به عنوان نمونه تامین هزینه زندگی زن و فرزندان مشترک را قانونگذار به عنوان یک تکلیف بر زوج تحمیل کرده است و شوهر و پدری که با وجود توان مالی از پرداخت هزینه زندگی زن و سایر افراد واجب النفقه خودداری کنند، متحمل مجازات خواهند شد.
اما در صورت تحقق یکی از این جرایم چگونه و بر چه اساسی باید مبادرت به طرح شکایت کرد و شاکی با چه فرآیندی در دادرسی کیفری روبهروست:
طرح شکایت
بیشتر پروندههای مطروحه در دادگستری و دادسراها با متضرر از جرم آغاز میشود.
هر روزه صحن مجتمعهای قضائی شاهد اشخاصی است که با تنظیم و تقدیم شکایت به مراجع ذیصلاح، مبادرت به طرح و تعقیب دعاوی خود میکنند و از مقامات قضایی تقاضای اعاده حقوق از دست رفته خود و مجازات مرتکبین جرایم را دارند.
در تنظیم شکایت کیفری، شاکی باید چند مسئله را بهطور دقیق در شکایت خود درج کند.
1– مشخصات و آدرس خود (شاکی)
2– مشخصات مرتکب یا مرتکبین جرم (مشتکی عنه) «در صورت امکان» و اعلام نشانی آنها
3– محل وقوع جرم
4– شرح عمل مجرمانه مورد ادعا و چگونگی و تاریخ وقوع آن
5– دلایل ارتکاب جرم در صورت وجود شهود و آدرس آنها
6– میزان خسارت و ضرر و زیان وارده، در صورت ورود خسارت و امکان تعیین آن.
در شکواییه مطروحه شاکی به بیان شکایت خود با ذکر موارد پیش گفته از مقامات قضایی دادخواهی میکند و با این طرح شکایت فرآیند دادرسی کیفری آغاز میشود.
همشهری آنلاین
همه ما در زندگی به دنبال رازهای رسیدن به خوشبختی می گردیم . آرامش و آسودگی خیال شادمانی و سرخوشی و کمترین تنش و درگیری با کسانی که دوستشان داریم .
روانشناسان سالهای متمادی این راهها و روشها را بررسی کرده اند و پیوسته نتایجی در این زمینه به دست آورده اند که به همسران جوان پیشنهاد میشود . آنچه در ادامه میخوانید یک دسته از پیشنهادهائی است که امیدواریم شما را تا همیشه خوشبخت کند .
اگر شما با انجام عملی و یا سخنی سبب رنجش طرف مقابلتان می شوید فقط کافی است عذر خواهی کنید . اقرار به اشتباه برای اکثرمردم مشکل است در صورتی که افرادی که دارای شخصیت قوی تری هستند عموما اشتباهات خود را می پذیرند و عذر خواهی می کنند .
برای ایجاد و دوام یک رابطه خوب و سالم طرفین باید از سلامت جسم و روان برخوردار باشند بنابراین باید تغذیه سالم و فعالیت بدنی مناسب (تمرینات ورزشی روزانه) داشته باشید .
در تعریف و تمجید از طرف مقابل خود سخاوتمند باشید ، تعریف در یک رابطه با دوام همانند چسب عملمیکندو سبب استحکام بیشتر آن میشود سعی کنید که تمجید شما صادقانه باشد .
انتظارات شما از طرف مقابل باید واقع بینانه باشد توجه داشته باشید که هیچ فردی کامل نیست در سال های ابتدایی آشنائی وازدواج تصویر رویا گونه ای از همسرتان نسازید و وی را آن گونه که هست بپذیرید سعی کنید انتظاراتتان از او با واقعیت منطبق باشد
در هر رابطه ای اختلاف نظر وجود دارد تصور نکنید که همسرتان از آنچه در درون شما میگذرد کاملا آگاه است بنابراین ضروری است زمانی که راجع به مطلبی بحث می کنید مطمئن شوید که طرف مقابل منظور شما را بدرستی فهمیده باشد
مواردی که در بالا ذکر شد از اصلی ترین مسائل روانشناسی است که زوجین برای داشتن روابط سالم با دوام با یکدیگر باید در نظر داشته باشند .
