اگر از جمله افرادی هستید که دچار مشکل بزرگ کسالت شدهاید و دائما احساس بیهودگی میکنید سریعا برای درمان خود اقدام نمایید، اما این باری نیازی نیست که به پزشک و مشاور مراجعه کنید چرا که با رعایت برخی اصول ساده و گاها در دسترس میتوان بر این معضل فردی و اجتماعی غلبه نمود.
راههای رفع کسالت:
1-دوست خودتان باشید، سعی کنید همانطور که با صمیمیترین دوستانتان برخورد میکنید با خودتان نیز برخورد کنید. در غم و شادی، گرفتاری و مشکل دوست خود باشید و توصیههایی مثمرثمر برای خود داشته باشید.
2- احساس پرواز کنید. ابتدا در مکان آرام و ساکتی قرار بگیرید و همچون پرندهای که در آسمان پرواز میکند و از کنار ابرها میگذرد، شما هم سعی کنید مشکلات را از جلوی چشمان خود عبور دهید و هیچگاه فراموش نکنید که مشکلات قابل گذر هستند و همیشه در کنار ما نخواهند ماند.
3- استفاده از رنگ نارنجی، از دیدگاه روانشناسی استفاده از برخی رنگها برای کاهش استرس در بیماران و دادن آرامش به آنها بسیار مفید میباشند، آنها معتقدند رنگ نارنجی باعث افزایش حس خوشبینی، اشتیاق و شانس آوردن است. لذا استفاده از وسایلی به این رنگ و یا حتی کاربرد نارنجی در محیط منزل، باعث احساس شادی در شما میشود.
4- خریدهای ارزان، همه مردم وقتی موفق میشوند هنگام خرید تخفیف بگیرند، شاد میشوند. پس شما هم برای اینکه حس شادمانی را در خود تقویت کنید، ارزانتر خرید کنید و پولهایتان را پسانداز کنید.
5- شکلات بخورید. خوردن شکلات، باعث تغییر حالات و روحیات افراد و برانگیخته شدن حس خوشحالی در آنها میشود پس شما هم سعی کنید گاهی شکلات بخورید تا شاد بمانید.
6 – مشکلات را دور بریزید. بر روی تمامی مشکلات خود، خط قرمز بکشید.
7 – خوشبین باشید. به مشکلات بهگونهای دیگر نگاه کنید و همواره امید به زندگی داشته باشید.
8 – از هم تعریف کنید در مواقعی که از کار روزانه خسته شدهاید، سعی کنید لبخند بزنید و با یادآوری صفات خوب اطرافیان خود، تغییر روحیه داده و شاد شوید..
9 – آنچه را که دوست دارید، بنویسید با نوشتن آنچه که به آن علاقه دارید و به آن عشق میورزید خاطرات خوش گذشته را مرور کرده و شادمانتر شوید.
10- حمام کنید، بعد از هر بار شنا کردن مخصوصا در دریا احساس جوانی به انسان دست میدهد.
11- موسیقی گوش کنید، موسیقی باعث میشود که به آرامش ذهنی برسید و مشکلات را فراموش کنید.
12 – استراحت کنید، وقتی که از انجام کارهای مختلف خسته شدید، بهترین اقدام برای رفع این خستگی، دراز کشیدن و البته مطالعه کتاب جدید میباشد.
13 – با رنگها بازی کنید، با نقاشی کردن حالات درونی خود را بازگو کرده و احساس آرامش و شادی نمائید.
14 – آزاد باشید، سعی کنید کارهایی که تمایل به انجام آن دارید را به راحتی انجام دهید.
15 – خدا را سپاس بگویید با سپاسگزاری و شکرگزاری از خداوند، انرژی بیشتری ذخیره کنید.
16 – بوهای شادیآفرین، از خوشبوکنندهها، برای معطر کردن فضای محل زندگی و کار خود استفاده نمایید.
دانشمندان با استفاده از هورمون آکسی توسین در حال تولید داروی شگفت انگیزی هستند که به گفته آنان میتواند خجالت و اضطراب را از بین ببرد.
به گزارش مرکز خبری امید به نقل از رویترز ، تحقیقات قبلی نشان داده است آکسی توسین که هورمون دوست داشتن نیز خوانده میشود به زایمان و برقراری پیوند عاطفی مادر با نوزادان تازه متولد شدهاش کمک میکند و میتواند اضطراب و ترس را کاهش دهد.
اکنون دانشمندان بینالمللی در آمریکا، اروپا و استرالیا برای تولید انواع تجاری این هورمون در حال رقابت هستند. آنها امیدوارند این دارو بتواند انگیزه مصرف داروهای مضر و یا مشروبات الکلی برای رفع اضطراب را برطرف کند.
پروفسور پاول زاک گفت آزمایشهای انجام شده نشان دادهاند که آکسی توسین اضطراب را در افراد کاهش میدهد. این هورمون تعاملات اجتماعی را بین افراد تسهیل میکند. علاوه بر این این هورمون محصول بیخطری است که هیچ گونه عوارض جانبی و اعتیاد آوری برای مصرفکننده ندارد.
پروفسور زاک و همکارانش از دانشگاه کلرمونت این هورمون را بر روی صدها بیمار آزمایش کرده اند.
به گفته آنان تاثیر اصلی آکسی توسین مهار غرایز نگرانی و بدگمانی که موجب اضطراب میشود.
هورمون آکسی توسین بطور طبیعی در مغز تولید میشود.
زاک گفت این هورمون باعث توجه افراد نسبت به دیگران میشود و سخاوت و بخشندگی نسبت به آنها را افزایش میدهد. به همین دلیل است که این هورمون تعاملات اجتماعی را تسهیل میکند
تعدد زوجات به طور کلی در حیوانات مشاهده می شود، بدانگونه که نر قوی تر گروه با بیش از یک ماده جفتگیری نموده تا نسل ایجاد شده از این جفتگیری از نظر محتویات ژنتیکی قدرتمند تر و صاحب صفات برتر باشد.
نر قوی تر پس از نزاع با دیگر نر های دسته و از پای در آوردن آنها اقدام به جفتگیری با حیوانات ماده گروه می نماید.
هدف نزاع پیش از جفتگیری اینست که مسلما حیوان نر پیروز که در مقایسه با نرهای بازنده صفات ژنتیکی برتری داشته قادر به انتقال این صفات به نسل آینده از طریق جفتگیری با ماده ها گردد.
لازم به ذکر است که در حیوانات نیز همانند انسان ها تعداد نر ها بیش از تعداد ماده ها می باشد. این اختلاف جمعیت در برخی حیوانات مشهود تر از سایر حیوانات است، از جمله در زنبور ها و مورچه ها که تعداد کثیری نر تحت عنوان سرباز و تنها یک ماده یا همان ملکه وجود داشته که در انتها نیز تنها یکی از نر ها با ماده جفتگیری می کند و آن نری است که قوی تر و دارنده صفات ژنتیکی مرغوب تری نسبت به سایر نر ها باشد.
در حیوانات از آنجا که قدرت فیزیکی یک معیار اصلی است و توانایی تنازع بقا ارتباط مستقیم با قدرت فیزیکی دارد این گونه جفتگیری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد.
زیرا که فرزندان نر های قوی تر به سبب وراثت ژن های مرغوب همواره از قدرت فیزیکی بالاتری در مقایسه با فرزندان نر های ضعیف تر برخوردار خواهند بود.
تمایل به تعدد زوجات در انسان نشان دهنده وجود صفات نامرغوب در فرد است
شهر نشینی، انسانیت و بدین جهت کاهش اهمیت قدرت فیزیکی در جوامع بشری به طور کلی نیاز به چنین روش جفتگیری را از میان می برد.
در مورد انسان ها مسلما انسانیت، شرافت، اصالت، قدرت ذهنی و معنوی، و دیگر معیار های انسانی ارزشی بس والا تر از قدرت فیزیکی دارد.
درجه هوشی پایین تر ، وفاداری کمتر و تمایل به برقراری روابط جنسی بیشتر
محققین دانشگاه هاروارد طی تحقیقاتی بر روی درصد موفقیت ازدواج ها نشان داده اند که زوجهایی که دارای درجه هوشی بالاتری هستند در روابط زناشویی خود به مراتب موفق تر از دیگر زوج ها می باشند.
دانشمندان ثابت کرده اند که بی وفایی همسران نسبت به یکدیگر، روابط خارج از رابطه زناشویی و ابراز علاقه به شخص سوم چه از طرف زن و چه از جانب مرد، در میان زوج های با ضریب هوشی بالا به مراتب کمتر از زوج های با ضریب هوشی متوسط و زوج های با ضریب هوشی پایین مشاهده می شود.
دانشمندان نشان داده اند که میزان وفاداری زوجین به یکدیگر رابطه مستقیم و معنی داری با درجه هوشی زوجین داشته به طوری که زوجین با ضریب هوشی بالا تر به طور چشمگیری بیش از زوجین با ضریب هوشی پایین تر به یکدیگر وفادار می باشند.
ضریب هوشی پایین تر، و عشق و علاقه سطحی تر
عشق و علاقه ای که زوجین به یکدیگر نثار می کنند ارتباط مستقیم و معنی داری با ضریب هوشی آنها دارد به طوری که زوجین با ضریب هوشی بالاتر ابراز علاقه بیشتری به همسران خود مبزول داشته و قویا نسبت به روابط خارج از زندگی زناشویی ابراز مخالفت نمودند.
از آنجا که انسان اشرف مخلوقات است و روند تکاملی انسان ها بر آن است که یک فرد را به برترین درجه تکامل معنوی نایل آورد، واضح است که تک همسری به عنوان یک اصل در انسان ها پذیرفته می شود.
انسان هایی که قویا به این نکته واقفند که انسان اشرف مخلوقات بوده و روند تکاملی اش معنوی است و نه فیزیکی، در انتخاب زوج بیش از پیش بر معیار های معنوی تاکید داشته و همواره افراد را با درجه انسانیت، شرافت، و استعداد ها و توانایی های ذهنیشان می سنجند و عشق و علاقه خود را نثار تنها یک فرد خواهند نمود.
