۶۴۵ دختر آمریکایی مورد تجاوز سربازان هموطنش در عراق قرار گرفت

زن 23 ساله آمریکایی که در هنگام انجام وظیفه در عراق مورد تجاوز دسته جمعی سربازان آمریکایی قرار گرفته بود در کنگره آمریکا به شرح ماجرای دردناک تجاوزش پرداخت.

به گزارش حریت ترکیه، جیمی لی جونز که در شرکت KBR از شرکتهای زیر مجموعه هالیبرتون برای ارتش آمریکا در زمینه مقاطعه کاری فعالیت می کرد در سال 2005 در منطقه سبز بغداد مورد تجاوز دسته جمعی سربازان آمریکایی قرار گرفت.

این دختر آمریکایی که در بغداد در چهارمین روز خدمتش دعوت سربازان هموطنش را به یک پارتی قبول کرده بود گفت دو جرعه نوشیدنی خوردم و بعد از آن چیزی نفهمیدم. روز بعد در میان درد و خون از خواب بیدار شدم.

در حالی که داخل یک کاراوان بودم و یک پزشک ارتش مشغول معاینه ام بود و دو نگهبان هم کشیک می دادند.

لی جونز که بعد از صحبت با پدرش در ایالت تگزاس توانسته بود به آمریکا برگردد اضافه کرد: پدرش با نماینده جمهوریخواه مجلس "تد پوئه" در این زمینه صحبت کرده بود و این نماینده نیز در این زمینه با وزارت خارجه آمریکا صحبت کرده است.

جیمی لی جونز گفته است در بین کارمندان زن شرکت خصوصی KBR یازده زن را می شناسد که مورد تجاوز هموطنان سربازشان قرار گرفته است.

شرکت KBR در عراق سوخت، خورد و خوراک، ابزار و ادوات و احتیاجات بهداشتی سربازان آمریکایی را تأمین می کند.

۶۴۴ چای سبر و خواص درمانی آن برای بیماریها

قدمت استفاده از چای به بیش از ۵۰۰۰۰۰ سال قبل میرسد. شواهد گیاهشناسی نشان می دهند که هند، چین، برمه و تایلند خاستگاه چای می باشند. به نظر میرسد کلمه انگلیسی Tea از کلمه مالاکائی گرفته شده باشد.

 منشاء نامگذاری چای در سایر زبانها می باشد. هلندی ها و پرتغالی ها که اولین وارد کننده های اصلی چای بودند احتمالاً این نام ها را به کشورهای اروپایی و خاورمیانه معرفی نمودند.

 چای دارای بهترین کیفیت از جوانه های تازه شامل دو یا سه برگ اول بعلاوه شکوفه های در حال رشد بدست می آید چای با کیفیت پائین که در تهیه چای فوری و brick tea به کار می رود از برگ های پائین ساقه حاصل می شود.

  

۳ نوع اصلی چای شناخته شده است:

 ۱) چای سیاه، بیشترین نوع تجاری چای بوده که به فاصله کوتاهی پس از چیده شدن، در طی مراحل خشک شدن و نگهداری دچار اکسیداسیون آنزیمی (تخمیر) می شود.

موادی بنام کاتشین (Catechin) و پلی فنولهای موجود در برگ های چای تبدیل به ترکیبات قهوه ای یا قرمزی بنام تئوفلاوین و تئوروبیجین می شوند که موجب می شوند چای دم کرده به رنگ سیاه درآید.

 ۲) چای الانگ (Olang) که به رنگ قرمز یا زرد است و با تخمیر نسبی بدست می آید.

 ۳) چای سبز که دچار تخمیر نمی شود و بلافاصله بعد از چیدن از اکسیداسیون کاتشین محافظت می شود که اکثر فوائد درمانی چای را به آن نسبت می دهند.

از چای سبز در طب سنتی هند به عنوان نشاط آور ضعیف، محرک، مدر و قابض و در طب سنتی چین بعنوان قابض، تقویت کننده قلب، محرک سیستم عصبی مرکزی و مدر استفاده شده است. سایر کاربردهای سنتی آن در درمان نفخ، تنظیم درجه حرارت بدن، تسریع هضم و بهبود روندهای تفکر بوده است.

 

● نتایج مطالعات بالینی

 ▪ بیماریهای قلبی- عروقی: بین محتوی فلاونوئید رژیم غذایی و کاهش خطر بیماری قلبی ارتباط مثبت قوی وجود دارد. موادی مانند چای، پیاز و سیب حاوی فلاونوئید هستند. همچنین مصرف کنندگان چای سیاه فشار خون سیستولی کمتری دارند.

 

▪ اختلال عملکرد مغزی : خاصیت ضد اکسیداسیون پلی فنولهای چای سبز ممکن است در اختلالات مغزی یک اثر محافظتی داشته باشد.

 

▪ اختلالات چربی: چای معمولاً موجب کاهش چربیهای خون می شود اما در همه مطالعات نتایج یکسانی حاصل نشده است.

 ▪ اختلالات کلیوی:  پلی فنولهای موجود در چای سبز عملکرد کلیه را در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه بهبود می بخشند.

 ▪ سرطان: در ژاپن خوردن حداقل ۱۰ فنجان چای در روز با کاهش خطر سرطان معده همراه بوده است. همچنین مطالعات مختلفی در ارتباط با تأثیر مثبت چای در پیشگیری از سرطان لوزالمعده، روده بزرگ، ریه و رحم انجام شده است.

 ▪ پوسیدگی دندان: عصاره برگ چای سبز دارای اثرات ضد میکروبی است و از ایجاد پلاک و پوسیدگی دندان جلوگیری می کند.

 ▪ کاهش وزن: پلی فنولهای چای سبز فعالیت آمیلاز بزاق(آنزیم تجزیه کننده قندها) را مهار می کند. جالب است بدانید که چای بدون داشتن عوارض خطرناک داروهای کاهنده وزن میتواند موجب کاهش وزن، اندازه دور کمر و تری گلیسرید خون مبتلایان به چاقی شود.

  

● موارد منع مصرف:

 اعتقاد بر آنست که قبل و بعد از دریافت فرآورده های آهن و در شیرخواران نباید از چای سبز یا ترکیبات پلی فنول آن استفاده نمود. شواهد موجود حاکی از آنست که مقادیر بیش از ۲۵۰ میلی لیتر در روز با سوخت و ساز آهن تداخل نموده و موجب کم خونی می شود.

 شواهدی مبنی بر منع مصرف در حاملگی وجود ندارد با اینحال باید با پزشک مشورت نمود. مصرف چای سبز در دوران شیردهی توصیه نمی شود.

 

 

● تداخلات دارویی:

 افزایش اثر متی سیلین و بنزیل پنی سیلین، تشدید اثر آسپیرین و سایر داروهای

ضد انعقاد مانند وارفارین (ویتامین K موجود در چای سبز میتواند بر ضد اثرات وارفارین عمل نماید).

  

● عوارض:

 مصرف بیش از حد کافئین که در چای سبز و بعضی از عصاره های آن وجود دارد در بعضی از افراد باعث علائمی مانند عصبانیت، بیخوابی و بیقراری می شود.

 

● توجهات ویژه:

چای دارای مقادیر کم سدیم و مقدار زیادی پتاسیم است و از آنجا که بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مرحله پایانی بایستی مصرف پتاسیم خود را محدود نمایند، بایستی به این مسئله توجه نمایند. علاوه بر این انواع چای ممکن است موجب تحریک بروز آسم در افراد حساس شوند.

 

۶۴۳ چگونه لباس خود را ست کنیم

اغــلـب افــراد در انــتــخـاب لـبـاسـی کـه مـنـاسـب جـثــه آنـها بوده و همچـنـیـن چـگـونـگی سـت کـردن آنـهـا دچـار سردرگمی می باشنـد. اغــلـب افــراد در انــتــخـاب لـبـاسـی کـه مـنـاسـب جـثــه آنـها بوده و همچـنـیـن چـگـونـگی سـت کـردن آنـهـا دچـار سردرگمی می باشنـد. در زیـر بـه اصـول کـلـی انتـخاب و هماهنگ کردن لباسها با یکدیگر میپردازیم:

 

 

● اصول کلی

 

۱) همواره لباسی را بپوشید که کاملا اندازه شما باشد.

۲) پوشیدن لباسهای بزرگ تنها اندام شما را اغـراق آمـیـز تـر جـلوه داده و آنـها را پنهان نمیکند.

۳) بیشتر سعی کنید تنها در زمانی که کمر باریکی دارید از کمر بند استفاده کنید.

۴) پارچـه هـای سـنگین مانـند پـشمـی، بافـتنی و چرمی شما را سنگین وزن تر جلوه میدهند.

۵) پارچه های سبک وزن مانند کتان، نخی شما را لاغر تر جلوه میدهند.

۶) رنگهای تیره شما را لاغر تر و کوچک تر میکنند.

۷) رنگهای روشن شما را بزرگتر و حجیم تر میکنند.

۸) لباسهای بالا تنه و پایین تنه یکرنگ شما را لاغر تر جلوه میدهند.

۹) لباسهای بالا تنه و پایین تنه با رنگهای متفاوت شما را بلند قد تر میکند.

۱۰) لباسهای یقه بلند گردن را کوتاه تر میکند.

۱۱) گردن بند کوتاه نیز گردن را کوتاه تر میکند.

۱۲) روسـری کـه به سـمت پـایین آویزان شـده باشد، قـد

شما را بلند تر جلوه میدهد.

۱۳) خالکوبی پـیـرامـون گـردن و روی شــانـه هـا سبـب

چهار شانه تر شدن شما میگردد.

۱۴) لـبـاس بـا خطوط افقی شما را چاق تـر و بـا خـطـوط عمودی شما را لاغر تر جلوه میدهـد.

 

 

بـرای لاغر تر و بلند قد تر بنظر رسیدن نکات زیر را رعایت کنید:

 

۱) لباسهای کاملا اندازه بپوشید لباسهای خیلی کوچـک و خیلی بزرگ تنها شما را چاق تر نشان میدهند.