دوستی یکی از اساسی ترین روابط بین انسانهاست...
|
ما به دوستانمان ایمان داریم و به شفایی که از اشکها و لبخندهای مشترکمان حاصل می شود نیز. ما حکمتی را که در خوشیهای دوستانه مییابیم باور داریم و پیوندهایی را که از صداقت و اعتماد بنا میشوند نیز. ما قدرت دستانی را که به هنگام محنت، یکدیگر را می فشارند باور داریم و معجزه آغوش باز دوستان و لبخندشان را نیز. ما به دوستی های پاک و بی آلایشمان ایمان داریم. در زندگی همواره دوستانی می آیند و دوستانی می روند، همانگونه که فصلها از نظرمان میگذرند . گذر فصلها نشانگر آن است که من پیر می شوم و تو نیز. اما دوستی واقعی ما تا ابد پا برجاست. شاید بتوان گفت دوستی یکی از اساسیترین روابط بین انسانهاست. بیتردید این ارتباط برای همه افراد ارزشمند است اما نکته حائز اهمیت این است که آنچه از یک ارتباط دوستانه انتظار داریم ، همراهی دلهایی است که می خواهیم در سرد و گرم روزگار کنارمان باشند. در واقع ارتباط دوستانه بین دو نفر منحصر به خود آنهاست و هیچ دو رابطهای نیست که عینا مانند هم باشد. چرا که تنها طرفین یک رابطه دوستانه هستند که در مییابند بین آنها چه افکار ،احساسات و عواطفی رد و بدل شده است. مسلما همه افراد به نوعی این رابطه را تجربه می کنند اما کیفیت آن در مورد هر دو فرد خاص متفاوت است. لابد شنیدهاید که میگویند دوست خوب مانند یک کتاب جالب و خواندنی است . بهطوریکه درون آن از ظاهرش بهتر است. دوستان، به صورت های مختلف در مسیر زندگی ما قرار می گیرند. والدین ، خواهر و برادر، دوستان دوران مدرسه ، همسر و همسایگان ما همه و همه می توانند دوستمان باشند . مهم این است که همه موانع را برداریم و اجازه دهیم دوستانمان بدانند واقعا برای آنها ارزش قائلیم واین کار نیازمند بهره مندی از مهارتهای ویژه است. البته هیچ موقعیت خاصی لازم نیست تا احساس دوستی ابراز شود اما گاهی برای نشان دادن این ارتباط باید تلاش کرد. در این روزها که همه ما به اشکال مختلف درگیر زندگی هستیم ، معمولا فراموش می کنیم دوستی هایمان را ابراز کنیم . برخی مواقع مانند روز تولد دوستان ، ایام عید و مناسبت های مختلف ، فرصت خوبی برای نشان دادن علاقه به آنهاست . برای انجام این کار کافی است احساسات قلبی خود را در قالب کلماتی چند به آنها هدیه کنیم . به این ترتیب حتی اگر آنها در دورترین نقطه جهان باشند ، احساس می کنید به آنان دسترسی پیدا کرده اید و درکنارشان هستید . کاری کنید تا آنها دریابند که در قلب شما حضور دارند . |
هر فردی در زنـدگـی دارای یـک یـا چـنـد دوست صمصمــی میباشد که لحظات شیرینی را با او گذرانده و تجربـه هـای مهمی را در زندگی بهمراه او کسب کرده است.او میتوانــد دوست دوران بچگی ویا یک هم اتاقی خوابگاه دانشجویـی باشد.گاهی اوقات صمیمیت تا جایی پیش میرود که شما دوستتان را جزئی از خانواده خود بشمار می آورید.
اما چه اتفاقی می افتند هنـگامی که ایـن عـضـو خـانـواده برای شما شروع به ایجاد مشکل و استرس مـی کـنـد؟ به دلایلی او عوض شده و مخل آسایـش و زندگی گردیده. آن رابطه محکم و صمیمی بین شما روبه زوال گذاشته است.
در این وضعیت دشوار و عذاب آور چه خواهید کرد؟ تا چه انـدازه قـرار اسـت در مـورد یـک دوست صمیمی رعوف و با گذشت باشـیـد؟ اگـر او در زنـدگـی برای شما مانند یک برادر بوده آیا با او ادامه می دهید و یا برای حفظ سلامتی و آرامش خود ترکش خواهید کرد؟
نیاز به دوست
دوست خوب بسیار کم و بندرت یافت میشود. در واقع یک فرد باید خیلی خوش شانس باشد تا بتواند حتی سه دوست خوب پید کند. البته بین "دوست" و "آشنایان معمولی" فرق مهمی وجود دارد. آشنایان می آیند و می روند اما دوستان در فراز و نشیب زندگی شما را تنها نخواهند گذاشت.