دانشمندان در بررسی های خود نشان داده اند که چنین افرادی همواره کششی به سوی افراد با ضریب هوشی بالا نشان می دهند، و پر واضح است که این افراد خود نیز باید دارای همین صفات باشند چرا که همانند همیشه همانند را جذب می کند و این است قانون جذب.
ضریب هوشی پایین تر و روابط جنسی بیشتر و زود هنگام تر
در خصوص میزان هوش و روابط جنسی قبل از ازدواج مطلعات فراوانی انجام گرفته است. دانشمندان با ثبت ضریب هوشی افراد و اینکه آیا قبل ازدواج روابط جنسی را تجربه کرده اند یا خیر، به نتایج بسیار جالب توجهی دست یافته اند.
بررسی ها نشان داده اند که درصد افراد با ضریب هوشی پایین تر که پیش از ازدواج روابط جنسی را تجربه کرده اند به طور قابل توجهی بیش از درصد افراد با ضریب هوشی بالایی است که پیش از ازدواج روابط جنسی را تجربه کرده اند.
در یک بررسی که بر روی دختران دانشگاه برکلی، یکی از دانشگاه های بسیار معتبر در آمریکا، انجام گرفته است، نشان داده شده که تنها 20 درصد از این دختران روابط جنسی را تجربه کرده اند، حال آنکه این رقم در چندین دانشگاه دیگر که دانشجویان آن از نظر تحصیلی و ضریب هوشی در جایگاه پایینتری قرار داشتند بیش از 70 درصد و در برخی دیگر از دانشگاه ها به بیش از 90 درصد نیز می رسید.
چنین اختلاف فاحشی به واقع نشان دهنده اینست که افراد با ضریب هوشی بالاتر تمایل کمتری به برقراری روابط جنسی بیهوده با دیگر افراد نشان می دهند و اهمیت بیشتری برای ارزشهای معنوی قایلند تا ارزشهای جسمانی.
روند کلی چنین است که افراد با ضریب هوشی پایین تر همواره تمایل بیشتری به برقراری روابط جنسی صرف و به دور از عشق و وفاداری از خود نشان می دهند و بدین جهت راحت تر از افراد با ضریب هوشی بالاتر تن به اینگونه روابط می دهند.
همچنین در یک بررسی دیگر دانشمندان رابطه میان رشته تحصیلی و میزان باکرگی دانشجویان دختر را مورد بررسی قرار دادند. بر این اساس میزان باکرگی در دانشجویانی که در رشته هایی که نیازمند به ضریب هوشی بالاتری هستند مشغول به تحصیل اند بیش از سایر دانشجویان می باشد.
بر اساس این بررسی ها دانشجویان رشته پزشکی، بیوشیمی، و برخی از گرایش های مهندسی دارای بالاترین میزان باکرگی برابر با 83 درصد بودند.
درجه هوشی پایین تر در فرزندان حاصل از ازدواج زن و یا مرد مطلقه با یکدیگر
بررسی ها نشان داده اند که کودکانی که حاصل ار ازدواج زنان و یا مردان مطلقه با یکدیگر اند نسبت به کودکانی که والدین آنها از ابتدا با یکدیگر در پیوند زناشویی بوده اند ضریب هوشی پایین تری دارند. بررسی ها نشان داده اند که در صورتی که فرزندی حاصل از ازدواج زن و مردی باشد که هر دو شان یک طلاق را تجربه کرده اند ضریب هوشی اش به مراتب کمتر از فرزندی خواهد بود که حاصل از ازدواجی است که در آن تنها یکی از والدین سابقا طلاق را تجربه کرده اند. از آنجا که طلاق نشاندهنده حد اقل میزان وفاداری زن و مرد به یکدیگر است، چنین نتایجی کاملا قابل انتظار و از نقطه نظر علم ژنتیک قابل اثبات اند.
تعدد زوجات و .....
حال که ارتباط میان ضریب هوشی و تمایل به تک همسری از نقطه نظر علم ژنتیک مورد بررسی قرار گرفته، مشهود است که اکثریت کسانی که تمایل به برقراری روابط جنسی با افراد متعدد را دارند مسلما از نظر ارزشهای معنوی در جایگاه پایین تری نسبت به سایرین قرار داشته و دید آنها بر روی همسرانشان صرفاً دیدی جنسی خواهد بود.
مسلما حتی اگر از نقطه نظر تنازع بقا نیز به این قضیه بنگریم ژن های چنین افرادی بس نا مرغوب و نسل حاصل از آنان از نظر صفات معنوی و انسانی ...
خود بخوان حدیث مفصل ...
یک خواننده روزنامه آفتاب یزد در ستون "روی خط آفتاب" به محاسبه متقابلی دست زده که جالب و خواندنی است
حقوق هر ساعت 6 دلار
، روزانه 45600 تومان
، حقوق ماهیانه من یک میلیون و 400 هزار تومان
، دریافتى من از دولت 200 هزار تومان
و یارانه پرداختى من به دولت یک میلیون و 200 هزار تومان،
حالا شدیم بى
فهرست صد زن قدرتمند جهان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سایر زنان آسیایی امسال بخت بلندی نداشتند. فائزه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، و شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل در این فهرست دیده نمی شوند. همچنین مگاواتی سوکارنوپوتری، رییس جمهور سابق اندونزی، بعد از آن که در انتخابات شکست خورد، از فهرست یکصد زن برتر جهان حذف شده است. وی سال پیش هشتم شده بود. ملیندا گیتس، همسر نیکوکار بنیانگذار مایکروسافت، به اتفاق بیل گیتس بنگاهی خیریه با سرمایه ۲۸ میلیارد دلاری دارد و در رده بندی فوربز بیست و چهارم شده است. خانم گیتس عضو هیات مدیره واشنگتن پست نیز است.
|
این مقاله حاصل تأملات و تجارب یک روانشناس بالینی در مورد اصول و یا قواعد لازم برای رسیدن به اهداف و خواستهها است.
1 - چیزی را که خواهان آن هستید، یا موفق به کسب آن میشوید و یا موفق نمیشوید. پس حداکثر سعی خود را بکنید تا جزء افرادی باشید که موفق میشوند.
- تشخیص افرادی که میدانند که چه کاری برای رسیدن به خواستهشان باید انجام دهند و برنامه مشخصی برای این کار دارند، کار مشکلی نیست.
برای موفق شدن در هر کاری ابتدا باید اطلاعات لازم برای رسیدن به خواستهتان را جمعآوری کنید. این اطلاعات و مهارتها برای موفقیت شما ضروری هستند. با کسب آمادگی لازم برای این کار، سعی کنید چگونگی بازی و قواعد آن را پیدا کنید.
- برنامهریزی و جمعآوری اطلاعاتی که در مورد خودتان یا افرادی است که با آنها سر و کار دارید و یا اطلاعاتی درباره شرایط و وضعیت موجود است.
2 – شما خود بهوجود آورنده تجربههایتان هستید پس خودتان باید مسئولیت زندگیتان را بپذیرید.
- شما نمیتوانید از مسئولیت اینکه چرا و چگونه زندگیتان اینگونه است شانه خالی کنید.
- هرگز نقش یک قربانی را بازی نکنید و از وقایع گذشته برای خود بهانه سازی نکنید.
- هر انتخابی که میکنید مثلاً انتخاب افکاری که به آن میاندیشید، دارای نتایج و عواقبی هستند. زمانی که شما رفتار یا فکر خاصی را انتخاب میکنید در حقیقت خود شما، نتایج و عواقب آن را انتخاب کردهاید.
3 - مردم کاری را انجام میدهند که نفع یا سودی برایشان داشته باشد، بنابراین مشخص کنید که رفتار شما چه منافعی برایتان دارد و یا رفتار دیگران چه منافعی برایشان دارد؟
- حتی بدترین رفتارهای ممکن هم، منافعی دارند زیرا اگر از رفتاری که میکنید هیچ سود و منفعتی عایدتان نمیشد، مسلماً آن رفتار را انجام نمیدادید.
- منافع حاصل از یک رفتار بخصوص را مشخص کنید، چون شما نمیتوانید رفتاری را ترک کنید مگر اینکه از منافع حاصل از آن رفتار آگاهی پیدا کنید.
- دقت کنید که ممکن است رفتار شما به خاطر ترس از طرد شدن باشد. مسلماً تغییر نکردن کار آسانتری است، ولی شما باید سعی کنید چیزهای تازه و نویی را امتحان کنید و یا در مسیر جدید گام بردارید.
4 - تا به وجود مسئلهای اقرار و اعتراف نکرده باشید نمیتوانید آنرا تغییر دهید. پس سعی کنید در ارتباط با زندگی و افراد، با خودتان صریح و شفاف باشید.
- اگر نخواهید و یا نتوانید که آگاهانه به رفتارهای منفی، ویژگیهای شخصیتی و الگوهای زندگیتان اقرار و اذعان داشته باشید، پس نمیتوانید آنها را تغییر دهید.
- اقرار و اعتراف کردن به چیزی، در حقیقت سیلیزدن به خودتان به هنگام مواجهه با واقعیت است و این که شما هزینه و تاوان هر کاری را میپردازید، به خودتان دروغ نمیگویید، انکار نمیکنید و حالت تدافعی هم نمیگیرید.
- شرایط و موقعیت فعلی شما چیست؟ اگر میخواهید برنامهریزی درستی برای زندگیتان داشته باشید، پس باید موقعیت و شرایط فعلی زندگیتان را به طور شفاف و روشن مشخص کنید. زندگی شما برای تغییر کردن، در وضعیت خیلی بدی نیست و خیلی دیر هم نشده است.
5 - در زندگی به عمل شماست که پاداش داده میشود، پس تصمیماتتان را با دقت اتخاذ کنید و سپس عمل کنید و به یاد داشته باشید که به افکار بدون عمل در این جهان اهمیتی داده نمیشود.
- آگاهی، درک و درایت خود را به فعالیتهای هدفدار، بامعنی و سازنده مبدل کنید زیرا در غیراینصورت ارزشی نخواهد داشت. خود و دیگران را بر اساس خواستهها و یا گفتهها ارزیابی نکنید بلکه بر اساس عملکرد ارزیابی کنید.