۲) لباسهای یکدشت یکرنگ بپوشید. تـرجیـحا یـکرنـگ از سر تا نوک پا.

۳) از پـوشیـده لبـاسـهای با طرح برجسته و پارچـه هـای زمخت خود داری کنید.

۴) لباسهای تیره رنگ با پارچه های نازک و نرم بپوشید.

۵) شلوار را در ناحیه کمر بالا بیاورید نه پایین تر.

۶) کراوات با پهنای متوسط پوشیده و حتما طول آن تا کمر برسد.

۷) از پوشیدن لباسهای با نقش و نگار شلوغ خودداری ورزید.

۸) لباس با طرح راه راه عمودی بپوشید.

۹) از داشتن ملزومات بیش از حد خود داری کنید.

۱۰) کفش پاشنه بلند به پا کنید.

 

 

برای کوتاه تر و چاق تر بنظر رسیدن نکات زیر را رعایت کنید:

 

۱) لباسهای با رنگ متفاوت بپوشید.

۲) رنگهای روشن و پر رنگ بپوشید.

۳) کراوات پهن تر بپوشید.

۴) لباسهای چند لایه به تن کنید.

۵) کفش بدون پاشنه و ظریف بپوشید.

۶) شلوار تمام قد بپوشید.

۷) از پوشیدن لباسهای سرتاسر یکرنگ بپرهیزید.

۸) لباس با طرح راه راه عمودی و کراوات باریک نپوشید.

 

 

چگونه ست کنیم

  

۱) رنگ جوراب باید همرنگ و یا تیره تر از شلوار باشد.

۲) رنگ کمربند با رنگ کفش باید یکسان باشد.

۳) کـت و شلـوار خــاکستـری و سرمه ای با کفش مشکی، و کـت و شـلـوار قـهـوه ای و زیتونی با کفش قهوه ای ست است.

۶۴۲ جن چیست؟

جن چیست؟۱- جن جانوریست دارای شعور و فیزیکی غیر ارگانیک که از لحاظ شان وجودی از دید ادیان پایینتر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد در فرهنگ فارسی به آن دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یاjinn نام گرفته است. جن به معنای چیزی است که پوشیده شده و منظور پوشیده ماندن او از حواس ماست.

 ۲- خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان اعجاب آور است عنصر اصلی وجودی جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک در وجودش مانند بارباپاپا می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود و بسیاری از چیزها را در یک آن جا به جا کند همچنین سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد می تواند مثلا ظرف 5 دقیقه فاصله بین لاهور و تهران را طی کرده و برگرد.

3- جن ابزار ساز نیست وبه علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند وبرای همین به خانه و مسکن نیازی ندارد زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر او کارگر نیست جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت و تکنولوژی نیستند و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی آنها کوه وجنگل و دشت است.

 ۴- جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کنداما به مقداری بسیار کمتر از انسان.

 ۵-جن ها مثل انسان جنسیت ونر یا ماده دارندتولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند

 ۶- جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند حدود 1000 سال به بالا .جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند احتمالا هنوز زنده اند جن ها مانند انسان داناونادان .فرمانده و فرمانبردار ارباب و بنده کافر و متدین شفیق و شرور دارند.وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.

 ۷- جن دارای عقل است اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری .عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش و قوه تشخیص است به اضافه هوشی سرشار اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.

 ۸- جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند و دارای اسم و رسم و شهرت هستند دارای زبان خاص و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان

۹- معروف ترین جن ابلیس یا همان شیطان نام دارد که وصف حال او را شنیده اید که چون بسیار در قرب به حق کوشید به جایگاه فرشته های مقرب رسیداما چون حاضر به سجده بر انسان یعنی شریک قرار دادن بر خدا نشد از درگاه رانده شد!!!

 ۱۰- طبیعت بین جن و انسان فاصله گذارده است این پرده عبارت است از شان وجودی آنها و هراس طبیعی هر دو از هم .جن طبیعتا انسان را می بیند اما انسان جز در شرایط خاص قادر به رویت جن نیست.

 ۱۱- جن در شرایطی قادر به تسخیر انسان و انسان در شرایطی قادر به تسخیر جن است انسان مسخر شده را مجنون یا دیوانه یا دیو زده و جن تسخیر شده را موکل می نامند گویند خود جنیان بر سه قسمند دیو.جن وپری که از لحاظ مکانی مادون فرشته هستند.

 ۱۲- جن می تواند در مواردی تربیت شده به انسان خدمت کند چنین سنتی در میان جنگیران ایران و پاکستان وهند وجود دارد اما به طور کل نه بودا نه دالای لاما نه اولیا الله و نه عرفا و نه پیامبران هیچکدام به مدد خواستن از موجوداتی که مثل انسان خطا و اشتباه و گناه می کنند توصیه نکرده اند اما همگی وجود آنها را تایید کرده اند .

 ۱۳- جنیان مانند امواج رادیویی و ماهواره ای با ما هستند ظاهر نمی شوند اما حاضرمی شوند و بعضی از انها درخانه ها و بدن شخصیت های ضعیف رفت و آمد می کنند یکی از راه های دور کردن جنهای مزاحم خواندن و آویختن 4 آیه از قران است که با قل شروع می شوند و بسیاری ادعیه که درکتب مختلف وجود دارند.اماراه دورکردن انسان شرورچیست!؟!.

 ۱۴- جن ها بعضی از ما را به شکل همزاد و غیر همزاد دوست دارند و کمکمان می کنند همینطور جواهرات و اشیای قیمتی ما ازجمله انگشترهایی با نگین سنگ (مخصوصا عقیق)را بسیار دوست دارند (ومخصوصا اگر بر آن آیات و اوراد حک شده باشند) اگر دوستمان داشته باشندو سخنی باماداشته باشند بیشتربه خوابمان می ایند و دلسوزی خود را اعلام می کنند خیلی ازآنها خدمتگذار ارواح اولیا هستند و دست ماراگرفته اندو خیلی ها هم به کرداراکثرآدمیان اهل شیطنت.بیشتر آنها بی ضررند و مثل ما گرفتار این دنیا و درگیر و دار تقدیر خویشند.

 ۱۵- اما آنان که ماورای طبیعت و موجوداتش را باور ندارند چند دسته اند :کسانی که انچه که نمی بینند را باور ندارند اینها معمولا فقط آنتی تزقصه های جن وپری مادربزرگ ها هستند که حتی زحمت دانستن کوچک ترین اطلاعاتی جز نقد داستان گرمابه های تاریک وکوتوله های پاسمی و عروسی جن ها رابه خودشان نداده اند این تیپ آدمها از 7 سالگی که مادر بزرگه داستان های جن وپری را برای ترساندن و خواب کردنشان تعریف می کرده هنوز زیر لحاف هستند.و یا اینکه هارد دیسک کوچکشان از مسئله پر شده و دیگر تاب و یارای درک و پذیرش راز را ندارندمثل من چهارتا کتاب خوانده اند و تمام ماجرا را در همان چهارتا دیده اند.و گروهی که پوچ یا ابسورد هستند کسانی که خویش را منکرند چه رسد به ماورای خویش و گروه آخر کسانی که جنها دستشان می اندازند و در مجالس احضار ارواح در نقش یک روح برایشان شیرین کاری می کنند تا فردا در مدح روح کتاب چاپ کنند و جایزه بگیرند!
جن برای انسان از انسان خطرناک تر نیست همانطور که انسان برای کوسه از کوسه خطرناک تر است!(در تاریخ بشر حتی یک مورد مرگ انسان به دست جن گزارش نشده در حالی که فقط در دوره حکومت استالین 35 میلیون روس به قتل رسیدند آمار کشتار جنگ های مذهبی صلیبی و جنگ های جهانی و قومی و قبیله ای پیش کش) در حقیقت هیچ چیز هراس ناک تر و هوس ناک تر انسان نیست که به قول توماس هابز انسان گرگ انسان است.

۱۶- در کل و بدون در نظر گرفتن موارد خاص انها به ما کاری ندارند ماهم به آنها کاری نداریم ازدود و دم و سر و صداهای شهر و بوی فاضلاب و توالت فراریند مثل ما کارما و مکافات دارند و دست آخر اینکه به عقیده من با تمام این اوصاف تفاوت اساسی با ما ندارند زیرا که : آنها هم رنج می کشند

 

۶۴۱ بی تو دلم

گرفته بی تو دلم از تمام آدمها و سر نهاده به آغوش این خیابانها

اسیر گشته ام اینجا به چارچوب زمین شبیه گل تنها میان گلدانها

قسم به عشق که اینجا نماز می خوانند به سمت چشم آفتابگردانها غافل از دعای شقایق ها

قسم به تونام توکه اینجا گریه می کنند برای خونها ولی از یاد برده اند آزادگیها

چشم های قشنگت هنوز در سجاده ام پیدا نیست بگو که آیا شکسته پیمانها؟

دوباره ثانیه ها بی نام تو در دل سال می گردند دوباره عقربه ها میله زندانها

نه دلخوشم به کسی نه نگران از دلواپسی بگو که آیا مرده ام من در بی خبری

باز هم یاد تو

باز هم یا د تو آرامش دلهاست

گرفته بی نام تو دلم از تمام آدمها

دلم بی تو نمی گویم چه تنگ است

چرا که لاف می زنم من چون دلتنگم

توئی که می دانی من چه تنهام و چه پر دردم

بدان یاد تو آرام روانم بدان ذکر تو بر لبانم اما سرافکنده که در وقت ناتوانی آرمت بر لب تو دانی من چه دانم . . .