به همین خاطر است که ما گاهی بیشتر از حد تحمل خود با دوستانمان مدارا میکنیم. در هنگام کشمکش و نزاع سعی میکنیم لحظات خوب با هم بودن را بیاد آورده و آن را پوششی بر اوقات ناخوشایند قرار دهیم به امید این که مشـکل حـل شـده و اوضـاع به حالت قبل برگردد.
اما مسئله این است که در اینصورت ممکن است دوست شما به همین منوال به آزار و اذیت شما پرداختـه و دوبـاره ایـجاد مشکل نماید. آیا رابـطه دوستـی اینگونه باید باشد؟ مسلما" خیر.
فاکتورهای XY
اکثر افراد بخصوص مردان تمایل دارند مشکلات موجود در روابط با دوستانشان را ساده بگیرند. مردان ذاتا" مانند زنان معاشرتی نیستند و معمولا در سنـین پایین تر با افرادی آشنا شده و تا مدتی نامحدود این دوستی ادامه می یابد. واقعیت این است که مردان نسبت به زنان انعطاف پذیر تر بوده و مایل نیستند روابط دوســتیشان را براحـتـی برهم بزنند و این موضوع متاسفانه می تواند دردسر آفرین گردد.
آیا قرارنیست که "برادرتان" بهترین ها را برای شما به ارمغان آورده و همیشه خیرخواه و کمک حالتان باشد؟ بله، او جزء خانواده شما است. ما پیـشـنـهاد نـمیـکنـیـم که دوست خود را مانند یک عادت بد رها کنید. اما اگر فهمیدید که او مخل آسـایـش و زنــدگی شما شده، باید فکری برای بهبود رفتار و اخلاقش بکنید.
دوستان سمی
هر فردی در حیـطه روابـط با دوسـتانـش نقشی را ایفا مینماید. شخصی نقش یک آدم بامزه را بازی می کند، شخصی نقش یک آدم باهوش و شخصی نقش یک آدم بذله گو را. همه این کاراکترها نرمال و عادی هستـنـد اما اگر متوجه شدید دوست شما یکی از نقشهای زیر را بازی می کند، باید در روابط خود تجدید نظر کنید:
سوء استفاده گر
برخی افراد وانمود میکنند که دوست شما هستند و در واقع بدنبال اهداف شخصیشان هستند. خواه اتومبیل شما باشد، خواه پول شـما و خـواه روابـط ارزشـمنــد شما، او تا زمانیکه میتواند به این منابع دسترسی داشته باشد با شما ادامه می دهد و لحظه ای که احساس کرد که دیگر دستش از آنها کوتاه شده، ترکتان خواهد نمود.
خود شیفته
قسمت عمده گفتگوهای شما در مورد مشکلات و مسائل او سیر نموده و او علاقه ای به شنیدن گفتنی های شما نشان نمیدهد. اگر زمانی دیگر توجهی به او نکنید، شما را کنار خواهد گذاشت گویی که اصلا وجود نداشته اید.
دله
هدف او از دوستی با شما منفعت و سود بدون زحـمت است. غـذایـتـان را مـی خـــورد، لباستان را می پوشد، پولتان را میگیرد و هیچگاه در مقابل برایتان کاری انجام نمیدهد.
مزاحم
او همواره اطرافتان پـرسـه زده و هـمه حـرکات شما را تحت نظر می گیرد. او انتظار دارد هرگاه کاری انجام میدهد، دستش را بگیرید و اگر پیدایتان نکرد، همه را خبردار میکند تا شما را بیابد. به عبارت دیگر،یک مزاحم به حریم شخصی فرد هجوم آورده و نمیگذارد که نفس بکشد.
پخمه
یکی از بدترین حالتهای رفتاری در افراد، غیر قابـل اطـمیـنـان بـودن و بـی اعتـباری آنـها میباشد. همیشه در آخرین لحظه کار را خراب میکنند، قولهایی می دهند که نمیتوانند به آنها عمل کنند، هیچگاه سر وقت حاظر نمیشوند، و در هیچ زمینه ای نمی توان به آنها اعتماد و اطمینان کرد.