- برای اینکه از وضعیتی که در حال حاضر در آن به سر میبرید، خارج شده و به جایی که میخواهید برسید، سختی و زحمت را تحمل کنید.
- در نظر داشته باشید که این ریسک را به خاطر خودتان است که میپذیرید چون قرار نیست رویاهای شما از بین بروند
6 - آنچه هست، واقعیت محض نیست، بلکه فهم و درک ما از آن واقعیت است که وجود دارد.. پس پنجرهها یا دریچههایی را که شما از طریق آن به این دنیا نگاه میکنید بشناسید و گذشته خود را بدون اینکه کاملاً تحت کنترل آن قرار گیرید، بپذیرید.
- شما فقط از طریق فهم و درک خودتان است که این دنیا را میشناسید و تجربه میکنید و توانایی این کار را نیز دارید که خودتان چگونگی درک خود را از هر واقعهای، انتخاب کنید.
- چون همه ما دنیا را از طریق پنجرههای شخصی خودمان میبینیم، این امر بر چگونگی تعبیر و تفسیر ما از وقایع و پاسخهای ما و پاسخهای داده شده به ما تاثیر میگذارد. بنابراین عواملی را که بر نوع و طرز نگاه شما موثر هستند، بشناسید تا بتوانید عکسالعمل مناسبی در برخورد با آنها نشان دهید.
- این پنجرهها و یا دریچههای شخصی، ترکیبی از عقاید ثابت و یا افکار منفی است که در نوع نگاه و دیدگاه شما، وجود دارند.
- اگر با بررسی و ارزیابی دیدگاههای قبلی، نظام افکار و عقاید خود را مجدداً سازماندهی کنید، درک و بینش جدیدی بدست خواهید آورد.
7 - زندگی، مدیریت کردن است پس یاد بگیرید که مسئولیت زندگیتان را به عهده بگیرید.
- شما مدیر زندگی خودتان هستید که هدفتان، اداره کردن زندگی به نحوی است که نتایج خوبی در برداشته باشد.
- مدیریت موثر زندگی به این معنی است که شما در مرحله آماده شدن برای رسیدن به هدفتان، در کنترل خود، در کنترل احساسات، در مواجهه با سایر افراد، در مرحله اجرا، در مواجهه با ترس و سایر ابعاد، بیش از پیش به خودتان نیاز دارید و بایستی با حداکثر تعهد، سرعت و هدایتی که میتوانید انجام دهید.
- کلید مدیریت زندگی، داشتن یک استراتژی است. اگر شما برنامهای روشن و شفاف و همچنین شجاعت، تعهد و انرژی لازم برای این استراتژی را داشته باشید، موفق خواهید شد.
8 - ما به مردم یاد میدهیم که چگونه با ما رفتار کنند. پس به جای شکایت کردن، مسئولیت طرز رفتار مردم را با خودتان به عهده بگیرید.
- شاید به مردم یاد داده باشید که چگونه با شما احترامآمیز رفتار کنند و شاید این کار را نکرده باشید. این بدین معنی است که شما تا حدی مسئول رفتار نامناسب دیگران با خودتان هستید.
- اگر مردم رفتار نامناسبی با شما دارند، ببینید که شما چه کاری انجام دادهاید که آن رفتار را تقویت کرده و یا باعث آن رفتار شده است؟
- چون مسئولیت با خودتان است، میتوانید در هر موقع و برای هر مدتی رابطهتان را بازبینی کنید.
9 - نیرو و انرژی زیادی در بخشش وجود دارد، پس چشمان خود را باز کنید و ببینید تحت تاثیر کدام خشم یا کینه قرار گرفتهاید. نیرو و انرژی خود را از کسانی که باعث رنجش شما شدهاند بازپس بگیرید.
- تنفر، عصبانیت و کینه، ویرانکننده هستند و باعث تضعیف و تحلیل قلب و روح انسان میشوند که قطعاً با آرامش درونی و احساس شادی منافات دارند.
- بخشش شما را از تنفر، عصبانیت و کینه رها میسازد. تنها راه خلاصی از اثرات منفی رابطهای که موجب ناراحتی و رنجش شما شده است، کمک گرفتن از اخلاقیات و بخشش کسانی است که موجب ناراحتی و آزردگی شما شدهاند.
10 - قبل از اینکه چیزی را بخواهید باید اسم آن را بدانید، پس به وضوح مشخص کنید که چه میخواهید.
- از اهداف اصلی زندگیتان تا خواستههای روزمرهتان، لازم است بدانید که چه میخواهید.
- با تعریف دقیق اهدافتان، انتخابهای شما جهتدار خواهد شد و خواهید توانست رفتارها و انتخابهای لازم را برای رسیدن به اهدافتان، مشخص کنید.
- برای رسیدن به آنچه که میخواهید، شهامت لازم را داشته و واقعبین باشید. البته فقط در صورتی که خود را لایق و مستحق آنچه میخواهید، بدانید، شهامت لازم را کسب خواهید کرد
تازه ترین تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که ورزشهای ایروبیک موجب افزایش نوعی پروتئین میشود که ممکن است اشتها را سرکوب کند.
به گزارش مرکز خبری فارس به نقل از ساینسدیلی سه ماه انجام ورزش ایروبیک ممکن است چربی بدن را کاهش دهد و علاوه بر میزان دریافت کالری را در افرادی که اضافه وزن دارند و یا چاق هستند، را پایین بیاورد.
بر اساس این تحقیقات پژوهشگران تصور میکنند که تغییراتی که در سیستم اعصاب مرکزی اتفاق میافتد ممکن است عامل این کاهش اضافه وزن باشد.
محققان دانشگاه چیل در سانتیاگو دریافتند که کاهش دریافت غذا و کاهش در شاخص توده بدن با افزایش میزان نوعی پروتئین که به نام نوروتروپین خوانده میشود ارتباط دارد. نقش اصلی این پروتئین تحریک هورمون رشد است. تازه ترین تحقیقات و مدارک حاکی است که این پروتئین با چاقی و سوخت و ساز ارتباط دارد.
این دانشمندان با اندازه گیری میزان این پروتئین قبل و بعد از انجام سه ماه ورزش ایروبیک در 15 فرد چاق یا مبتلا به اضافه وزن دریافتند بعد از سه ماه ورزش این پروتئین در خون آنها افزایش یافت که این حالت منجر به کاهش شاخص توده بدنی شده و دور مچ و فشار خون هم در آن ها کاهش پیدا کرد. همچنین این دانشمندان دریافتند که میزان دریافت کالری نیز در این افراد کمتر شده است.
دو گروه پزشکی که بزرگترین انجمنهای مراقبتهای اولیه در آمریکا به شمار میروند، برای نخستین بار توصیههایی در مورد پیشگیری و درمان میگرن ارائه کردند.
به گزارش مرکز خبری امید به نقل از Health Scot News، در این رهنمودها که توسط کالج پزشکان داخلی آمریکا و فرهنگستان پزشکان خانواده آمریکا تهیه شده و در اختیار پزشکان قرار گرفته است، آسپرین یا ایبوپروفن به عنوان درمان های مرحله نخست میگرن توصیه شده است.
رهنمودهای جدید، براساس بررسی تمامی مطالب منتشر شده در رشتههای فوریتهای پزشکی، پزشک داخلی، اعصاب و دیگر زمینههای مربوطه تهیه شده است.
این رهنمودها ممکن است از دید بسیاری از مردم محافظهکارانه باشد، اما واقعیت این است که این توصیهها نشان دهنده تمامی اطلاعات علمی هستند که در زمینه میگرن منتشر شده است.
در هر حال، توصیه پزشکان رشتههای مختلف در مورد میگرن از این قرار است:
در نخستین گام باید از داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی (NSAID) استفاده شود که مطمئنترین آنها آسپرین و ایبوپروفن است که بدون نسخه به فروش میرسد.
در تحقیقات انجام شده، شواهدی که از تأثیر استامینوفن بر رفع میگرن دلالت کند، دیده نشده است.
تهیه کنندگان این توصیهها میگویند مردم باید بدانند که همه مسکن ها برای رفع میگرن مفید نیستند.
اگر آسپرین و ایبوپروفن روی بیماری تأثیر نکرد، پزشکان باید به سراغ داروهای مخصوص میگرن مانند تریپتانها و یا افشانه بینی (دی. اچ. ای) بروند.
اگر بیماران دچار حالت تهوع یا استفراغ باشند، باید داروهای غیرخوراکی در این مورد به کار گرفته شود. حالت تهوع و استفراغ را نیز باید به طور مستقیم درمان کرد.
افرادی که میگرن های مکرر دارند، باید برای درمان های پیشگیرانه مورد ارزیابی قرار گیرند. معمولاً بیمارانی که دو مورد یا بیشتر سردرد میگرنی دارند، که در ماه سه روز یا بیشتر به طول میانجامد؛ کسانی که بیش از دو بار درهفته دارو مصرف میکنند و یا حالتهای غیرمعمول میگرنی مانند پیش علامتهای دیداری (ئورا) دارند، مناسبترین افراد برای درمان های پیشگیرانه هستند.
افراد مبتلا به میگرن باید به طور فعال در تهیه برنامه درمانی خود شرکت داشته باشند. این افراد باید سردردهایشان را ثبت کنند و عواملی را که باعث تحریک سردرد آنان می شود، شناسایی و از آنها پرهیز کنند.
در رهنمودهای مربوط به میگرن، الکل، شکلات، غذاهای محتوی مواد افزودنی (ام. اس. جی، تیرامین یا نیترات ها)، کمبود خواب، اضطراب، فشار روحی و عطر به عنوان شایع ترین محرکهای میگرن معرفی شده است.
درد قاعدگی عبارت است از بروز دردشدید دل پیچه مانندبه هنگام عادت ماهانه.این درد ممکن است یکی دوسال بعد از بلوغ آغاز و بطور مرتب رخ دهد(درد قاعدگی اولیه)، یا اینکه سالها بعد از وقوع اولین قاعدگی شروع شده باشد(درد قاعدگی ثانویه).