 

۶۴۰ خطاهای شناختی و مشکلات ما

خطاهای شناختی

 امروزه بسیاری از افرادا در سیر تفکر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح ، ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند. عدم اطلاع از خطاهای شناختی ورطه ای بسیار خطرناک و سهمگین می داند. شاید بسیاری از گرفتاری های مردم ما به دلیل آلوده بودن افکار ما به این نوع خطا ها باشد. به نظر می رسد افسردگی ، بی قراری ، رقابت های ناصحیح، خشونت، پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای غیر عادی ما بی ارتباط با خطاهای شناختی نباشند.آلبرت الیس روان شناس معروف این خطاها را شناسایی و در قالب ده خطای شناختی معرفی نموده است. انسانهایی که تفکر غیر منطقی دارند و یا خطاهای شناختی در افکارشان هویدا است، در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند. شاید عدم اطلاع، باعث آلودگی این افکار با خطاهای شناختی می شوند. در این نوشتار سعی بر آن است که خطاهای شناختی به صورت ساده و در قالب مثال های روشن و واضح بیان شوند.

 

 

● خطای اول : تفکر همه یا هیچ

 در این نوع افکار قانون همه یا هیچ حاکم است . فرد یک رفتار، فکر، موفقیت ، ، پدیده یا موضوع را کلا سفید یا سیاه می بیند. هر چیز کمتر از کامل ، شکست بی چون و چراست. عدم قناعت به مقدار و یا بخشی از یک کار ، یک فعالیت و یا یک امتیاز ، آنها را از مزایای آن امر محروم می کند. به طور مثال عده ای این نوع تفکر را دارند که یا باید فلان ماشین را داشته باشند یا اصلا هیچ ماشینی را نمی خواهند. این نوع تفکر در بسیاری از قسمت های زندگی دیده می شود. در مثالی دیگر مدرس دانشگاه بیان می دارد که اگر این تعداد دانشجو بود و با این شرایط به طور مثال من این درس را خواهم داد. در مثال دیگر خانمی که رژیم لاغری گرفته بود، پس از خوردن یک قاشق بستنی گفت: برنامه لاغری من دود شد و به هوا رفت. با این طرز تلقی به قدری ناراحت شد که یک ظرف بزرگ بستنی را تا به آخر نوش جان کرد.

 

 

● خطای دوم : تعمیم مبالغه آمیز

 افرادی که این نوع خطا را در افکار دارند حقایق زندگی را پررنگ تر از مقدار واقعی آن می بینند. شدت و مقدار واقعی خیلی کمتر از مقدار و شدتی است که در ذهن فرد قرار دارد. فردی که دچار این خطای شناختی است ، هر حادثه منفی و از جمله یک ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی می کند و آن را با کلماتی چون هرگز و همیشه توصیف می کند. فروشنده دوره گرد افسرده ای که فروش خوبی نداشته و در حال رانندگی پرنده ای به شیشه اتومبیلش خورده بود گفت: چه بد شانس هستم، پرنده ها همیشه به شیشه اتومبیل من می خورند. شاید بتوان این طور بیان کرد که این افراد به دلیل مبالغه در بخشی از افکار ، نمی توانند جوانب مثبت زندگی را ببینند. شاید در مثال ذکر شده بتوان این طور بیان کرد که این فروشنده دوره گرد ازخیلی مواهب که دارد غافل است و این که او ماشینی دارد که خیلی از فروشندگان دیگر ندارند .

 

 

● خطای سوم : فیلتر ذهنی

 افرادی که دارای این نوع افکار هستند تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیت را تار می بینند. به جزیی از یک حادثه منفی توجه می کنند و بقیه را فراموش می کنند.عدم توانایی در دیدن بخش های مهمتر این حوادث ، عاملی است که ذهن ما را درگیر می کند. شبیه چکیدن یک قطره جوهر که بشکه آبی را کدر می کند. به مثالی توجه کنید: به خاطر طرز برخورد شایسته خود با همکاران اداره، از طرف رئیس اداره تشویق می شوید، اما در این میان و در حین دریافت جایزه یکی از همکاران کلمه ای نه چندان جدی در مقام انتقاد به شما می گوید. روزهای طولانی در حالی که همه گفته های مثبت و مراسم با ارزش تشویق را فراموش می کنید، تحت تاثیر این انتقاد بسیار جزئی یک همکار، رنج می برید.

 

 

● خطای چهارم : بی توجهی به امر مثبت

 افرادی که دارای این نوع تفکر غیر منطقی هستند، توجه زیاد و با ارزشی به جنبه ها ی مثبت زندگی خود ندارند و همیشه نکات مثبت را برای خود بی اهمیت جلوه می دهند. با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت، اصرار بر مهم نبودن آنها دارند. کارهای خوب خود را بی اهمیت می خوانند، معتقدند که هر کسی می تواند این کار را انجام دهد. بی توجهی به امر مثبت شادی زندگی را می گیرد و شما را به احساس ناشایسته بودن سوق می دهد. به طور مثال نگهبان ساختمان تجاری با تیز هوشی موفق به شناسایی یکی از سه سارقی شده بود که در هفته قبل از یکی از مغازه های این ساختمان دزدی کرده بودند. مسئول ساختمان ضمن قدردانی از نگهبان که بعد از چند روز موفق به کشف این گره شده بود از نگهبان خواست که یکی از روزهای هفته زمانی را مشخص کند که در جلسه ای با حضور افراد و مالکین ساختمان از زحمات وی قدردانی شود. نگهبان امروز و فردا کرده و یکسره میگفت کار مهمی نکرده ام و از تعیین وقت سرباز می زد.

 

 

● خطای پنجم : نتیجه گیری شتابزده

 بی آنکه زمینه محکمی وجود داشته باشد نتیجه گیری شتابزده می کنید. ذهن خوانی: بدون بررسی کافی نتیجه میگیرید که کسی در مورد شما منفی فکر می کند. پیشگویی: پیش بینی می کنید که اوضاع بر خلاف میل شما در جریان خواهد بود. بدون هر گونه بررسی می گویید« آبرویم خواهد رفت، از عهده انجام این کار برنخواهم آمد». و اگر افسرده باشید ممکن است به خود بگویید «هرگز بهبود نخواهم یافت».

 

 

● خطای ششم: درشت نمایی

 از یک سو در باره اهمیت مسایل و شدت اشتباهات خود مبالغه می کند و از سوی دیگر ، اهمیت جنبه های مثبت زندگی را کمتر از آنچه هست برآورد می کند. به دلیل اعتماد به نفس پایین، این افراد چون خود را نسبت به دیگران دست کم می گیرند، در صورت انجام کاری خطا ، این اشتباه خود را خیلی پررنگ تر از حد و حدود واقعی آن اشتباه می بیند. به طور مثال شخصی دوست قدیمی خود را می بیند و به او سلام می گوید، دوست قدیمی مانند همیشه سلام او را به گرمی جواب نمی دهد. او از این مسئله ناراحت می شود و این واقعه را برای خود فاجعه تلقی می کند. این درحالی است که شاید دلایل مختلفی برای سرد برخورد کردن وجود داشته باشد. از طرفی این قدر هم مهم نباشد ولی ساعتها این مسئله ذهن فرد را درگیر خود می کند.

 

 

● خطای هفتم :

استدلال احساسیافرادی که دارای استدلال احساسی هستند فکر می کنند که احساسات منفی ما لزوما منعکس کننده واقعیت ها هستند. این نوع استدلال احساسی ما را از بسیاری واقعیت ها دور نگه می دارد . به طور مثال : «از سوار شدن در هواپیما وحشت دارم، چون پرواز با هواپیما بسیار خطرناک است».« یا احساس گناه می کنم پس باید آدم بدی باشم». یا «خشمگین هستم، پس معلوم می شود با من منصفانه برخورد نشده است.» یا «چون احساس حقارت می کنم، معنایش این است که فرد درجه دومی هستم». یا «احساس نومیدی می کنم، پس حتما باید نومید باشم».

 

 

● خطای هشتم : باید ها

 انتظار دارید که اوضاع آن طور باشد که شما می خواهید و انتظار دارید .همیشه این انتظار محقق نمی شود و یا با درصد کمتری محقق می شود. به طور مثال نوازنده بسیار خوبی پس از نواختن یک قطعه دشوار پیانو با خود گفت:«نباید اینهمه اشتباه می کردم». آنقدر تحت تاثیر این عبارت قرار گرفت که چند روز متوالی حال و روز بدی داشت. انواع و اقسام کلماتی که «باید» را به شکلی تداعی می کنند، همین روحیه را ایجاد می نمایند. آن دسته از عبارت های «باید» دار که بر ضد شما به کار برده می شوند،به احساس تقصیر و نومیدی منجر می گردند. اما همین باورها، اگر متوجه سایرین و یا جهان به طور کلی شود منجر به خشم و دلسردی می گردد«نباید این قدر سمج باشد».خیلی ها می خواهند با «باید» ها و «نباید»ها به خود انگیزه بدهند. «نباید آن شیرینی را بخورم». این نوع فکر اغلب بی تاثیر است زیرا«باید» ها تولید تمردد می کنند و اشخاص تشویق میشوند که درست برعکس آن را انجام دهند.

 

 

● خطای نهم : برچسب زدن

 برچسب زدن شکل حاد تفکر همه یا هیچ چیز است. به جای اینکه بگویید«اشتباه کردم». به خود برچسب منفی می زنید:«من بازنده هستم». گاه هم اشخاص به خود برچسب «احمق» یا «شکست خورده» و غیره می زنند. برچسب زدن غیر منطقی است، زیرا شما با کاری که می کنید ، تفاوت دارید. انسان وجود خارجی دارد اما «بازنده» و «احمق» به این شکل وجود ندارد. این برچسب ها تجربه های بی فایده ای هستند که منجر به خشم، اضطراب ، دلسردی و کمی عزت نفس می شوند. گاه برچسب متوجه دیگران است. وقتی کسی در مخالفت با نظرات شما حرفی می زند ممکن است او را متکبر بنامید. بعد احساس می کنید مشکل به جای رفتار یا اندیشه بر سر«شخصیت» یا «جوهر و ذات» او است. در نتیجه او را به کلی بد قلمداد می کنید و در این شرایط فضای مناسبی برای ارتباط سازنده ایجاد نمی شود.