علائم پایان دادن به رابطه
اگر در رابطه دوستی خود با فردی به نشانه های زیر برخورد نمودید، وقت آن رسیده که آن رابطه را خاتمه دهید.
همیشه در حال سر و کله زدن با او هستید.
سراسر روز را صرف تفکر در مورد مشکلات خود با او می نمایید.
دریافت ایمیل یا تماسهای تلفنی اوبا احساس تشویش و اضطراب همراه است.
مشکلات او دارد تبدیل به مشکلات شما می شود.
تمرکز شما بیشتر برای بهبود رابطه تان است تا لذت بردن از آن.
او باعث محروم شدن شما از لذات زندگی می گردد.
برخورد با دوستان سمی
شما به جایی رسیده اید که دیگر نمی توانید گوشه ای بنشینید در حالیکه دوستتان خوره جسم و فکر و سلامتی شما شده است. از طرفی هم ممکن است نخواهید به یکباره همه چیز را تمام کنـید ( ممکن است او فامیل شما باشد ). بـرای ایـن منـظـور میتوانید از مراحل زیر استفاده نمایید:
مرحله 1: از او ببرید
زیاد در دسترس نباشید. وقتی بیرون میروید تحولیش نگیـرید، کـمـکش نـکنـیـد، همه تلفنهایش را جواب ندهید و گوش به حرفهایش ندهید. هرکاری را که احساس میکنید به او می فهماند تحملتان تمام شده، انجام دهید. او ممکن است فورا" احسـاس کنـد که چیزی اشتباه است و درصدد حل آن برآید، ممکن هم است باز متوجه نشود.
مرحله 2: مؤدبانه به او بگویید
برایش توضیح دهید که از دادن فرصتهای متوالی به او برای تغییر اوضاع خسته شده ایـد (مانند یک هشدار). تا حد امکان با لحنی آرام به او بگویید که نیازهای شما نیز به اندازه نیازهای او مهم هستند و زمان آن رسیده که او هم بخواسته های شما احترام بگذارد.
بعد از اینکه رودر رویش قرار گرفتید،اگر او واقعا" ارزشی برای دوستی قائل باشد، سعی در ایجاد تغییرات درخـود مـی نماید و شما باید بجای جدایی به رابطه برادرانه خود ادامه دهید. اگر اینطور نشد نوبت به اقدامات شدیدتر می رسد
مرحله 3: با صراحت مطرح کنید
قت آن است که به او بگویید از رفتار نادرستش نسبت به خود خستـه شده اید و لازم است مدتی از هم دور شوید. چندین ماه از او جدا شـده و هیـچ تـمـاسی برقرار نکنید. ممکن است او تماس بگیرد، ممکن هم است نگیرد ولی این عمل، رابطه دوستی را در یک آزمون نهایی قرار خواهد داد. اغلب اوقات جدایی باعث میشود که فرد به اشتباهات گذشته اش پی ببرد.
به خاطر داشته باشید که جدایی از او می تواند عواقبی نیز در برداشته باشد: اگر فقط شما تنها کسی هستید که با آن شخص مشـکل دارد، دیـگران مـمـکن اسـت با شـمـا مخالفت کرده و تقصیر را به گردن شما بیاندازند و از او طرفـداری نـمایند. بـنـابـراین ابتدا مطمئن شوید که جدایی آخرین راه حل شما است و سپس او را ترک کنید.
تصمیمی عاقلانه بگیرید
طبیعی اسـت که بخواهید از رابطه دوستی خود مراقبـت کرده و نـسبـت بـه آن وفــا دار بمانید، اما این رابطه نباید مخل زندگی شما گردد، و اگر دوستی قصد سوء استفاده از مهربانی شما را داشت و یا الطاف شما را بطور کلی نادیده گرفت، لازم است از طریـق عقلتان فکر کنید نه قلبتان.
ارزش و عمق رابـطه خـود را با دوستـتـان مـورد ارزیابی قرار دهید. به عنوان نزدیکترین دوست، این وظیفه شما است که به هر وسیله ای از رابـطه دوستـی مراقبت و تلاش برای حفظ آن نمایید. اما گاهی اوقات جدایی بهترین لطفی است که کسی می تواند در حق خود بنماید.
مردمان .کام
گفتگو با یکی از اولین دخترانی که در اصفهان دیپلم گرفت
فکر می کردم ۵۰ سال زود به دنیا آمده ام!!