شدت علایم بیماری از یک فرد به فرد دیگربسیار متغیر است و حتی در یک خانم نیز ممکن است از یک قاعدگی به قاعدگی دیگر متفاوت باشد. معمولا” با بالارفتن سن و به دنیا آوردن بچه علایم بیماری کمتر می شود. درد قاعدگی در 1 تا 2 درصد از زنان به حدی شدید است که مخل فعالیت های روزانه آنها می شود.
درد دل پیچه مانند و گاهی تیز در قسمتهای پایین شکم، کمر و رانها.
این درد با شروع قاعدگی آغاز شده و به مدت چند ساعت تا چند روز ادامه می یابد.
حد طبیعی خونروی از 10 سی سی تا 80 سی سی در افراد مخلتف متغیر است.
در افرادی که خونروی شدید را تجربه می کنند این میزان گاهی تا 500 سی سی و در موارد بسیار حاد تا بیش از 5 واحد کاهش در هموگلوبین پس از هر قاعدگی می رسد.
اگر هموگلوبین یک زن را به طور طبیعی 14 فرض کنید، کاهش بیش از 5 واحدی در هموگلوبین پس از هر قاعدگی به مفهوم یک خطر جدی برای فرد و مستلزم دریافت خون پس از هر بار قاعدگی است.
علائم شایع :
- تحریک پذیری،عصبی بودن،افسردگی، سر درد
- گاهی تهوع و استفراغ
- ضعف و فقدان انرژی
علت بیماری:
- انقباضات قوی و طولانی مدت دیواره عضلانی رحم،کش آمدن و گشاد شدن گردن رحم برای ورود خون از رحم به واژن و دفع آن.
درد شدید می تواند نشان دهنده بیماری های زیر باشد:
- عفونتهای لگنی
- آندومتریوز
- فیبروئیدها و سایر تومورهای خوش خیم رحم
- استفاده از آی یو دی
عوامل تشدید کننده بیماری
- مصرف کافئین
- استرس. مسایل عاطفی و روانی به خودی خود باعث درد نمی شوند اما می توانند درد را بدتر یا پاسخ به درمان را کمتر کنند.
- ورزش نکردن
- رژیم غذایی نامناسب
درمان:
هدف اولیه درمان این بیماری کاهش درد است.اهداف دراز مدت عبارتند از:کشف علت زمینه ساز بیماری و درمان آن،مشاوره و شاید جراحی.
گرما به رفع درد کمک میکند. می توانید روی شکم و کمر کمپرس گرم بگذارید یا اینکه حمام آب داغ بگیرید
- برای ناراحتی خفیف استفاده از داروهایی مثل: آسپرین،ایبوپروفن،مفنامیک اسید کافی است. -
- گاهی ممکن است بسته به علت بیماری برای شما داروهای دیگری نیز تجویز شود.
- انجام ورزش و فعالیت بدنی منظم،شدت درد و ناراحتی را در قاعدگی بعدی کمتر میکند.
- درد معمولا در دختران لاغر اندام شدید تر بوده و آن به علت میزان کم توده چربی در بدن به طور کلی و در اطراف لگن آنهاست.
اگر بیش از حد لاغر هستید افزایش وزن به میزان کم نیز خواهد توانست به مقدار قابل توجهی درد قاعدگی را بکاهد.
- مصرف نوشیدنی ها و غذاهای کافئین دار را متوقف کنید.
- دربعضی از خانمها مصرف چای میتواند علایم درد قاعدگی را کاهش دهد.
- درصورتیکه درد قاعدگی با استرس و ناراحتی روحی ارتباط داشته باشد، روان درمانی یا مشاوره روانپزشکی توصیه می شود.
- استرس از یک طرف باعث تشدید درد ها و از سوی دیگر باعث افزایش میزان خونروی می شود.
- برای کاهش درد و یا جلوگیری از قاعدگی های دردناک بهتر است از مصرف قهوه پیش از قاعدگی و یا در حین آن اجتناب کنید و در حد توان خود به انجام حرکات ورزشی ساده بپردازید.
انجام حرکات نرمشی در حد اعتدال می تواند به کاهش درد به طور چشمگیر کمک کند. حرکات نباید سریع باشند و مدت زمان انجام آنها از پانزده دقیقه تجاوز نکند چون خود باعث تحلیل رفتن انرژی شما خواهد شد.
آیا می دانید بسیاری از مردم از صحبت کردن در جمع یا حضور در یک گروه وحشت دارند؟ آنها احساس دل آشوبه می کنند، کف دستان شان عرق می کند و ضربان قلب شان تندتر می شود. البته در اکثر مواقع مردم در هنگام نیاز، این احساسات شان را کنترل می کنند و از پس آن برمی آیند. قبل از شروع سخنرانی با حضور در یک جمع داشتن کمی اضطراب طبیعی به نظر می رسد اما گاهی بعضی نمی توانند اضطراب فراوانی را که دارند کنترل کنند و از روبه رو شدن با چنین شرایطی وحشت می کنند. برای آنها پاسخ دادن به پرسش در کلاس یا ایراد سخنرانی یا حتی با دیگران ناهار خوردن و صحبت کردن، موجی از اضطراب را به همراه دارد، به گونه یی که غیرقابل تحمل است. به این نوع اضطراب جمع هراسی گفته می شود. جمع هراسی به وحشت فراوان فرد هنگام قرار گرفتن در جمع اشاره دارد. این وحشت و اضطراب چنان زیاد است که شخص را وامی دارد تا از بودن در جمع پرهیز کند. فرد مبتلا به چنین اضطرابی، خطر اضطراب و خجالتش را بیش از اندازه بزرگ جلوه می دهد اما توانایی خودش را در مواجه شدن با آن موقعیت ها بسیار کوچک و ناچیز می شمارد.
اکثر این افراد در دوران نوجوانی کمرو بوده اند. گاه تغییرات جسمی و احساسی دوران بلوغ می تواند باعث ضعف اعتماد به نفس شود. بیشتر نوجوانان دوست ندارند مرکز توجه باشند، خصوصاً آنهایی که ذاتاً کمی نسبت به سایر همسالان شان خجالتی تر هستند. اکثر آنها از صحبت کردن در جمع یا نشستن بر سر میز غذا با کسانی که به خوبی آنها را نمی شناسند دچار اضطراب می شوند.
اما جمع هراسی از احساس دلهره یا خجالت که گاهی فرد احساس می کند، بسیار شدیدتر و عمیق تر است. جمع هراسی، کمرویی و خجالت بیش از حد توام با اضطراب است به گونه یی که موجب می شود فرد از انجام کاری که دوست دارد اجتناب ورزد و در جمع ظاهر نشود. گاهی هم شدت خجالت یا وحشت از صحبت با دیگران موجب می شود فرد دچار حالت خموشی انتخابی شود یعنی در موقعیت های خاص اصلاً صحبت نکند (به طور انتخابی). چنین افرادی با کسانی که رابطه دارند نظیر والدین، خواهر و برادر و دوستان صمیمی کاملاً طبیعی گفت وگو می کنند یا در موقعیت هایی مانند خانه کاملاً نرمال و طبیعی رفتار می کنند، اما با قرار گرفتن در موقعیت های دیگر چنان دچار ناراحتی و اضطراب می شوند که ترجیح می دهند سکوت کنند و اصلاً صحبت نکنند. نوجوانانی که والدین شان یا دیگر بستگان نزدیک آنان مشکلات اضطراب داشته باشند بیشتر از سایرین دچار مشکلات اضطراب و جمع هراسی می شوند.این ویژگی در واقع می تواند یک ویژگی یا صفت بیولوژیکی باشد که اعضای خانواده همگی در آن مشترک باشند. این صفت می تواند روی کارکرد و فعل و انفعالات مغز اثر بگذارد و حالاتی نظیر اضطراب، کمرویی، پرخاشگری و عصبانیت را کنترل کند. بعضی از افراد با ویژگی شخصیتی «محتاط بودن» متولد می شوند و در نتیجه گرایش آنها به سوی کمرویی، خجالت و حساس بودن در موقعیت های جدید است و ممکن است چنین ویژگی به جمع هراسی فرد نیز بینجامد.
اما برخی هم ممکن است براساس تجاربی که داشتند و از واکنش های دیگران نسبت به خودشان یا با مشاهده رفتارهای والدین یا نزدیکان چنین ویژگی را فرا گیرند. اعتماد به نفس ضعیف و نداشتن مهارت هایی برای کنار آمدن با استرس و اضطراب نیز می تواند نقش مهمی در ایجاد جمع هراسی ایفا کند. همچنین افراد نگران، کمال گرا و آنهایی که به واسطه مرتکب شدن اشتباهات کوچک بسیار به خود سخت می گیرند، ممکن است دچار مشکل جمع هراسی شوند. تفکرات نگران کننده در این افراد اغلب به صورت سوالاتی در ذهن آغاز می شود که جنبه منفی دارند. برای مثال فرد با خود می اندیشد؛ «چی می شه اگر سر میز ناهار کسی نباشه؟» یا «چی می شه موقعی که می رم امتحان بدم تو کلاس کسی نباشه؟» این تفکرات بدتر و بدتر می شود تا جایی که فرد آنها را به مثابه اتفاقات بد و ناخوشایندی می پندارد که برایش رخ می دهد. یا تفکرات آزارنده و نگران کننده یی مانند «اگر مرتکب اشتباه شوم چی؟»، «اگر حرف اشتباهی بزنم و دیگران بهم بخندند، چی؟» و این تفکرات فرد را به جهتی سوق می دهد که احساس کند نمی تواند و از پس انجام آن کارها برنمی آید و در نهایت به وحشت و دوری او از جمع می انجامد. روان درمانی می تواند به افرادی که دچار جمع هراسی هستند کمک شایانی کند. روان درمانگر با پی بردن و درک تفکراتی که سبب اضطراب فرد می شود و نیز با تمرین و آموزش مهارت های اجتماعی و مهارت های زندگی و تقویت اعتماد به نفس آنها و با به کارگیری تدریجی این مهارت ها در موقعیت های واقعی می تواند به فرد کمک کند.