 

 

● خطای دهم : شخصی سازی و سرزنش

 در این خطا، فرد خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد می کند که به هیچ وجه امکان کنترل آن را نداشته است. وقتی زنی از آموزگار پسرش شنید که او در مدرسه خوب درس نمی خواند با خود گفت « این نشان می دهد که من مادر بدی هستم» و چه بهتر که این مادر علل واقعی درس نخواندن فرزندش را می جست تا او را کمک کند. شخصی سازی منجر به احساس گناه ، خجالت و نا شایسته بودن می شود .

بعضی ها هم عکس این کار را می کنند و سایرین و یا شرایط را علت مسائل خود تلقی می کنند و توجه ندارند که ممکن است خود در ایجاد گرفتاری سهمی داشته باشند « علت زندگی زناشویی بد من این است که همسرم منطقی نیست». سرزنش به خاطر ایجاد رنجش اغلب موثر واقع نمی شود.

 

۶۳۹ گذری بر فلسفه نام ماههای ایران زمین

فروردین

 فروردین نام نخستین ماه و فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام,در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به  معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است.بنا به عقیده پیشینیان,ده روز پیش از اغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با روان و وجدان از تن جدا گشته,برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر میبرند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان,هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران  در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب,به دنیای دیگر میروند.

  

اردیبهشت

اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا اشاوهیشتا و در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت گفته شده که کلمه ای  است مرکب از دو جزء:

 جزء اول((اشا))از جمله لغاتی است که معنی آن بسیار منبسط است,راستی و درستی, تقدس ، قانون و  آئین ایزدی,پاکی....و بسیار هم در اوستا به کار برده شده است.

جزء دیگر این کلمه که واژه (( وهیشت )) باشد. صفت عالی است به معنای بهترین,بهشت فارسی به معنی فردوس از همین کلمه است. در مجموع این کلمه به  بهترین راستی و  درستی است. در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاکی و تقدس اهورامزداست و در عالم مادی  نگهبانی کلیه آتش های روی زمین به او سپرده شده است. در معنی ترکیب لغت اردیبهشت ((مانند بهشت))هم آمده است.

  

خرداد

 خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در گاهشمار اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و  پارسی باستان هئوروتات,در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه  ای است مرکب از دو جزء : جزء هئورروه که صفت است به معنای رسا.,همه,درست,و کامل . 

 دوم تات که پسوند است برای اسم مونث,بنابراین هئوروتاتبه معنای کمال و رسایی است.

 ایزدان تیرو باد و فروردین از همکاران خرداد می باشند.خرداد نماینده رسایی و کمال اهورا مزدا است و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.

 

تیر

 تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه ، درپهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شدهکه یکی از ایزدان  است و به ستاره شعرای یمانی اطلاق می شود.فرشته مزبور نگهبان باران است و  به کوشش او زمین پاک ، و از باران بهره مند می شود و کشتزارها سیراب میگردد. تیشتر رادر زبان هی اروپایی سیریوس خوانده اند.هر گاه تیشتر از اسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران  می دهد. این کلمه را نباید با واژه عربی به معنی سهم اشتباه کرد.

 

 امرداد

 امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات ، در پهلوی  امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه جزء:

 اول((ا))ادات نفی به معنی نه,دوم((مرتا)) به معنی مردنی,نیست و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر  مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. پس 

واژه (( مرداد))به غلط استعمال می شود.در ادبیات مزدیسنا امرداد یکی از امشاسپندان است که نگهبانی نباتات با اوست. در مزدیسنا شخص باید به صفات مشخصه پنج امشاسپند دیگر که عبارتند از :

 نیک اندیشی,صلح و سازش,راستی و درستی,فروتنی و محبت به همنوع,تامین اسایش و  امنیت بشر مجهز باشد تا به کمال مطلوب همه که از خصایص امرداد است نایل گردد.

  

شهریور

 شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ما در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه,در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور میدانند. کلمه ای است مرکب از  دو جز ء : خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و جزء دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی  برگزیده و آرزو شده و  جمعا یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده . این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا  کشور  آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات .چون نگهبانی فلزات با اوستاو را دستگیر فقرا و ایزد رحم و مروت  خوانده اند.روایت شده است شهریور آزرده و دلتنگ می شود از کسی که سیم و زر را بد به کار اندازد یا بگذارد که زنگ بزند.

  

مهر

 در سانسکریت میترا ,در اوستا و پارسی میثر ,و در پهلوی میتر,و در فارسی مهر گفته می شود . که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. اغلب خاورشناسان معنی اصلی مهر را واسطه و میانجی ذکر کرده اند.مهر واسطه است میان آفریدگار و آفریدگان.میثره در  سانسکریت به معنی دوستی و پروردگار و روشنایی و فروغ است و در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان است.مهر,ایزد هماره بیدار و نیرومند است و برای یاری کردن  راستگویان و بر انداختن دردغگویان و پیمان شکنان در تکاپوست.مهر از برای محافظت عهد وپیمان و میثاق مردم گماشته شده است.از این رو فرشته فروغ و روشنایی نیز هست که هیچ  چیز از  او پوشیده نمی ماند.برای انکه از عهده نگهبانی بر آید اهورامزدا به او هزار گوش و ده  هزار چشم داده است. مقام مهر در بالای کوه ((هرا))است,انجایی که نه روز است و نه شب ,نه گرم است و نه سرد ، نه ناخوشی و  نه کثافت .مهر از آنجا بر ممالک آریایی نگران است.این ؟آرامگاه خود به  پهنای کره زمین است یعنی مهر در همه جا حاضر است و با شنیدن آوای ستمدیدگان آگاه گشته به یاری آنان می شتابد .آیین مهر در دین مسیح نیز مشهود است.ایزد مهر در اصل بجز ایزد خورشید بوده است اما بعدها آندو را یکی دانسته اند. مورخان یونانی مهر را به نام میترس یاد کرده اند و دکر کرده اند که ایرانیان خورشید را به اسم (میترس )میستایند.از این خبر پیداست که در یک قرن پیش از میلاد مسیح آندو با یکدیگر خلط شده اند.نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است.

  

آبان

در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود.در اوستا بارها ((آپ))به  معنی فرشته نگهبان آب استعمال شده و همه جا به صیغه جمع آمده است.نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه را ، آبان  میدانند.ایزد آبان موکل بر آهن است و تدبیر امور و مصالح ماه به او تعلق دارد.به سبب آنکه((زو))که یکی از پادشاهان ایران بود در این روز  با افراسیاب جنگ کرده ,او را شکست داده,تعاقب نمود و از ملک خویش بیرون کرد,ایرانیان  این روز را جشن می گیرند,دیگر آنکه چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید مردم بسیار  تلف گردید و بعضی به ملک دیگر رفتند. عاقبت در همین روز باران شروع به باریدن کرد و  بنابراین ایرانیان این روز را جشن کنند. آفتاب در این ماه در برج عقرب یا کژدم قرار می گیرد.

  

آذر

در اوستا آتر ,آثر,در پارسی باستان آتر,در پهلوی آتر,و در فارسی آذر می گویند. آذر  فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است.آریائیان(هندوان و ایزدان)بیش از دیگر  اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند . ایزد آذر نزد هندوان ,آگنی خولنده شده و در ((ودا))  ( کتاب کهن و مقدس هندوان)از خدایان بزرگ به شمار رفته است.آفت اب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد.

 

دی

 در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ,دادار و آفریدگار است و غالبا صفت اهورامزدا است و آن از  مصدر ((دا)) به معنی دادن و افریدن است.در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استعمال  شده است. در میان سی و روز ماه,روزهای هشتم و بیست و سوم به دی ( آفریدگار ، دثوش ) موسوم است. برای اینکه سه روز موسوم به ((دی))با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می پیوندند. مثلا روز هشتم را ((دی باز)) و روز پانزدهم را ((دی بمهر))و....دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.

 

 بهمن

 در اوستا وهومنه ,در پهلوی وهومن,در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء:

  ((وهو))به معنی خوب و نیک و ((مند))از ریشه من به معنی منش:پس یعنی منش,نیک اندیش، نیک نهاد. نخستین آفریده اهورامزدا است و یکی از بزرگترین ایزدان مزدیسنا. در عالم روحانی مظهر اندیشه نیک و خرد  و توانایی خداوند است. انسان را از عقل و تدبیر بهره بخشید تا او را به آفریدگار نزدیک کند. یکی از وظایف بهمن این است که به گفتار نیک را تعلیم می دهد و از هرزه گویی باز می دارد. خروس که از مرغکان مقدس به شمار می رود و در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را رانده، مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کار می خواند ، ویژه بهمن است.همچنین لباس سفید هم از آن وهمن است. همه جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند  و کشتار در بهمن روز منع شده است. بنا به نوشته ابوریحان بیرونی .بهمن اسم گیاهی  است که به ویژه در جشن بهمنجه خورده می شود.و در طب نیز این گیاه معروف است.

  

اسفند

دراوستا اسپنتا آرمیتی,در پهلوی اسپندر,در فارسی سپندار مذ,سفندارمذ,اسفندارمذ,و گاه به تخفیف سپندار و  اسفند گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: سپند,که صفت است به معنی پاک و مقدس ، یا ارمئتی هم مرکب از دو جزء: اول آرم که قید است به معنی درست، شاید و بجا.دوم متی از مصدر من به من معنی اندیشیدن . بنابراین ارمتی به معنی فروتنی,بردباری و سازگاری است و سپنته آرمتی به معنی بردباری و  فروتنی مقدس است.در پهلوی آن را خرد و کامل ترجمه کرده اند.سپندارمذ یکی از امشاسپندان است که مونث و  دختر اهورا مزدا خوانده شده است.وی موظف است که همواره زمین را خرم ,آباد,پاک و بارور نگه دارد,هر که به کشت و کار بپردازد و خاکی بیدمشک گل مخصوص سپندارمذ می باشد.را آباد کند خشنودی اسپندار مذ را فراهم کرده است و آسایش در روی زمین سپرده به دست  اوست و خود زمین نیز نماینده این ایزد بردبار و شکیباست و مخصوصا مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است .