به شناسنامه، «طلعت شاه ناصری» متولد سال ۱۲۹۸ است اما خودش حدس می زند سنش بیش از چیزی است که در شناسنامه نوشته اند. در سال ۱۳۱۵ هم دیپلم گرفته. یکی از اولین دختران اصفهانی است که دیپلم گرفته اند. می گوید همان موقع مدیر مدرسه شان تصدیق ششم ابتدایی داشته است.
آن ها چهار نفر بودند. سه دختر دیگر، یکی خانم «فخری سجادی» است، دیگری «خانم نظمی»، و سومی خانم «ملوک ربانی». می گوید از آن میان، فخری سجادی شهردار ناحیه ۵ اصفهان شد و ملوک ربانی مدیر مدرسه بهشت آیین؛ از مهم ترین مدرسه های دخترانه شهر اصفهان. خانم نظمی اما شوهر که کرد، به خانه نشست.
آن روزها اصفهان دو مدرسه دخترانه داشت: «بهشت آیین» و «بانوان». مدرسه طلعت، مدرسه بانوان بود؛ یک مدرسه عمومی. طلعت خانم یادش می آید: «اما با این که مدرسه اش عمومی بود، همه کس را راه نمی دادند. یعنی همه کس توان پرداخت شهریه را نداشت. یادم است شهریه ام سالی ۱۵ قران بود؛ پولی که آن موقع "خیلی" بود.»
به «کشف حجاب» سال ۱۳۱۴ که می رسد، انگار مطمئن نیست ذوقش را نشان بدهد یا تاسفش را. «شب "کشف حجاب" تا صبح خوابم نبرد. ذوق این را داشتم که صبح یک کلاه و کت مخمل میپوشم و کفش پاشنه دار. خر بودم؛ نمیدانستم کفش پاشنه دار برای مدرسه نیست!» همزمان یادش می آید آن چند همکلاسی را که بعد از کشف حجاب، دیگر نتوانستند درسشان را ادامه دهند و خانه نشین شدند؛ رفیق های نیمه راه.
درباره واکنش مردم آن روز به این که به عنوان یک دختر به مدرسه می رفت، می گوید: «خوش شان نمی آمد اما فحش هم نمی دادند!» انگیزه اش از درس خواندن، این بوده که برود سر کار. «بلافاصله بعد از گرفتن دیپلم، رفتم استخدام شدم. رشوه دادم؛ دو برابر حقوقی که باش استخدام شدم. می ارزید!»
با وجود رشوه ای که داد تا استخدام شود، می گوید خودش هیچ وقت رشوه نگرفته. جایگاه اداری اش اجازه می داد زیرمیزی های درست و حسابی ای بگیرد، اما «خدا می داند یک قران هم دزدی نکردم! بودند افرادی مثل من که زندگی شان را با پول دزدی و رشوه ساختند.» رشوه را به لهجه اصفهانی اش می گوید «رُشوه».
«ارتقاء برای زنان ممنوع بود» کارکردن برای طلعت جوان، سخت و گاه آزاردهنده بوده: «سال ها آن جا خون دل خوردم. به عنوان ماشین نویس استخدام شدم. به عنوان دیگری نمی توانستند استخدامم کنند. فقط ماشین نویسی را در شان زن می دیدند.» می گوید همکارانش به او حسادت می کرده اند. «تمام مردهایی که در اداره ام بودند، تصدیق ششم ابتدایی داشتند. حتی یک دیپلمه یا یک سیکلی هم بین شان نبود. ولی دستور بود که به زن ترقی ندهند. برای زن اهمیت قائل نبودند. تا این که سال ۴۵ یا حول و حوش آن بود که دستور آمد خانم ها می توانند در اداره ها سمت بگیرند. تا قبل از آن سمت نداشتم. شدم رئیس دفتر اداره. دوسال که گذشت، شدم رئیس امور اداری. با همین سمت هم موقع انقلاب بازنشسته شدم. نوشتم به اداره که چون سنوات خدمتم به حد نصاب رسیده و شوهرم هم مریض است، می خواهم بازنشسته شوم.»
آرزوی برآورده نشده خانم شاه ناصری، این بوده که به دانشگاه برود و تحصیلش را ادامه دهد. «آن موقع که دیپلمم را گرفتم، اصفهان دانشگاه نداشت. فقط تهران بود. اما بودجه اش را نداشتم که بروم تهران. آرزویم بود می رفتم دانشگاه. اما نمی توانستم. اقوام مان امل بودند! بد می دانستند. بعدش هم که برای خودم حقوق بگیر شدم، شوهر کرده بودم و بچه داشتم. نمی توانستم ولشان کنم و بروم دانشگاه.»