دانشمندان آمریکایی و اروپایی، پس از دهها آزمایش موفقیت آمیزی که تاکنون در جستجو و تعقیب رد پای «آگاهی» در مغز انجام دادهاند، همچنان به دنبال تشریح کیفیت تصمیم گیری و پیدایش آگاهی در مغز انسان هستند.
بشر از مدتها پیش میدانست که وراثت از طریق مولکولها اتفاق میافتد، اما این که «من روحانی و معنوی» انسان نیز از ماده باشد، همچنان یک فکر غیرعادی حتی برای بسیاری از دانشمندان است.
پرفسور «کریستف کخ»، نوروبیولوگ و نوروفیزیکدان آلمانی ساکن آمریکا از جمله دانشمندان برجسته ای است که در جستجوی یافتن سنگ پایههای آگاهی در مغز انسان، تحقیقات گسترده ای انجام داده است.
کخ میگوید: امروزه نیز میتوان متونی را خواند که جزییات مغز را در بیش از پانصد صفحه تشریح میکنند، اما این مطالب هرگز احساس فرد را به عنوان استفاده کننده یک مغز توضیح نمیدهند.
کخ که یک دونده ماراتن و متخصص اعصاب نیز هست، افزود: فرد نوعی از احساس، لذت و میل و درد دارد، رنگ قرمز را میبیند، اما باید به این پرسش که چرا و به چه علت این احساسات آشکار میشوند، پاسخ داد.
کخ برای کشف این موضوع، انستیتوی فناوری در کالیفرنیا راهاندازی کرده است که در آن یک تیم از دانشمندان جوان بین المللی، مشترکا راهبردیهای جدید برای جستجو و کشف آگاهی را بررسی میکنند. کخ و تیم پژوهشگرش قصد دارند نخستین تئوری اصولی آگاهی را تدوین و ارایه کنند.
در حالی که در آغاز کار، بسیاری از همکاران کخ، دسترسی به این هدف را غیرممکن میدانستند، اما این دیدگاهها هم اکنون تغییر کرده است.
«دیدن»، مستقیمترین امکان دسترسی به آگاهی است و عملکرد این حس را میتوان از چشم یعنی درک و احساس آگاهانه یک شیء تا عمق فعالیت نورونها (اعصاب) در مغز به خوبی تعقیب کرد.
پژوهشگران مغز در جستجوی کشف رابطه بین آگاهی و نورونها یعنی در جستجوی دسترسی به رابطه بیولوژیکی بین روح و بدن هستند.
کخ رابطه بین آگاهی و مغز را بسیار تنگ و نزدیک میداند و میگوید، ما تلاش داریم مشکل آگاهی را تشریح کنیم، بدین ترتیب که اجزای مغز را بیرون آوریم و بگوییم، این بخش و اجزا، مسئولیت آگاهی را به عهده دارند و آن بخش دیگر این مسئولیت را ندارند.
کخ جزو پژوهشگرانی است که تلاش دارند رد پای آگاهی در مغز را تعقیب و آشکار کنند. این پژوهشگر مغز که دهها آزمایش موفقیت آمیز در این زمینه انجام داده است، میتواند کیفیت پیدایش آگاهی را تشریح کند.
از دیدگاه پژوهشگران، ظرفیت آگاهی ما محدود است و در بخش آگاهی ما صرفا مطالب و موضوعات اندکی همزمان جا و مکان دارند. چنانچه ما روی یک گل رز قرمز، زیبا و خوش بو تمرکز کنیم، نمیتوانیم دیگر اشیای پیرامون خود را همزمان آگاهانه درک کنیم، مگر این که این درک از سوی درک بعدی ایجاد شده توسط دیگر گروههای نورونی کنار زده شود.
در حالی که ما این ذهنیت را همیشه داشتهایم که آگاهی ما، یک امر بسیار واحد است، اما این امر صرفا یک فریب و خطای ماهرانه مغز ماست.
پرفسور «ولف زینگر»، نوروفیزیولوگ و یکی از مشهورترین پژوهشگران مغز در آلمان و مدیر بخش پژوهش مغز مؤسسه ماکس پلانک در فرانکفورت نیز چون کخ معتقد است که آگاهی ما، تولید نهایی یک سیستم پیچیده است که در بسیاری از نقاط در مغز همزمان بر ادراک کار میکند.
زینگر میگوید، من احساس دارم که مرکزی در یک نقطه از سر وجود دارد که همه دادهها و اطلاعات در آن جمع آوری شده تا در آنجا هماهنگ ارزیابی شوند و در این مرکز محتوای درک این اطلاعات ایجاد شود. این نقطه احتمالا همان مکانی است که تصمیمات در آن گرفته میشوند و همین نقطه احتمالا مکانی است که چارچوب «من» به گونهای مشخص میشود و برنامهها و طرحها تنظیم میشوند.
زینگر افزود، این نقطه احتمالا همان مکانی است که یک فرد خلاق موضوع جدیدی به جهان عرضه میکند. اما چنانچه با روش نوروبیولوژیکی، این سیستم و نقطه را جستجو کنیم، متوجه میشویم که چنین نقطه ای وجود ندارد.
آگاهی من، خود «من» است. این واقعیت من است. آیا من صرفا در اینجا و الان زندگی میکنم؟ آیا شکستهای من، آسیبهای من، لحظات خوشبختی من، تمام تجربیات خوب و بد من، تمام تجربیات خوب و بد من، آنهایی نیستند که مربوط به من هستند؟
«هانس مارکوویچ»، نورولوگ و متخصص هوش و حافظه دانشگاه بیلفلد در آلمان بر حافظه پژوهش و تحقیق میکند و در جستجوی یک سیستم حافظه کاملا مشخص موسوم به «حافظه خاص فرد» است.
این سیستم پیچیدهترین سیستمهای حافظهای و خاطرهای ماست. در این سیستم بطور مستمر و دایم، تاریخچه زندگی شخصی ما ذخیره میشود و در مسأله جستجوی «من» یک نقش کاملا مهم ایفا میکند.
«حافظه سرگذشت خویش» مربوط به خود فرد است و شخصیت ما را تعیین میکند. ما خود را با گذشته خویش تعریف میکنیم، از گذشته برای حال خوشحال میشویم و برای آینده برنامه ریزی میکنیم.
در حالی که پژوهشگران بیست سال پیش بر این باور بودند که حافظه و هوش نوعی کامپیوتر است که همه رویدادها را بدون کم و کاست ثبت میکند، اما در این میان، روشن است که این دیدگاه صحیح نیست و هیچ آرشیو و بایگانی در سر وجود ندارد که در آن گذشته بصورت جز به جز و بسیار دقیق و کوچک ذخیره شده باشد.
حافظه ما، پویا کار میکند و پژوهشگران مغز به تازگی دریافتهاند که سلولهای عصبی چگونه تجربیات و خاطرات فرد را در مغز جای میدهند و متصل میکنند. برای ذخیره خاطرهها، نورونها میتوانند اتصالات خود را در بین خود تقویت کنند. این امر در «سیناپتیکها» یعنی کانالهای کوچک اتصال در سلولهای عصبی، اتفاق میافتد.
«مارکوویچ» فیزیولوگ و دیگر پژوهشگران مغز معتقدند، انسان از طریق مطالبی که دریافت میکند، خود را تغییر میدهد و تجربه نیز مغز را تغییر میدهد.
بر پایه دیدگاه مارکوویچ، تمام آنچه را که ما دریافت میکنیم به سمت اتصالات جدید در مغز میرود و ارتباطات و اتصالات قدیمی و کهنه را کنار میگذارد، به گونهای که انسان واقعا در طول یک عمر در حال تغییر و تحول است. ما هر روز در یک جریان بی نهایت و بی پایان از ذهنیتها و خاطرها و حوادث در حرکت هستیم و برخی از آنها را حفظ و ثبت میکنیم، اما بسیاری از آنها را در خاطره نمیسپاریم.
هدف مارکوویچ، کشف کیفیت این گزینش و انتخاب در مغز است. وی قصد دارد کشف کند که چه نوعی از تجربیات و خاطرهها در حافظه خاص فرد ثبت میشود؟
مارکوویچ در تحقیقاتش از افراد میخواهد که خاطرات خود، اعم از مهم و کمتر مهم را بیان کنند و بیشتر آنها به ویژه خاطرههای دوران جوانی را به یاد میآورند.
به گفته این روانشناس، ما در دوران جوانی بسیاری از مسائل را برای نخستین بار تجربه میکنیم، اما از آنجا که ما این خاطرهها را از منظر زمان حال از نو ارزشیابی میکنیم، کیفیت آنها نیز با یادآوری هر بار تغییر میکنند.
این خاطرهها میتوانند زیباتر و یا از رنگ و هیجان آنها کاسته شود و یا اینکه مهیج تر و یا خیال پروازانه تر شوند.
«حافظه سرگذشت خویش» شبیه یک خانه محکم است که هر روز مجددا منظم و مرتب شده و تغییر داده میشود و در صورتی که این نیرو و قدرت را نداشت، آگاهی ما در بسیاری از جزییات از هم میپاشید.
چنانچه یک نقطه محکم آگاهی یعنی یک «مرکز من» در مغز وجود نداشته باشد که فکر و عمل من را تعیین کند، تصمیمات من چگونه به وجود میآیند، چه کسی عمل و رفتار من را مشخص میکند، «من» من در کجاست؟ و این من تا چه اندازه اصلا نفوذ دارد؟
زمانی که «بنیامین لیبت»، نوروفیزیولوگ آمریکایی در آغاز دهه ۱۹۸۰ میلادی جریانهای الکتریکی مغز فرد را اندازهگیری میکرد، نمیدانست که موضوع پژوهش وی به معنای یک انقلاب در بخش تحقیق مغز است.
این نوروفیزیولوگ که سال گذشته (۲۰۰۷) جهان را بدرود گفت، قصد داشت بفهمد که آیا میتوان از طریق واکنشها و جریانات موجود در مغز، از زمان گرفتن تصمیم توسط فرد آگاه شد؟
در آزمایشهای لیبت که در آن جریانهای الکتریکی مغز اندازهگیری میشد، فرد بر صفحهای گرد دوار نگاه میکرد که دارای نقاط نوری بود و در هر زمان که میخواست میتوانست با یک دکمه نقطه نور را نگه دارد، اما زمان تمایل اتخاذ این تصمیم را به یاد بسپارد.