۶۳۸ گنجشکک و خدا

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت.
فرشتگان سراغش را از خدا میگرفتندو خدا هر بار به فرشتگان اینگونه میگفت:
می آید،من تنها گوشی هستم که غصه هایش را میشنودو یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه میدارد.
و سر انجام روزی گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.فرشتگان چشم به لبهایش دوختند،گنجشک
هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:"با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست"
گنجشک گفت:"لانه کوچکی داشتم،آرامگاه خستگیهایم بود و سر پناه بی کسی ام.تو همان را هم از من گرفتی.
این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟
و سنگینی بغضی راه را بر کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت:"ماری در راه لانه ات بود.خواب بودی.باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند.آنگاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت:"و چه بسیار بلا ها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی.
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت.های های گریه اش ملکوت خدا را پر کرد.

۶۳۷ علل علمی افزایش جمعیت مردان <قسمت سوم>

آلودگی به عامل ایجاد کننده بیماری تاکسوپلاسما و افزایش احتمال تولد نوزادان پسر!


تاکسوپلاسموز همان بیماری ایست که در زبان رایج به آن بیماری یا تب گربه گفته می شود و عامل ایجاد کننده آن نوعی باکتری است که از موهای گربه به انسان انتقال می یابد.

باکتری عامل ایجاد کننده بیماری تاکسوپلاسموز دارای شیوع جهانی بسیار بالا می باشد و به طور متوسط بین بیست تا هشتاد درصد از افراد ساکن یک منطقه، بسته به محل زندگی و نیز دیگر رسوم رایج بینشان، به این باکتری آلوده می باشند. این باکتری که از گربه به انسان انتقال می یابد, در خون بیشتر افراد جوامعی که نگهداری حیوانات خانگی در آنها مرسوم است, مشاهده می گردد.  

در یکی از مقالات ژورنال ساینس دیلی آمده است: احتمال تولد نوزادان پسر از زنانی که به باکتری تاکسوپلاسموز آلوده اند به مراتب بیش از احتمال تولد نوزادان پسر از دیگر زنان می باشد. این بررسی توسط گروهی از محققین در مرکز زنان دانشگاه چارلز کشور چک اسلواکی به انجام رسیده است. این محققین نشان داده اند که وجود باکتری تاکسوپلاسما گوندی در خون مادر, بر روی جنسیت جنین تأثیر گذار بوده و احتمال تشکیل جنین پسر را افزایش خواهد داد.

به گفته دکتر کانکووا محقق دانشگاه چارلز تعداد پسران متولد شده از مادران حامل باکتری تاکسوپلاسما برابر با دو نوزاد پسر در هر سه نوزاد متولد شده بوده است که این رقمی بسیار قابل توجه است. همچنین به گفته این محقق احتمال تولد نوزادان پسر از مادرانی که سطح آنتی بادی ضد تاکسوپلاسما در خون آنها بالاتر است بسیار بیشتر از سایرین می باشد.

به طور طبیعی احتمال پسر شدن نوزاد 52.5 درصد و احتمال دختر شدن آن 47.5 درصد می باشد, حال آنکه در ماردان آلوده به عامل ایجاد کننده بیماری تاکسوپلاسما این احتمال به 72 درصد افزایش یافته و احتمال تولد نوزاد دختر از چنین مادرانی تنها 28 درصد می باشد.

به گفته این تیم محققین افزایش تعداد نوزادان پسر در سالهای اخیر در برخی کشورها را می توان به آلودگی مادران به این باکتری نسبت داد, هرچند که هنوز مطالعات وسیع تری برای اثبات این پدیده مورد نیاز می باشد. همچنین رواج روز افزون و علاقه مردم به نگهداری حیوانات خانگی از جمله گربه در کشور ایران نیز می تواند منجر  به افزایش نرخ تولد نوزادان پسر در آینده گردد.

۶۳۶ عوامل تاثیر گزار بر جنسیت نوزاد <قسمت 2>

جنگ و تاثیر آن بر روی  نرخ تولد نوزادان


 مقالات بسیاری به چاپ رسیده اند که همگی حاکی از افزایش قابل توجه نرخ تولد نوزادان پسر در طول دوران جنگ و نیز تا مدت ها پس از پایان جنگ هستند. به نقل از مجله تایمز در دوران جنگ, نسبت جنسی در بدو تولد به رقم 109 نوزاد پسر در ازای هر 100 نوزاد دختر افزایش می یابد.

به عقیده پروفسور وان فیرکز محقق به نام آلمانی، در کشور آلمان که یکی از کشور های شرکت کننده در جریان جنگ جهانی دوم بوده است، تعداد مردان جوان در نسلی که فرزندان آن حاصل شرایط جنگ بوده اند به مراتب و به طور چشمگیری بیش از تعداد زنان جوان در آن کشور بود .

هرچند که به اعتقاد آقای دکتر وان فیرکز, افزایش نرخ تولد نوزادان پسر در طول دوران جنگ کمکی به افزایش تعداد مردان نسل جنگ ننموده و تنها منجر به افزایش تعداد مردان در نسل بعد خواهد گشت، با این وجود تأثیرات ناخوداگاهانه و میل والدین به صاحب شدن فرزند پسر را می توان یکی از دلایل عمده این پدیده به شمار آورد.

۶۳۵ عوامل تاثیر گزار بر جنسیت نوزاد

تأثیر آب و هوا بر روی نرخ تولد نوزادان

 

به گفته محققین احتمال تولد نوزاد پسر با افزایش دمای هوا افزایش پیدا می کند. دانشمندان با بررسی نسبت های متولدین دختر و متولدین پسر در سرتاسر قاره اروپا به این نتیجه رسیده اند که تعداد متولدین پسر در کشور های گرمسیر اروپایی به طور قابل ملاحظه ای بیش از  تعداد متولدین دختر در این کشورها می باشد. محققین بیمارستان سنت لوک در کشور مالت که مشغول بررسی علل این پدیده بودند دلایل زیادی را برای آن ارائه داده اند که از جمله آنها می توان به تأثیر دمای هوا بر میزان باروری اشاره نمود.

نرخ تولد نوزادان در قاره اروپا برابر است با 106نوزاد پسر در ازای هر 100 نوزاد دختر.

تیم تحقیقاتی به سرپرستی دکتر ویکتور گرچ به نتایج جالب توجهی در خصوص تأثیر آب و هوا بر روی نرخ تولد نوزادان دست یافت. به گفته این تیم در کشور های اسکاندیناوی که از سردسیر ترین نقاط قاره اروپا می باشند نرخ تولد برابر است با 105 نوزاد پسر در ازای هر 100 نوزاد دختر. در اروپای مرکزی، از انگلستان تا کشور لهستان، این نسبت برابر است با 106 نوزاد پسر در ازای هر 100 نوزاد دختر، و در نهایت در کشور های مدیترانه ای از جمله اسپانیا و ایتالیا این نسبت برابر است با 107 نوزاد پسر در ازای هر 100 نوزاد دختر.

علت این پدیده را می توان در آسیب پذیر تر بودن جنین های پسر در مقایسه با جنین های دختر جستجو نمود. به طور کلی یک جنین پسر به مراتب آسیب پذیر تر از یک جنین دختر می باشد و سرما و نیز دیگر شرایط نا مناسب اقلیمی بیش از پیش بر روی یک جنین پسر تأثیر گزار می باشند تا بر روی یک جنین دختر.

دکتر ویکتور گرچ در ژورنال اپیدمیولوژی نتایج این تحقیقات را این گونه بیان نمود: هر چه به سمت جنوب قاره اروپا پیش تر رویم نرخ تولد نوزادان پسر به طور چشمگیر و قابل ملاحظه ای از نوزادان دختر فزونی می گیرد.

پرفوسور یان کرافت در گفتگو با شبکه تلوزیونی بی بی سی اعلام داشت که هرچند دلایل این پدیده همگی به طور قطع مورد مطالعه قرار نگرفته اند ولیکن این پدیده به واقع برای من جالب توجه و حیرت انگیز است

۶۳۴ جنگ = افزایش جمعیت مردان !!!

دلائل افزایش نرخ تولد نوزادان پسر در طول دوران جنگ و نیز پس از آن
و به موجب آن افزایش جمعیت مردان در دوران پس از وقوع جنگ


یکی از معماهای بسیار جالبی که زمانی است ذهن دانشمندان را به خود مشغول گردانیده همانا پدیده افزایش نرخ تولد نوزاد پسر در دوران جنگ و نا آرامی می باشد.

به گفته پروفسور والتر ویلکاکس محقق دانشگاه کرنل در ایالات متحده نرخ تولد نوزاد پسر در طول جنگ های طولانی و مخرب به طور قابل توجهی نسبت به سطح پایه افزایش می یابد.


دانشمندان مدتهاست به این نکته پی برده اند که در طول دوران جنگ های سخت و همچنین برای مدت زمانی پس از اتمام اینگونه جنگ ها نرخ تولد نوزادان پسر در مقایسه با میزان طبیعی آن که 105 پسر در ازای هر 100 دختر می باشد افزایش قابل توجهی نشان می دهد.


این پدیده برای نخستین بار در سال 1954 میلادی و با تحقیق بر روی کودکان سفید پوستی که در طول دوران جنگ جهانی دوم در ایالات متحد متولد شده بودند مورد مطالعه قرار گرفت. این پدیده همچنین در سایر کشور های شرکت کننده در جنگ جهانی دوم نیز مشاهده شده بود و بدین واسطه برای نخستین بار پدیده "تأثیر بازگشت سربازان" نام گرفت (Returning Soldiers Effect).


 با وجود افزایش قابل توجه نرخ تولد نوزادان پسر در طول دوران جنگ هیچ یک از دانشمندان آن زمان قادر به توجیح و نیز اثبات علمی چگونگی به وقوع پیوستن این پدیده نبودند.


 مشاهدات صورت گرفته نشاندهنده این امر بودند که سربازانی که پس از خدمت در جبهه جان سالم به در برده و  به خانه های خود باز می گشتند اکثراً صاحب فرزند پسر می شدند.