«به روی شوهرم نیاوردم که دیپلم ندارد» طلعت، ۲۳ ساله بود که ازدواج کرد. با شوهر مرحومش که شیرازی بود و ۱۰ - ۱۵ سال از خودش بزرگ تر، در همان اداره ای که کار می کرده آشنا شده است. هیچ خواستگاری یا مراسم رسمی ای هم در کار نبوده. همسرش او را پشت تلفن از پدر طلعت خانم خواستگاری کرده است. «وقتی گفتم این خوب است، پدرم راضی شد. می دانست راه خطا نمی روم.» مهریه خانم شاه ناصری، هزار تومان بوده: «نه پَست بود و نه مثل این روزها که میلیون میلیون است.» همسر خانم شاه ناصری، تصدیق ششم ابتدایی داشته: «ولی در تمام عمر یک بار به رویش نیاوردم که من دیپلم دارم و تو نداری.»
حالا ۳ دختر، ۱ پسر، ۱۱ نوه، و ۶ نتیجه دارد. به تربیت فرزندانش می بالد: «در تربیت این ها کم نگذاشتم. برایم ارزش قائل اند که تربیتم درست بوده.» طلعت شاه ناصری می گوید: «هرچه خودم به عنوان یک زن تحقیر شدم، عوضش دخترهایم را جوری بار آوردم که زیر بار تحقیر زن نروند.»
خانم شاه ناصری این بخت را داشته که همسری هم فکر و هم عقیده اش داشته باشد. «اصلا یک بار هم حرف این نشد که نروم سر کار.» البته به نظر خودش، این به خاطر «حجب و حیا»ی خودش بوده و این که شوهرش می دانسته طلعت کار خطایی نمی کند: «در این ۳۰ سال که در اداره بودم، یک بار کسی به من نگفت چرا خندیدی یا چرا با فلانی آن طوری حرف زدی؟ خودم می فهمیدم چه طور رفتار کنم. با حیا رفتار می کردم. حجاب نداشتم اما یک بار هم آستین کوتاه نپوشیدم.»
روزگار خودش را با این روزها مقایسه می کند: «حالا با وقتی که ما درس می خواندیم، خیلی تفاوت دارد. آن زمان هنوز حجب و حیا بود. هنوز دخترها دنبال حرکت هایی که حالا می روند، نبودند. ولی حالا هرکی هرکی است! دخترها که هر کار می خواهند می کنند و پسرها هم که برایشان خوب شده! مثلاً دوست می گیرند؛ رفیق می گیرند. اما من از این حرف ها نداشتم. ابداً!»
«از زن بودنم، شرمنده ام» صدای خسته و بی رمق طلعت خانم وقتی تلخ می شود که یاد دشواری ها و مشقت های زندگی اش به عنوان یک شهروند مونث جامعه ایرانی می افتد: «در عمری که کرده ام، همیشه از زن بودنم عار داشته ام. می گویم خدا به من ظلم کرد که زن خلقم کرد با همان لحن مادربزرگانه اش می گوید: «قدر مرد بودنت را بدان! نمی دانی زن چه قدر توسری می خورد...»
طلعت جوان جز این که از زن بودنش ناراحت بوده، علاوه بر آن از زمانه اش هم دل خوشی نداشته: «جوان که بودم می گفتم ۵۰ سال زود به دنیا آمده ام! به خیالم ۵۰ سال بعد همه چیز ترقی می کند! نمی دانستم این اوضاع می شود!» می گوید دیگر حالا به ۵۰ سال بعد هم فکر نمی کند: «نمی خواهم باشم. مایه دردسر شده ام. دیگر مغزم کار نمی کند... این قدر خسته و مریضم که هیچ چیز از این روزهایم نمی فهمم. بیشتر از این ناراحتم که زمانی یک مقامی برای خودم داشته ام ولی حالا این طور زمین گیرم.»