بر پایه نتایج بسیار شگفتآور این آزمایشها، پیش از آگاهی فرد نسبت به تمایل خود برای فشار آوردن بر دکمه، واکنشهای (فعل و انفعالات و جریانات) مغزی تا ۴۰۰ میلی ثانیه شدت یافتند.
این امر بدین معناست که مغز ما ابتدا روند و پروسه تمایل را آغاز میکند و سپس «من» نسبت به این تصمیم ما آگاه میشود.
پرسش این است که بنا بر این نتایج، مغز ما و نه «من» تصمیم میگیرد که ما دست به چه اقدامی بزنیم؟
«جان دایلانهاینس»، نوروفیزیکدان آلمانی انگلیسی الاصل هم اکنون آزمایشهای لیبت را دنبال میکند و تلاش دارد کیفیت افکار و نیات و مقاصد فرد را بفهمد. در حالی که لیبت برای آزمایشهای خود، صرفا دستگاههای ساده در اختیار داشت، اماهاینس که در مؤسسه ماکس پلانک برای علوم عصبی و نورولوگی در لایپزیگ آلمان فعالیت میکند، از مدرن ترین دستگاههای تصویربرداری استفاده میکند که بدون آنها امروزه پژوهش مغز اصلا امکان پذیر نیست.
هر فکری در مغز، از طریق نورونها یک نمونه خاص خود و غیرقابل تعویض میسازد و تیم پژوهشیهاینس تلاش دارد نیات، افکار و برنامههای یک انسان را در مغز درک کند و بفهمد.
هاینس یک کامپیوتر را طوری طراحی کرده است که میتواند مدل و نمونه مشخصی از افکار را بشناسد.
اما پرسش این است که آیا میتوان با فعل و انفعالات در مغز پیش بینی کرد که یک فرد قصد جمع و یا منها کردن اعداد را دارد؟ آیا میتوان از طریق فعل و انفعالات در مغز تصمیم بعدی فرد را پیش بینی کرد؟ دانشمندان این آزمایش را چندین بار با افراد گوناگون انجام دادند و نتایج مشابهی عاید آنها شد.
هاینس میگوید: در این آزمایشها چنانچه فرد پیش از دیدن اعداد، برای جمع و یا منها کردن آنها تصمیم گرفته بود، ما میتوانستیم از فعالیت مغز پیش بینی کنیم که فرد چه نوع تصمیمی خواهد گرفت. این بدین معناست که توانستهایم یک طرح مخفی و پنهان را کشف و درک کنیم.
بدین ترتیب، این پژوهشگر زودتر از فرد از تصمیم وی اطلاع داشت و قادر بود ده ثانیه قبل بگوید که یک انسان و فرد چه تصمیمی گرفته است.
هاینس میگوید: بدین معنا، ما اراده آزادی نداریم که بتوانیم مستقل از فعالیت مغز خود بین «آ» و «ب» تصمیم بگیریم و فعالیت مغز ما نوع تدبیر و تصمیم ما را تعیین میکند.
بدین ترتیب پرسش این است که آیا آگاهی ما یعنی «من»، واقعا آخرین تصمیم گیرنده در رابطه با کیفیت عمل ما نیست؟ اما پس چه کسی تصمیم میگیرد که ما چه شلواری و یا چه شالی بخریم، ازدواج کنیم و یا نه؟ و این سوالات در رابطه با تصمیمات روزانه ما مستقل از درجه اهمیت و یا عدم اهمیت آنها چگونه است؟
به باور پژوهشگران، ظاهرا بخشهای بزرگی در مغز وجود دارد که ما به آنها دسترسی نداریم و در همین بخشها تصمیمها اتخاذ میشوند.
آیا ما ناخودآگاه یک عنصر هدایت شده از سوی مغز خود و بدون یک اراده آزاد هستیم؟ آیا ما برای «من» خود، یک اهمیت بیش از حد قایل شده ایم و اراده آزاد صرفا در درک ما از «وجود خود» واقعیت دارد؟
از این دیدگاه، ما جهان اطراف خود را نه با چشم، گوش و پوست بلکه با مغز تجربه میکنیم.
پرسش اینجاست که مغز انسان چگونه جهان محیط پیرامون را به گونه ای برای خود ترسیم و خلق میکند که با واقعیت مطابق باشد. ما باید برای درک این موضوع، به عمق این مکانیسم وارد شده و آن را تجزیه و تحلیل کنیم.
چهل دانشمند و پژوهشگر در دانشگاه پلی تکنیک لوزان در سوئیس (ای.پی.اف.ال.) نیز بر پروژه ای به نام «مغز آبی» کار میکنند.
چنین پروژه ای که عصب شناسان (نورولوگها)، زیست شناسان، فیزیکدانان و متخصصان برنامهریزی کامپیوتر (اینفورماتیک) در آن دخالت داشته و همکاری میکنند تاکنون در این وسعت وجود نداشته و در نوع خود بی نظیر است.
هدف این پروژه که «هنری مارکرام» ریاست آن را به عهده دارد، کشف کیفیت عمل و کار مغز انسان است.
شبیه سازی مغز انسان و ساخت تک تک سلولهای عصبی مغز انسان، تنها هدف و رویای مارکرام است.
نخستین نمونه بیولوژی و دقیق سلولهای مغز انسان در کامپیوتر طراحی شده است و دانشمندان تلاش دارند تا کیفیت عمل و فکر کردن سلولهای عصبی در مغز را درک کرده و بفهمند.
حدود صد میلیارد سلول عصبی به نام «نورون»ها در مغز انسان وجود دارد و فعل و انفعالات و مبادلات وسیعی بین این سلولها اتفاق میافتد و مغز با انتقال و تبادل تکانههای الکتریکی کار میکند.
یک سلول مغز میتواند در هر ثانیه صدها بار از چنین تکانههایی تولید کند که سرعت آنها حدود ۱۰۰ متر در هر ثانیه است.
پیش از اینکه ما شئی را تشخیص بدهیم، مغز ما باید با استفاده از دادههای زیادی این شیء را ترکیب کند و بسازد و شرط نگاه به یک گل رز قرمز این است که ما یک بار چنین گلی را دیده باشیم.
برای این کار، تمام دادههایی فعال میشوند که با قرمز با گل رابطه دارند و تاکنون ذخیره شدهاند.
از این فعالیت عظیم عصبی، مدل و نمونه یک گل رز قرمز ایجاد میشود، اما پرسش این است که این هماهنگی عصبی چگونه مدیریت میشود؟ در این فعل و انفعالات همیشگی، مغز چگونه میداند که چه دادههایی متعلق به پروژه و شئی مورد نظر هستند؟ دانشمندان در لاوزان به دنبال کشف این راز هستند.
تیم پژوهشی هنری مارکرام در دو دهه دادههایی را برای کشف کلید این راز جمعآوری کرده است.
مارکرام عصب شناس میگوید: مغز به کمتر از ۶۰ وات برق نیاز دارد، بافتهای عصبی آن دستکم یک میلیون کیلومتر طول دارند و در مغز یک فناوری شگفتآور نهفته است. هر ابرکامپیوتری که چنین راندمان کاری داشته باشد، به میلیاردها دلار برق نیاز دارد.
برای نخستین بار ممکن شده است تا از دادهها، یک نمونه و مدل دقیق از تک تک انواع نورونها ساخته شود. هر چند که این کار نخست برای مغز موش انجام شده، اما همین امر نیز یک تحول مهم است تا بتوان زمانی کیفیت پیدایش تصویر یک گل رز قرمز در مغز انسان را درک کرد. دانشمندان هم اکنون میتوانند از این نورونها، پایه و سنگ بنای مغز موسوم به «ستون نئوکورتیکالی» را به وجود آورند. مغز انسان حدود ۵/۲ میلیون عدد از چنین ستونهایی دارد که هر کدام از آنها از هفتاد هزار نویرون تشکیل شدهاند.
هر یک از ستونها ی نئوکورتیکالی شبیه یک چیپ کامپیوتر عمل میکند. این ستونها، شنیدن، دیدن، چشیدن و به ویژه فکر کردن را برای ما ممکن میکنند.
مارکرام میگوید: ستون نئوکورتیکالی، معمایی چون «گرال مقدس» است که چنانچه ما آن را درک کنیم، میتوانیم هوش و مغز حیوانات و در نتیجه هوش و مغز انسان را درک کنیم.
با توجه به این که برای فعالیت و تحریک حتی یک ستون نئوکورتیکالی، به محاسبه بسیار وسیع و دقیقی نیاز است، کنسرسیوم «آی.بی.ام.» برای پروژه دانشگاه پلی تکنیک لوزان، یکی از با سرعتترین کامپیوترهای جهان را در اختیار گذاشته است.
هر کدام از هشت هزار پروسسور این ابرکامپیوتر یک تا دو سلول عصبی را تحریک میکند.
سرعت این ابرکامیپوتر، ده برابر کمتر از سلولهای عصبی واقعی بدن انسان است و برای تحریک و فعال کردن کامل مغز انسان، راندمان این کامپیوتر باید بیست هزار برابر بیشتر از راندمان کنونی باشد.
چنین ابرکامپیوتری هنوز وجود ندارد، ولی مارکرام مطمئن است که در آینده، چنین کامیپوتری نیز عرضه خواهد شد.
اطمینان مارکرام بدین خاطر است که رمز تکانههای الکترونیکی «ستونهای نئوکورتیکالی» شناخته شده است و گام بعدی تجزیه و تحلیل فعل و انفعالات شیمیایی، نقش ژنها، مولکولها در سلولهای عصبی است.
تیم مارکرام یک هدف بزرگ پیش روی خود دارد و قصد دارد تا سال ۲۰۱۵ میلادی، نخستین مغز شبیه سازی شده را ارایه کند، اما پرسش این است که چنین مغزی چه میتواند انجام دهد؟
مارکرام میگوید: شاید این پژوهش و مدل ما بتواند آگاهی را رشد دهد، اما این مطلب نیز یک مسأله فلسفی است.