به نقل از ژورنال معتبر آکسفورد، مطالعه ای که بر روی سربازان بریتانیایی شرکت کننده در جنگ جهانی دوم انجام گرفت نشان داد که سربازان بریتانیایی که از میدان نبرد جان سالم به در برده و به وطن باز می گشتند بلند قد تر از سربازانی بوده اند که در جریان جنگ جان خود را از دست داده اند. مقایسه ای که بین سربازان بریتانیایی نجات یافته و نیز سربازان بریتانیایی که در جریان جنگ جان باخته بودند انجام گرفت نشان داد که به طور میانگین این سربازان یک اینچ بلند قد تر از گروه دیگر بوده اند. همچنین میانگین قد سربازان بریتانیایی نجات یافته 66.4 اینچ و میانگین قد سربازان جان باخته 65.5 اینچ گزارش شده است که این یک اینچ تفاوتی قابل توجه از نظر آماری می باشد.


بر اساس ژورنال تکامل روانی خانواده احتمال تولد نوزاد پسر از والدین بلند قد تر بسیار بیشتر از احتمال تولد نوزاد پسر از والدین کوتاه قد تر می باشد. به عقیده دانشمندان یکی از علل افزایش نرخ تولد نوزاد پسر در دوران جنگ و پس از آن می تواند همین امر باشد.


به نقل از مجله معتبر تایمز، در زمان صلح نرخ تولد برابر با 105 پسر به 100 دختر می باشد حال آنکه در دوران جنگ این میزان به طرز اعجاب گونه ای به رقم 109 پسر به 100 دختر افزایش می یابد. سازمان بیمه متروپولیتان ایالات متحده این پدیده را تایید و بیان داشت که این پدیده تنها در طول دوران جنگ های طولانی مدت که بیش از یک سال به طول می انجامندبه وقوع می پیوندد.


همچنین به نقل از مجله تایمز، این پدیده می تواند علل دیگری نیز به استثنای دلایل ذکر شده در فوق داشته باشد که از جمله آنها می توان به وضعیت تغذیه ای مادران در طول دوران جنگ اشاره نمود. کمبود مواد غذایی یکی از نتایج دوران جنگ بوده و به گفته دانشمندان احتمال تولد نوزاد پسر از مادرانی که از تغذیه کافی برخوردار نمی باشند افزایش می یابد.


این موضوع هم اکنون اثبات گردیده است که احتمال پسر شدن فرزند اول به مراتب بیش از احتمال دختر شدن آن می باشد. به دلیل شرایط نا بسامان در طول دوران جنگ ممکن است بسیاری از خانواده ها به داشتن یک فرزند در طول آن دوران و نیز در دوران پس از آن قناعت کرده که این یک فرزند به احتمال زیادتر پسر است تا دختر.

همچنین به علت افزایش احتمال جان باختن یکی از والدین در جریان حمله های جنگی احتمال تک فرزندی ماندن حتی در دوران پس از خاتمه جنگ نیز افزایش خواهد یافت که به گفته محققین این تک فرزند در اکثر مطالعات "پسر" گزارش شده است.


همچنین نرخ سقط جنین در دوران جنگ و همچنین در زنان شاغل که تحت فشارهای کاری می باشند بیشتر می باشد. به گفته دانشمندان نرخ سقط جنین دختر در طول دوران جنگ افزایش بیشتری نسبت به نرخ سقط جنین پسر از خود نشان می دهد که علت این امر نیز هنوز به درستی مشخص نشده است.


 همچنین به گفته یکی از پیشکسوتان علوم زیستی افزایش نرخ تولد نوزاد پسر در طول دوران جنگ می تواند به علت میل نا آگاهانه والدین به صاحب شدن فرزندان پسر و در نتیجه جبران مردان از دست رفته در جریان جنگ باشد.


به عقیده محققین هرچند که افزایش نرخ تولد نوزاد پسر در طول دوران جنگ به واقع منجر به افزایش تعداد مردان در نسل بعد خواهد گشت و مسلما بر روی جمعیت نسل مردان دوران جنگ بی تأثیر می باشد، ولیکن این پدیده به صورت کلی نشاندهنده میل نا خوداگاهانه بشر جهت ایجاد توازن مابین جمعیت زنان و مردان می باشد.

زیرا که بر پایه تکامل زیستی و نیز انتخاب طبیعی جمعیت مردان همواره بیش از جمعیت زنان بوده و مادر طبیعت نیز با قصد حفظ نسل بشر موجبات تولد تعداد بیشتری از پسران در طول دوران جنگ را فراهم می آورد.

همان طور به عقیده پروفسور وان فیرکز محقق به نام آلمانی، در کشور آلمان که یکی از کشور های شرکت کننده در جریان جنگ جهانی دوم بوده است، تعدا مردان جوان در نسلی که فرزندان آن حاصل شرایط جنگ بوده اند به مراتب و به طور چشمگیری بیش از تعداد زنان جوان در آن کشور بود .


هرچند که به اعتقاد آقای دکتر وان فیرکز افزایش نرخ تولد نوزادان پسر در طول دوران جنگ کمکی به افزایش تعداد مردان نسل جنگ ننموده و تنها منجر به افزایش تعداد مردان در نسل بعد خواهد گشت، با این وجود تأثیرات ناخوداگاهانه و میل والدین به صاحب شدن فرزند پسر را می توان یکی از دلایل عمده این پدیده به شمار آورد.

 

هم اکنون ثابت شده است که میل والدین به صاحب شدن فرزند پسر و یا دختر می تواند به واقع بر روند تشکیل جنین تأثیر گزار و موجبات تشکیل جنین مذکر و یا مؤنث را فراهم آورد. شایان ذکر است که از زمانی که قانون مبتنی بر تک فرزندی بودن در کشور چین به تصویب رسیده است نرخ تولد نوزاد پسر در این کشور به طرز  بی سابقه ای افزایش یافته است. به عقیده محققین میل باطنی پدر و مادران چینی به داشتن فرزند پسر می تواند تنها یکی از عوامل این افزایش بی سابقه باشد(البته دلایل بی شماری وجود داشته که در این مقاله به ذکر آنها نخواهیم پرداخت).

 

به گفته آقای خالید ملک مامور سازمان ملل متحد در کشور چین در صورت ادامه این روند در کشور چین، در ظرف 5 سال آینده جمعیت مردان جوان مابین سنین 20 تا 35 سال بیش از 60 میلیون بیشتر از جمعیت زنان در همین گروه سنی خواهد گشت و این امر موجب مشکلات فراوانی در جامعه چین خواهد شد.

 
هر چند که پدیده افزایش نرخ تولد نوزاد پسر در دوران جنگ پدیده ایست ثبت شده و نیز مستند اما با این وجود فرضیه ها و نظرات محققین تا به امروز در توجیح و نیز اثبات دلایل علمی این پدیده رضایت بخش نبوده اند اما با این حال تمامی دلایل ذکر شده در این مقاله می توانند تا حدودی در افزایش نرخ تولد نوزاد پسر در طول دوران جنگ و نیز پس از آن تأثیر گزار باشند.


 

۶۳۳ لباس مناسب زنان و مردان

زنان قد بلند
1- از کمربند پهن استفاده کنید.
2-
از دامن خیلی کوتاه و خیلی بلند پرهیز کنید.
3-
بهتر است پیراهن خود را داخل شلوار و دامن تو بگزارید تا خط عمودی کمرتان نمایانترگردد.
4-
لباس نقش دار و طرح خطوط افقی بپوشید.
5-
دامن بلند و یا دمپاگشاد بپوشید.
6-
لباسهای سر تا پا یکرنگ نپوشید.
7-
از گردنبند و گوشوارهکوچک استفاده نکنید.
8-
کیف دستی کوچک حمل نکنید.
9-
شلوار راسته بپوشید.
10-
تاپ نپوشید.
11-
کفش پاشنه بلند نپوشید و از کفش اندکی لژ دار استفادهکنید.
زنان قد کوتاه و ریزنقش
1- لباس با طرح راه راه افقی نپوشید.
2-
از لباس هایرنگارنگ، ملزومات بزرگ و شلوار دمپا گشاد و یا پاچه های تا شده استفاده کنید.
3-
دامن کوتاه با نقش و نگار بزرگ نپوشید.
4-
لباس های یکرنگ و شلوار راسته و لباس تنگ و ملزومات کوچک استفاده کنید.
5-
خطوط عمودی و لباسهای یقه هفت بدن را کشیده تر میکنند.
6-
کفش کمی نوک تیز بپوشید.
7-
کفش پاشنه بلند بپوشید.
8-
از کمر بند باریک استفاده کنید.
زنان چاق
1- لباسهای یکدستیکرنگ بپوشید.
2-
از کت و ژاکت بلند با دکمه های باز استفاده کنید.
3-
ازروسری شالی استفاده کنید.
4-
گردنبند دراز شما را لاغر تر میکند.
5-
کفش پاشنه بلند بپوشید.
6-
لباس یقه هفت و قلبی شکل، گردن را کشیده تر میکند.
7-
ژاکت بلند بدون اپل بپوشید.
8-
لباسهای تیره رنگ بپوشید.