خاطره ای یادش می آید که لبخند به چهره اش می آورد: «یکی از معلم هایمان، آقاجان «همامی» بود. خداوند ادبیات بود. یک بار سر کلاس از همه دانش آموزها سوالی پرسید که هیچ کس نتوانست جواب بدهد اما من جواب دادم. برایم نوشت: اگر شه ناصری پندم دهد گوش / نسازد پندهایم را فراموش / رباید گوی سبقت همگنان را که با فهم است و با ادراک و باهوش.» به شوخی و خنده اضافه می کند: «اما حالا نه فهم دارم، نه ادراک، و نه هوش! دیگر جمع و تفریق هم یادم رفته.»
«زیر سایه مرتضی علی»
طلعت شاه ناصری و خانهاش در خیابان «خاقانی» اصفهان، هر دو از مرداد این شهر بی رمق تر شده اند. از آن بلند پروازی ها دیگر خبری نیست. حالا حکایت پیری و نارسایی کبد و قرص های صبح و ظهر و شب است و نفس ها که سخت و بریده می روند و می آیند. خانم شاه ناصری این روزها از کم کاری کبد رنج می برد. فقط ۴ درصد از کبدش وفادار مانده است. این نارسایی، بدنی نحیف و کم رمق برایش باقی گذاشته. همه «گذشته ها» را با بیانی گرم، مثل یک قصه تعریف می کند؛ قصه ای که البته به فراخور سن و سال، رشته اش مدام از دست قصه گو در می رود.
می گوید «رفتنی» است و دعا میکند: «همه مان زیر سایه مرتضی علی». «مرتضی علی» را با تاکید خاصی می گوید و بعد با لحنی که انگار بخواهد کسی را از اشتباه در بیاورد، توضیح می دهد: «درست است که مثل خیلی های دیگر نبوده ام و مدرسه رو و دختر بیرون شدم؛ اما اهل دین و مذهب هم بودم. شاید بعضی وقت ها حواسم پرت شود و نماز یا روزه ام پس و پیش شود اما "معتقد"م. اگر الان برایم قرآن بیاورید و هرجایش را باز کنید، می توانم بخوانم. این ها را همه در مدرسه یاد گرفتم.»
بعد از ساعتی، وقت رفع زحمت می رسد. توان بدرقه را ندارد اما همان طور که به زحمت از روی مبل چوبی بلند می شود، با لحنی که رنگی از هشدار دارد، می گوید: «طولی نمی کشد که شما هم همین می شوید؛ مثل من پیر و افتاده. یک دفعه چشم باز می کنید می بینید دیگر نمی توانید آن کارهایی که سابق می کردید را بکنید... دو چیز است که نمی شود کاریش کرد: یکی پیری، و یکی هم مردن
اینگونه بوده است: کسی را که خیلی دوست داری، زود از دست می دهی پیش از آنکه خوب نگاهش کنی. پیش از آنکه تمام حرفهایت را به او بگویی ، پیش از آنکه همه لبخندهایت را به او نشان بدهی مثل پروانه ای زیبا، بال میگیرد و دور می شود ، فکر می کردی میتوانی تا آخرین روزی که زمین به دور خود می چرخد و خورشید از پشت کو ه ها سرک می کشد در کنارش باشی .
همیشه این گونه بوده است:
کسی که از دیدنش سیر نشده ای زود از دنیای تو میرود ، وقتی به خودت می آیی که حتی ردی از او در خیابان نیست فکر می کردی میتوانی با او به همه باغها سر بزنی ، هنوز روزهای زیادی باید با او به تماشای موجها می رفتی ، هنوز ساعتهای صمیمانه ای باید با او اشک می ریختی
همیشه این گونه بوده است:
وقتی از هر روزی بیشتر به او نیاز داری ، وقتی هنوز پیراهن خوشبختی را کا ملا بر تن نکرده ای ، وقتی هنوز ترانه های عاشقی را تا آخر با او نخوانده ای ناباورانه او را در کنارت نمی بینی ، فکر می کردی دست در دست او خنده کنان به آن سوی نرده های آسمان خواهی رفت تا صورتت را پر از بوسه و نور کند .
همیشه این گونه بوده است:
او که میرود ، او که برای همیشه می رود آنقدر تنها می شوی که نام روزها را فراموش میکنی ، از عقربه های ساعت میگریزی و هیچ فرشته ای به خوابت نمی آید
راستی اگر هنوز او نرفته ؛ اگر هنوز باد همه شمعهایت را خاموش نکرده ؛ اگر هنوز می توانی برایش یک گل بفرستی و غزلی از حافظ بخوانی پس قدر تک تک نفسهایش را بدان