این پژوهشگر برجسته مغز در پاسخ به این که آیا یک تصویر و نقش واقعی میتواند آگاهی داشته باشد، میگوید: مطمئن هستم که این پروژه، جستجو به سمت آگاهی را پیش خواهد برد.
اما پرسش این است که آیا دانشمندان و عصب شناسان معمای آگاهی را به زودی حل خواهند کرد؟ آیا آنها به زودی «منی» را در ابرکامپیوتر عصب پیدا و کشف خواهند کرد که ما آن را مغز مینامیم؟
«متسینگر» فیلسوف و نورولوگ میگوید: پروژه قدیمی و فلسفی درک خود (خودشناسی، شناخت خویش) در حال حاضر حمایت و حتی رقابت قوی از بخش پژوهش مغز دریافت کرده است. هم اکنون یکباره پژوهشگران مغز اعلام میکنند که قصد تشریح روح و فلسفه آن را دارند و فلاسفه باید سکوت کنند.
متسینگر افزود: پژوهشگران مغز میگویند که فلاسفه ۲۵۰۰ سال فرصت داشتند، اما موفق نشدند. هم اکنون ما قصد داریم در بیست سال آینده، امر تشریح روح و فلسفه آن را محقق کنیم.
متسینگر بر این باور است، ما در زمان پرهیجانی زندگی میکنیم. در حالی که بسیاری از انسانها احساس دارند که آگاهی انسانی، نهایی ترین مرز تلاش برای آگاهی است. ما تجربه میکنیم که چگونه مسائل مهیجی رخ میدهد که در آن روح انسانی با ابزارهای علمی به خویشتن خویش برگرانده میشود و برای نخستین بار واقعا در این بخش گامهای بزرگی برداشته میشود.
از سوی دیگر، هیچ «منی» بدون حافظه سرگذشت خویش وجود ندارد و این امر همیشه تابع طرز فکر شخص (زوبیکتیو) است.
زندگی من، کشف و درک من نیز است، اما چه چیزی در من نهفته و پنهان است که من هرگز نسبت به آن آگاهی ندارم و من چه مقدار از جهان درون خود را، اصلا درک میکنم؟
● واژهها:
▪ Blue Brain
«مغز آبی»، پروژهای با همکاری کنسرسیوم آمریکایی «آی.بی.ام.» و دانشگاه پلی تکنیک لوزان سوئیس (ای.پی.اف.ال.) است که در سال ۲۰۰۵ میلادی به مدیریت «هنری مارکرام» آغاز شده است. هدف این پروژه، تهیه نقشه کامل مغز انسان و ستونهای نئوکورتیکال است که دو میلیمتر ارتفاع و نیم میلیمتر شعاع دارند. این ستونها در انسان شصت هزار عصب (نورون) و در موش، حدود ده هزار عصب دارند. تهیه یک مدل دقیق از تک تک انواع نورونهای مغز و ستون نئوکورتیکالی مغز موش ممکن شده است. در یک چشم انداز ده ساله، قرار است پژوهشگران و دانشمندان گوناگون در سراسر دنیا، یک نقش خاص خود از بخشهای گوناگون مغز انسان تهیه و در یک بانک اینترنتی ثبت و ضبط کنند. نرم افزار مغز آبی قرار است این مودولها را در شبکه به یکدیگر متصل کند و با کمک آنها نخستین تحریک یک مغز کامل را بسازد.
● بیوگرافیها:
▪ Wolf Singer
«ولف زینگر» که در سال ۱۹۴۳ میلادی در شهر مونیخ به دنیا آمد، یک نوروفیزیولوگ و یکی از مشهورترین پژوهشگران مغز این کشور است. زیتگر پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، در سال ۱۹۸۱ میلادی، عضو جامعه ماکس پلانک و به مدیریت بخش نوروفیزیولوژی در مؤسسه پژوهش مغز ماکس پلانک در شهر فرانکفورت ام ماین منصوب شد. در این مؤسسه در سال ۲۰۰۴ میلادی به همراه «والتر گراینر» و «هورست اشتوکر» دو فیزیکدان آلمانی، مؤسسه مطالعات امروزینه فرانکفورت (اف.ای.آ.اس) تأسیس شد.
ولف زینگر که پدر پرفسور «تانیا زینگر»، پژوهشگر آلمانی در دانشگاه زوریخ است، تاکنون چندین جایزه علمی دریافت کرده است.
▪ Benjamin Libet
«بنیامین لیبت»، فیزیولوگ آمریکایی در آوریل ۱۹۱۶ در شیکاگو چشم به جهان گشود و در ژوئیه سال ۲۰۰۷ میلادی رخت از دنیا بربست. لیبت در دهه ۱۹۸۰ میلادی به خاطر آزمایشهای جنجال برانگیزش در بخش پژوهش مغز و اراده انسان معروف و مشهور شد.
▪ John Dylan Haynes
«جان دایلانهاینس»، یک پژوهشگر مغز آلمانی است که ۱۹۷۱ میلادی در انگلیس به دنیا آمده و در آلمان و انگلیس فیزیولوژی و فلسفه تحصیل کرده است.هاینس در سال ۲۰۰۵ مدیر یک گروه پژوهشی در مؤسسه ماکس پلانک شهر لایپزیگ در آلمان برای عصب شناسان (نورولوگها) شد.
هاینس از سال ۲۰۰۶ میلادی، استاد تئوری و آنالیز علامتهای مغز در کلینیک شارتیه دانشگاه برلین است.
ترجمه: مرتضی جوادیان
منبع: شبکه «درای زات» تلویزیون آلمان ژوئیه ۲۰۰۸
چندی پیش، مطلبی در سایت مردمک با عنوان «جنبش زنان و لزوم نگاه به درون» به قلم آقای رضا درویش منتشر شد. نویسنده در این مطلب مدعی شده بود که «بر اساس یک نظر سنجی دانشگاهی انجام شده از زنان مناطق جنوبی شهر تهران درباره پدیده چند همسری، اکثریت پاسخ دهندگان نه تنها با آن مخالفت نشان نداده بلکه آن را عنوان راهی برای بهبود وضع اقتصادی پذیرفته بودند».
سپس، بر اساس چنین دلایلی استدلال شده بود که کنشگران جنبش زنان به دور از مطالبات واقعی زنان زحمتکش جامعه حرکت می کنند و تنها به مسائل زنان طبقات بالای جامعه مشغولند. اما تجربیات عملی فعالان جنبش زنان و همچنین آمارهای دیگری که از رسمیت و جامعیت بیشتری برخوردارند، حاکی از آن است که اکثریت قابل توجهی از زنان و مردان ایرانی مخالف تعدد زوجات هستند.
بر اساس یافته های موج دوم پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های ایرانیان که در سال 1382 انجام شد، 61 درصد از پاسخگویان معتقد بودند که «زنان باید مثل مردان حق طلاق داشته باشند» (وزارت ارشاد، 1382: 64). بعلاوه، تحلیل روندهای زمینه ای حاکی از آن است که با افزایش سطح تحصیلات و همچنین کاهش سن بر میزان موافقت با این گزاره که زنان باید حق طلاق داشته باشند، افزوده می شود.
از جمله یافته های دیگر این پیمایش که بسیار اهمیت دارد، مخالفت 91.5 درصد از ایرانیان با «تعدد زوجات» است (همان: 41). چنین نسبت بالایی از مخالفت با یک موضوع، بیانگر قبحی است که در جامعه ایران نسبت به «تعدد زوجات» وجود دارد. در واقع، در جامعه امروز ایران، رسم سنتی چندهمسری به مسئله ای غیر عرفی و حتی نابهنجار از نظر اخلاق عمومی تبدیل شده است.
با وجود گسترش چنین نگرش هایی نسبت به حقوق برابر زنان و مردان در میان ایرانیان؛ همچنان بر اساس برخی قوانین موجود، زنان در موقعیتی نابرابر قرار دارند. بطوریکه، تعدد زوجات در قوانین جاری ایران، امری قانونی بوده؛ و زنان با وجود اعتراض های فراوان همچنان از حق طلاق برخوردار نیستند. در مقایسه آمارهای علمی با قوانین موجود در ایران، باید گفت که تعارضی جدی میان نگرش اعضای جامعه ایران با این قوانین وجود دارد.
طی سال های اخیر تلاش های متعددی از سوی مدافعان حقوق برابر، بویژه در قالب کمپین یکی میلیون امضاء، صورت گرفته تا برخی قوانین تبعیض آمیز علیه زنان تغییر کنند. تاحدودی در برخی حوزه ها همچون قوانین مربوط به دیه و ارث گشایش هایی حاصل شده است، اما همچنان موانعی جدی در جهت رسیدن به عدالت جنسیتی وجود دارد.
اخیراً خبرهایی مبنی بر ارائه لایحه ای با عنوان «حمایت از خانواده» به گوش می رسد که در یکی از مواد آن تعدد زوجات به عنوان امری قانونی مورد تائید قرار گرفته است.
در این لایحه اجازه همسر اول برای ازدواج مجدد شوهر که در قوانین فعلی وجود دارد، حذف شده؛ و تنها اذن قاضی برای ازدواج مجدد مرد کافی است (ماده 23). متاسفانه، در این لایحه جدید نه تنها تلاش نشده که رسم سنتی تعدد زوجات غیرقانونی شود؛ بلکه اندک امکانی که برای زنان وجود داشت نیز مخدوش شده است. یقیناً پیامد تصویب چنین لایحه ای، گسترش ناهنجاری اجتماعی و تثبیت نابرابری های موجود است. از این جهت است که بسیاری از مدافعان حقوق برابر، این لایحه را نه در جهت حمایت از خانواده، بلکه سست کننده بنیادهای آن می دانند.