مردان قد بلند
1- لباسهاییکدست یکرنگ نپوشید.
2-
لباسها و شلوارهای زیپدار نپوشید.
3-
کت و شلوار باخطوط راه راه با خطوط عمودی و کراوات باریک و ژاکت که طولش تا روی کمر است نپوشید.
مردان قد کوتاه
1-
کفش بوتو ساق بلند نپوشید آنها شما را قد بلندتر نمیکنند.
2-
شلوار پاچه کوتاه و یاپاچه تا شده نپوشید.
3-
لباس آستین دار به تن کنید.
4-
از نقش و نگار عمودیراه راه عمودی و شلوار راسته استفاده کنید.
مردان لاغر
1-
کراوات باریک و پیراهن و یا تیشرت یقه هفت نپوشید.
2-
لباسهای براق و با خطوط عمودی و چسبان نپوشید.
3-
کت و شلوار اپل دار بپوشید.
4-
شلوار بگی بپوشید.
5-
پلوور حجیم و یقه اسکی بپوشید.
مردان چاق
1-
ژاکت اپل دارنپوشید.
2-
کراوات زرق و برق دار نزنید.
3-
دکمه پیراهن را تا انتها و بالانبندید.
4-
ساعت باریک به دست نکنید.
5-
پلوور حجیم و یقه اسکی نپوشید.
6-
بلوز و پیراهن یقه هفت نپوشید.
7-
شلوار تنگ نپوشید.
8-
لباس باخطوط عمودی استفاده کنید.
9-
از لباسهای تیره رنگ استفاده کنید.
مردان شکم بزرگ
1-
جلیقه ویا هر چیزی که روی شکم بیافتد و به آن فشار بیاورد را نپوشید.
2-
شلوار را رویشکم خود نیاورید.
3-
لباسهای براق و یا روشن نپوشید.
4-
لباسهای گشاد وتیره رنگ بپوشید.
5-
ژاکت و شلوار یکرنگ بپوشید

۶۳۲ ۱۵ راز سر به مهر دنیا....

 کفن تورین

کفن تورین یک تکه پارچه کتان است که تصویر یک مرد در آن نقش بسته درحالی که به صلیب کشیده شده است. بیشتر کاتولیک‌ها معتقدند این پارچه، کفن عیسی مسیح می‌باشد. این کفن هم‌اکنون در کلیسای «سنت جان تعمیردهنده» در شهر تورین ایتالیا نگهداری می‌شود. با وجود بررسی‌های زیاد هنوز هیچ‌کس نتوانسته توضیح قابل قبولی بر چگونگی چاپ این تصویر ارائه دهد و تاکنون کسی قادر نبوده از روی آن کپی بردارد. آزمایشات رادیوکربن نشان می‌دهد که این تکه پارچه متعلق به قرون وسطی است ولی مدافعان این کفن، چنین نظریه‌ای را قبول ندارند.باستان‌شناسان معتقدند این پارچه در قرن چهارم هم وجود داشته، پارچه دیگری نیز موجود است که می‌گویند سر عیسی‌مسیح با آن پوشیده شده بود. پروفسور مارک گاسکین پژوهشگر اسپانیایی در سال ۱۹۹۹ در مورد ارتباط این دو پارچه با یکدیگر تحقیقات مفصل علمی انجام داد. این تحقیقات که بر پایه تاریخ، آسیب‌شناسی، تجزیه خون و لکه‌های روی پارچه‌ها انجام گرفته بود، نشان می‌داد هر دو پارچه در دو زمان مجزا ولی نزدیک به هم سر یک نفررا پوشانده بوده‌اند. این نتیجه‌گیری توسط دانشمندان دیگری نیز مورد تایید قرارگرفت.

 جاده بیمینی

حتما شما هم مثل بسیاری از مردم دنیا درباره شهر گمشده «آتلانتیس» چیزهایی شنیده‌اید ولی «جاده بیمینی» کجاست؟ در سال ۱۹۶۸ غواصان، صخره‌ای عجیب و زیردریایی را کشف کردند که در نزدیکی جزیره بیمینی شمالی در باهاماس قرار داشت. هنوز هم هستند کسانی که معتقدند سنگ‌های این صخره به طور طبیعی ساخته شده‌ ولی به خاطر نوع نظم غیرمعمول این سنگ‌ها، بسیاری فکر می‌کنند که بخشی از شهر گمشده آتلانتیس می‌باشند. شاید عاملی که بیشتر باعث اسرارآمیز شدن این جاده شده «ادگار کایس» پیشگو در سال ۱۹۳۸ است که می‌گفت: «در سال‌های ۱۹۶۸ الی ۱۹۶۹ بخشی از یک معبد که هنوز کشف نشده است در دریاهای نزدیک بیمینی عیان خواهد شد.» دکتر «گرگ لیتل» باستان‌شناس آماتور در تحقیقات اخیر خود صخره جاده مانند دیگری درست شبیه صخره اولی را در زیر آن پیدا کرد. او معتقد است این صخره‌ها قسمت بالایی یک دیوار قدیمی یا یک اسکله می‌باشند. به هر حال این صخره‌ها هر چه که باشند چندان محتمل به نظر نمی‌رسد که دست طبیعت خود به خود سنگ‌ها، شن‌ها و صدف‌ها را این طور منظم در کنار هم قرار داده باشد.

 مثلث برمودا

مثلث برمودا، منطقه‌ای در آب‌های اقیانوس اطلس شمالی واقع شده است که تاکنون شمار زیادی از هواپیماها و قایق‌ها در آن ناپدید شده‌اند. در طی سال‌های بسیار دلایل مختلفی برای این ناپدید شدن‌های اسرارآمیز ارائه شده که از جمله آنها بدی آب و هوا، حمله فضایی‌ها، جابجا شدن زمان و برخی قوانین فیزیک بوده‌اند. هر چند که در بسیاری از گزارشات این اتفاقات پر از اغراق بوده ولی حقیقت این است افراد و اشیای بسیاری در این منطقه مثلث شکل ناپدید شده‌اند و هیچ دلیل محکمی از آن در دست نمی‌باشد، اما نزدیک به ۱۵ سال است که دیگر برمودا خبرساز نشده است.

 مهاجران رونوک

در سال ۱۵۸۴ سر والتر رالی به دستور ملکه الیزابت اول به ساحل شرقی آمریکای شرقی رفت تا به وضع مهاجران انگلیسی سامان دهد. بین سال‌های ۱۵۸۵ تا ۱۵۸۷ دو گروه از مهاجران در دو منطقه جای گرفتند و تشکیل مستعمره دادند. یکی از این گروه‌ها به جنگ با قبایل بومی آمریکا پرداخت و پس از مدتی از آنجا که دیگر مواد غذایی و نیروی جنگیدن نداشتند دوباره به انگلستان بازگشتند. گروه دوم با بعضی از قبایل طرح دوستی ریختند ولی این سیاست هم نتیجه‌ای نداشت و بسیاری از آنها کشته شدند. سرانجام این مهاجران شخصی به نام «جان وایت» را مامور کردند تا به انگلستان برود و کمک بیاورد. «وایت» به هنگام ترک آنجا دید که نود مرد، هفده زن و یازده بچه در آن مستعمره زندگی می‌کردند ولی وقتی در سال ۱۵۹۰ وایت دوباره به آمریکا برگشت هیچ اثری از آنها نبود، حتی اثری از دعوا و جنگ هم به چشم نمی‌خورد. این گروه از مهاجران به نام «مستعمره گمشده» معروف شده‌اند و هنوز کسی از ساکنین آن خبری ندارد.

 زمزمه تائوس

یا «زمزمه طبیعت» در بسیاری از نقاط دنیا شنیده می‌شود. این صدا اغلب در محیط‌های ساکت به گوش می‌رسد و شبیه صدای موتوری است که از فاصله دور می‌آید و بیشتر در ایالات متحده، انگلستان و کشورهای شمال اروپا رخ می‌دهد. هر چند که تاکنون پژوهش‌های بسیاری برای پیدا کردن منبع این صدا و ضبط آن انجام شده ولی هنوز هیچ‌کس نتوانسته به نتیجه‌ای دست یابد.بلندترین زمزمه تاکنون در شهر کوچک «تائوس» در نیومکزیکو شنیده شده است. در سال ۱۹۹۷ کنگره آمریکا گروهی از دانشمندان انستیتوهای علمی معتبر این کشور را مامور تحقیق در این زمینه کرد ولی تا به امروز هیچ‌کس علت این صدای زوزه مانند را کشف نکرده است.

 کنت سن ژرمن

کنت سن ژرمن (به گفته برخی زمان مرگش ۲۷ فوریه ۱۷۸۴ بود) نجیب‌زاده‌ای ماجراجو، مخترع، دانشمند آماتور، نوازنده ویلون، آهنگساز آماتور و بالاخره مردی اسرارآمیز بود. او در زمینه علم کیمیاگری هم مهارت‌هایی داشت و مردم او را «مرد شگفت‌انگیز» می‌نامیدند. هیچ کس نفهمید او از کجا آمده بود وی بدون هیچ ردپایی هم ناپدید شد، اما پس از آن چندین سازمان پنهانی و اسرارآمیز او را الگوی خود می‌دانستند. در سال‌های اخیر هم چندین نفر ادعا کرده‌اند کنت سن ژرمن هستند.

 کتاب دست‌نویس وینیچ

کتاب وینیچ، کتابی دست‌نویس متعلق به قرون وسطی است که مشخص نیست با چه خط و زبانی نوشته شده است. بیش از صد سال است که کارشناسان سعی در شکستن رمز این خط داشته‌اند، تصاویری که در ورق‌های باقیمانده از این کتاب دیده می‌شود نشان می‌دهد که کتاب در زمینه داروسازی و درمان بیماری‌ها می‌باشد.

 جک قاتل

در نیمه دوم سال ۱۸۸۸ لندن صحنه قتل‌های فجیعی بود که در اکثر آنها زنان خیابانی کشته و گلویشان بریده شده بود. نام «جک قاتل» از نامه‌ای گرفته شده بود که قاتل به روزنامه‌های لندن فرستاد. پلیس انگلیس مظنونین بسیاری را دستگیر کرد ولی برای هیچ کدام از آنها نتوانست مدرک کافی جمع‌آوری کند و همه را آزاد کرد. هنوز هم کسی نمی‌داند جک قاتل چه کسی بود.

 دی.بی.کوپر

دی.بی.کوپر یا «دن کوپر» نام مستعاری است که به یک هواپیما ربا داده شده است. دن کوپر در تاریخ ۲۴ نوامبر سال ۱۹۷۱ یک هواپیمای بویینگ ۷۲۷ را ربود و پس از دریافت ۲۰۰ هزار دلار در حالی که هواپیما بر روی اقیانوس آرام پرواز می‌کرد از آن پایین پرید. هیچ‌کس نمی‌داند کوپر از آن پرش جان سالم به در برد یا نه، ولی در سال ۱۹۸۰ یک پسر بچه هشت ساله ۵۸۰۰ دلار اسکناس بیست دلاری خیس را در ساحل رودخانه کلمبیا پیدا کرد که شماره سریال آنها با شماره سریال پول‌هایی که به کوپر داده شد، یکی بود. همین اتفاق باعث شد که از آن پس در هواپیماها ردیاب فلزی کار بگذارند.