یقیناً اگر زنان از مفاد این لایحه مطلع شوند، نسبت به آن اعتراض خواهند کرد. چراکه محتوای این لایحه، بسیاری از حقوق ابتدایی زنان را در نظر نگرفته است. بر اساس نتایج پیماش ملی ارزش ها و نگرش ها که پیشتر به برخی از یافته های آن اشاره شد، بیش از 80 درصد از مردم ایران معتقدند که «از قانون نامناسب نباید اطاعت کرد» (همان: 211). زنان خانه دار، بزرگترین قشری هستند که با این گزاره اعلام موافقت نموده اند (حدود 87 درصد). از این جهت، امید است که نمایندگان مجلس نیز به مطالبات بر حق زنان توجه نشان داده و قوانین مربوط به آنها را بر اساس ارزش های انسانی و عدالت جنسیتی تصویب کنند.
در این زمینه مقاله ای از جلوه جواهری با عنوان «دولت نهم و چندهمسری» به تاریخ یکم مرداد ماه در روزنامه سرمایه منتشر شده است که بحث تعدد زوجات در قوانین ایران و نگرش زنان و مردان ایرانی را مورد بررسی قرار داده است:
روزنامه سرمایه: دولت نهم و چند همسری
چند همسری
جلوه جواهری:
در دولت هفتم و هشتم نسبت به تبعیض های قانونی علیه زنان و نتایج آن در زندگی روزمره آنان از سوی دولت اصلاحاتی هر چند کوچک صورت گرفت و بسیاری از قوانین به نقد گذاشته شد.همچنین مجلس شورای اسلامی دوره ششم، کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را با شروطی به تصویب رساند که البته شورای نگهبان آن را رد کرد اما این اعتراض ها در دولت نهم روندی معکوس یافت. در واقع دولت نهم با رویکردی متفاوت از گذشته نسبت به مساله زنان، زمام امور را در اختیار گرفت. از سال 1384 تا کنون که سه سال از عمر دولت نهم می گذرد، تغییرات و اتفاقات فراوانی در حوزه زنان روی داده است. در نخستین گام در یک اقدام سریع تقریباً اکثر مدیران زن جای خود را به مدیران مرد در دولت نهم دادند. در گام دوم عناوین مراکز دولتی مربوط به زنان با رویکردی خاص به عناوین سنتی تغییر یافت، از جمله مرکز امور مشارکت زنان در نهاد ریاست جمهوری با رویکرد برنامه ریزی برای زنان سرپرست خانوار، به مرکز امور بانوان و خانواده تغییر یافت. (بروجردی، روزنامه شرق، شماره 123) در گام بعد با صدور بخشنامه حضور زنان در ادارات دولتی محدود شد. گام دیگر اینکه در اکثر ادارات دولتی زنان از حقوقی مثل اضافه کار، حق مسکن و... محروم شدند، به ویژه آنهایی که همسران شان نیز شاغل دولتی بودند در حالی که هر کس شخصیت حقوقی مستقلی دارد. اجرای طرح های متعدد با عنوان امنیت اجتماعی برای کنترل بیشتر حضور زنان در عرصه عمومی و... در نهایت مهم ترین اقدام دولت نهم تا به امروز ارائه لایحه حمایت از خانواده به مجلس در روز چهارم شهریورماه سال گذشته است. طبق ماده 23 که جان کلام این لایحه است، ازدواج مجدد مردان منوط به اجازه دادگاه پس از احراز توانایی مالی مرد و تعهد اجرای عدالت بین همسران است. یعنی طبق این ماده اجازه ازدواج مجدد از همسر اول ساقط و به دادگاه واگذار می شود. به همین دلیل لایحه حمایت از خانواده از معدود لوایحی است که حتی قبل از طرح در صحن علنی مجلس با اعتراض بسیاری از فعالان زنان و گروه های مختلف سیاسی همراه شد به طوری که هرگز در مجلس هفتم مجال طرح نیافت. به رغم اعتراض گسترده که از سوی همه طیف های زنان (از زنان اصولگرای مجلس هفتم تا همه طیف های جنبش زنان)، کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس هشتم، مجلسی که تنها هشت زن در آن حضور دارند، در دومین ماه کاری خود کلیات لایحه مذکور را بدون هیچ تغییری و حتی بدون حذف ماده 23 به تصویب رساند. لایحه حامی تعدد زوجات در کمیسیون مجلس در حالی به تصویب می رسد که صدا و سیمای جمهوری اسلامی در این ماه ها مستقیم یا غیرمستقیم تعدد زوجات را تبلیغ کرده است. هم راستایی مجلس هشتم، دولت نهم و صدا و سیمای جمهوری اسلامی در جهت تبلیغ، ترویج و تصویب قوانینی به نفع چند همسری مردان تا حد زیادی عجیب است. ماده 23 آخرین متن قانونی نوشته شده در تاریخ ایران در مورد تعدد زوجات است. این در حالی است که مبارزه زنان علیه تعدد زوجات از بعد از مشروطه تاکنون ادامه داشته است. مبلغان تعدد زوجات استدلال ها و دلایلی برای تایید خواسته خود دارند اما شاید مهم ترین علتی که اکنون به آن استناد می کنند جدای از شرعی قلمدادکردن آن، تعداد بیشتر مردان در جامعه باشد. (زارا امجدیان،1387) شواهد بسیاری نشان می دهد که منع تعدد زوجات نه فقط خواسته فعالان جنبش زنان که بی اغراق در ذهن بسیاری از زنان به خواسته ای مهم و حساس تبدیل شده است. برای نمونه طبق نتایج تحقیق مهدی فرجی و عباس کاظمی که در سال های 1379 و 1381 انجام شده بیش از 90 درصد از افراد پرسش شونده با چند همسری و صیغه مخالفت کرده اند.1 همچنین در نظرسنجی منتشر شده توسط وزارت ارشاد در سال 1382 ،5/91 درصد مخالف تعدد زوجات بودند. از همه مهم تر 2/81 درصد معتقد بودند که نباید از قانون نامناسب اطاعت کرد. (ارزش ها و نگرش های ایرانیان، 1382) با نگاهی به آمار می توانیم دریابیم که چگونه روند بازکردن دست مردان در قانون در حق داشتن چند همسر به طور همزمان بر بالا رفتن آمار تعدد زوجات تاثیر مستقیم داشته است و چگونه این قانون توانسته فرهنگ تعدد زوجات را ترویج کند. در دهه بین 1355 تا 1365 جمعیت «مردان بیش از یک همسر» حدود 14 درصد افزایش داشته است یعنی اگر در سال 55 (که در آن زمان قانون تعدد زوجات در مجموعه قوانین خانواده با قید و بندهایی مهار شده بود) از هر 1000 مرد 10 مرد بیش از یک همسر داشت در سال 1365 با برداشتن آن قید و بندها از قانون تعدد زوجات از هر 1000 مرد 24 مرد دارای چند همسر بوده اند.2 حال اگر به نتایج تعدد زوجات بر زندگی زنان که گاهی بسیار دلخراش است نگاهی بیندازیم به توجیهات بی اساس آن پی خواهیم برد. نتایج تحقیقی در یک شهرستان کوچک (شهرستان خدابنده در زنجان) نشان می دهد حدود 20 درصد از زنانی که در خانواده مورد خشونت قرار گرفته بودند در خانواده های چند همسره زندگی می کردند و تعداد زنان خشونت دیده در این شهر کوچک طی یک سال از 116 نفر تجاوز کرده است. (این تحقیق توسط شهلا طاهری و با همکاری استانداری زنجان در سال 1379 در شهرستان زنجان و تنها در میان مراجعان به پزشکی قانونی انجام شده است.) این قانون و عدم امکان طلاق از سوی زنان و قدرتی که در قانون به مرد داده شده مشکلات بسیاری را در خانواده ایجاد کرده است که فقط به محدوده زندگی زنان ختم نمی شود بلکه با توجه به ناامنی هایی که برای زنان ایجاد می کند مردان را هم در معرض خطر قرار می دهد. تحقیقی که در 15 استان کشور در مورد همسرکشی شده است نشان می دهد 67 درصد زنانی که شوهران شان را به قتل رسانده اند به دلیل خیانت شوهران شان مرتکب جنایت شده اند. (نتایج طرح بررسی همسرکشی در 15 استان کشور، روزنامه ایران، 18 بهمن 1381) با توجه به همه مسائل گفته شده شاید راحت تر بتوان به این سوال پاسخ داد که چرا بیشترین آمار افسردگی در ایران متعلق به زنان متاهل است. و چرا زنان چهار برابر بیشتر از مردان اقدام به خودکشی می کنند. تاکنون مردان با اجازه همسر اول خود می توانستند همسر دیگری اختیار کنند و با این حال این همه شاهد گسترش مخفیانه تعدد زوجات در خانواده ها بودیم. پدیده ای که نه تنها گریبان مردان و زنان را در ناامنی خانواده می گیرد بلکه بیش از همه بر فرزندان تاثیر سوء دارد. فراموش نکنیم مرگ کودکانی که به واسطه همین حسادت ها مورد جنایت نامادری خود واقع شدند و فشار روانی که بر زن در این فرآیند وارد می شود به خصوص که راه فرار را بر خود تنگ ببیند باعث ناامنی زندگی کودکان (به اصطلاح) هووی او خواهد شد. حال اگر این لایحه تصویب شود و به طور قانونی اجازه همسر اول ساقط شود، در انتظار چه آماری خواهیم بود؟ طبق بند دوازدهم شروط ضمن عقد مندرج در عقدنامه ازدواج، اگر مرد همسر دیگری بدون رضایت زن خود اختیار کند زن می تواند از دادگاه تقاضای صدور حکم طلاق کند. اگر این شرط به امضای زوج و زوجین نرسد، زن می تواند به سختی براساس اثبات عسر و حرج تقاضای طلاق کند اما چنانچه این لایحه تصویب شود و این بند به امضای زوج و زوجین نرسد اثبات عسر و حرج در دادگاه برای اخذ طلاق بسیار مشکل تر خواهد بود و به لحاظ روانی فشار بسیاری بر زنانی که متحمل موضوع چند همسری هستند، وارد خواهد شد بنابراین تاکنون که این همه شاهد خشونت علیه زنان به واسطه آزاد گذاشتن مردان در اختیارکردن همسران متعدد بوده ایم، چنانچه این لایحه به تصویب نهایی برسد چه اتفاق های تلخی در انتظار خانواده ها خواهد بود؟ پی نوشت ها: 1 و 2 نوشین احمد خراسانی، 1385