ال چوپاکابرا

ال چوپاکابرا (مکنده خون بز) بیشتر در کشورهای آمریکای لاتین دیده شده است و احتمالا موجودی سنگین وزن با جثه‌ای کوچک‌تر از خرس می‌باشد که یک ردیف فلس شبیه دایناسورها از پشت گردن تا محل درآمــدن دم روی بـدن خود دارد. این نام لاتین به این دلیل بر روی آن گذاشته شده که به گفته شاهدین این موجود حیوانات به ویژه بز را می‌کشد و خون آنها را می‌مکد. می‌گویند این موجود صورتی شبیه سگ یا پلنگ، زبان دراز، نوک تیز و دندان‌های نیش بزرگی دارد و بویی شبیه بوی گوگرد بر جای می‌گذارد و به هنگام خطر چشمانش قرمز رنگ شده و می‌درخشند.

 مرد بالدار

مرد بالدار نام موجودی عجیب است که اوج رویت آن بین سال‌های ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ در ویرجینیای غربی بوده است در سال ۲۰۰۷ هم گزارش‌هایی مبنی بر رویت آن موجود می‌باشد. آنها که مرد بالدار را دیده‌اند، می‌گویند این موجود سر ندارد! اما چشمان درشت و سرخی دارد که روی سینه‌اش می‌درخشند. افراد زیادی تاکنون خبر داده‌اند که مرد بالدار را دیده‌اند ولی هیچ عکسی از آن در دست نمی‌باشد.

 نورهای مارفا

نورهای مارفا، نورهایی غیرقابل توضیح هستند که به نورهای ارواح هم معروفند. این انوار در مارفا واقع در ایالت تگزاس دیده می‌شوند. می‌گویند این نورها به اندازه یک توپ بسکتبال هستند و در ارتفاع ۵/۱ الی ۲ متری زمین شناور می‌باشند. نورهای مارفا به رنگ‌های سفید، زرد، نارنجی یا قرمز و گاه سبز و آبی دیده شده‌اند و به سرعت در جهات مختلف حرکت می‌کنند. هنوز هیچ کس از فاصله کاملا نزدیک آنها را ندیده است ولی دانشمندان احتمال می‌دهند این نورها، برق حاصله از تپه‌های کوارتز همان نزدیکی باشد.

 قاتل زودیاک

قاتل زودیاک در اواخر دهه ۱۹۶۰ به مدت ده ماه فعالیت ‌کرد و بعد دیگر هیچ خبری از او نشد در این مدت او پنج نفر را کشت و دو نفر را زخمی کرد. این دو نفر زخمی نیز به طرز معجزه‌آسایی از مرگ نجات یافتند در حالی که قاتل فکر می‌کرد آنها را کشته است. بعد از هر قتل، قاتل که به زودیاک معروف شده بود به پلیس تلفن می‌کرد و خبر قتل آنها را می‌داد. او در نامه‌های خود به روزنامه‌ها می‌نوشت: من دوست دارم مردم را بکشم. کشتن یک انسان خیلی لذت‌بخش‌تر از حیوانات است چون انسان خطرناک‌ترین حیوان روی زمین می‌باشد… هنوز هم راز قاتل زودیاک برملا نشده است.

 مری سلست

کشتی مری سلست در سال ۱۸۶۰ در «نووا اسکوتیا» به آب انداخته شد. نام اولیه این کشتی «آمازون» و طول آن ۱۰۳ فوت بود و ۲۸۰ تن وزن داشت. به مدت ده سال مری سلست پشت سر هم گرفتار حوادث متعددی شد و این کشتی صاحبان مختلفی داشت تا این‌که سرانجام در یک حراجی در نیویورک به قیمت سه هزار دلار فروخته شد. صاحب جدید، تعمیرات اساسی روی آن انجام داد و با نام جدید «مری سلست» آن را به آب انداخت. کاپیتان جدید بنجامین بریگز ۳۷ ساله بود که به همراه همسر و تنها دخترش و به اتفاق خدمه سوار کشتی شد و در نوامبر ۱۸۷۲ به سمت ایتالیا راه افتاد. هیچ یک از سرنشینان کشتی هرگز دوباره دیده نشدند. مدتی بعد کشتی سرگردان در اقیانوس پیدا شد و هیچ اثری از خدمه‌اش در آن دیده نمی‌شد و هیچ‌کس در آن نبود و تمام مدارک به جز گزارشات روزانه کاپیتان ناپدید شده بود. اوایل سال ۱۸۷۳ دو قایق نجات در اسپانیا به ساحل نشستند. در یکی از آنها جسد یک نفر به همراه پرچم آمریکا بود و در دیگری جسد پنج نفر دیده می‌شد. برخی معتقدند این اجساد بقایای سرنشینان مری سلست بودند ولی حقیقت این است که هویت این اجساد هیچ وقت کشف نشد.

 پا گنده

بیگ فوت یا ساسکواچ به انسانی میمون مانند گفته می‌شود که در نواحی جنگلی شمال غربی اقیانوس آرام و بخشی از بریتیش کلمبیا دیده شده است. برخی کارشناسان بیگ فوت را موجودی تخیلی و برگرفته از افسانه‌ها می‌دانند ولی برخی دیگر به شدت از وجود آن حمایت می‌کنند.

 

۶۳۱ زن در ایران باستان

آنچه که در زیر می خوانید نشان فرهنگ ایرانیان باستان قبل از اسلام نسبت به زن است که تا کنون در جامعه ما رواج دارد .

متون فقهی زرتشتی ساسانی، مقررات و دستورهای سختگیرانه فراوانی در باره اعمال و حرکات زنان دارد، بطوریکه زنان حتی در کوچکترین و شخصی‌ترین کارهای روزمره خود حق تصمیم‌گیری نداشته‌اند. آنان به هنگام دشتان ماهانه موظف بوده‌اند تا در جایی زندان‌مانند و دور از همگان به نام «دشتانستان» اقامت کنند و از آن خارج نشوند و نگاهشان به آتش نیفتد. از آنجا که زنان در این مدت سخت آلوده و خطرناک دانسته می‌شده‌اند، موظف بوده‌اند از ظرف‌های مخصوصی استفاده کنند و هیچ ارتباطی با دنیای خارج از دشتانستان نداشته باشند. زنان همچنین موظف بوده‌اند تا پس از پایان دشتان، دویست مور دانه‌کش را بکشند و خود را با پیشاب گاو نر شستشو دهند (گاه در برابر یک موبد مرد، چون زنان حق موبد شدن نداشته‌اند).

چنانچه زنی در این مدت آهنگ شوهر خود را می‌کرد، سزایش «مرگ ارزانی/ اعدام» بود. (ماتیگان هزار دادستان، آناهیتا پریخانیان، چاپ ایروان، به زبان‌های ارمنی، انگلیسی و روسی؛ همچنین بنگرید به بخش‌های گوناگون از متن اوستایی متأخر «ودیوداد/ وندیداد»).

زندانی کردن زنان به هنگام زائیدن طفل مرده نیز رایج بود. در این هنگام مزداپرستان می‌باید در جایی بی‌آب و علف، اتاقکی بسازند و زن را به آنجا ببرند. زن موظف بود در آن اتاقک چند جام از آمیخته پیشاب گاو نر با خاکستر را بنوشد در حالیکه تا سه روز حق نوشیدن آب را نداشته است .

آذرباد مهرسپندان در اندرزهای خود که تنها خطاب به مردان گفته شده است، سفارش می‌کند که تا جای ممکن مانع از رفتن زنان خود به بیرون از خانه شوند. اما چنانچه به ناچاری زنان قصد خروج از خانه را داشته‌اند، موظف بوده‌اند با حجاب کامل و پوشش یکدست سر تا پا در انظار همگان ظاهر شوند و چنانچه کمترین آرایش و زیور خود را به دیگران نشان می‌داده‌اند، شایسته جهنم دانسته می‌شده‌اند (بنگرید به بخش‌های گوناگون از کتاب ارداویراف‌نامه). البته زنان اشراف در جامعه طبقاتی زرتشتی ساسانی از این قاعده و بسیاری قواعد دیگر معاف بوده‌اند.    

زندگی زناشویی زن نیز زیر نفوذ عمیق موبدان بود. دختر موظف بود در سن 9 سالگی با شوهری که برایش انتخاب می‌کرده‌اند، ازدواج کند و اگر به مدتی طولانی از اینکار سرباز می‌زند و زندگی بدون شوهر را ترجیح می‌داد، سزاوار مرگ بود. این مجازات همچنین برای زنی که به قهر شوهر خود را ترک گفته بود نیز در نظر گرفته می‌شد .

زنان می‌باید سه بار در روز در برابر شوهران خود زانو می‌زدند و می‌پرسیده‌اند که آقایش دوست دارد امروز چه کاری برایش انجام شود. با این حال، زنان حق تقاضای طلاق و حق تصرف جهیزیه خود را داشته‌اند. اما پس از طلاق حق گرفتن منافع مترتب بر اموال و جهیزیه خود را نداشته‌اند.  

مردان طبقه اشراف می‌توانسته‌اند بدون محدودیت زنان متعدد بگیرند. به هر تعدادی که امکانات مالی نگهداری از آنان را داشته باشند. همچنین مردان می‌توانسته‌اند تا در صورت فقر و ناتوانی زن خود را بفروشند و یا در صورت ناباروری خود، آنان را برای مدتی معین در اختیار مرد دیگری بگذارند و در واقع اجاره دهند (جزئیات این معامله‌ها را در «ماتیگان هزار دادستان» بخوانید). دستوراتی شبیه این در میان ادیان دیگر نیز دیده شده است، اما چنین به نظر می‌آید که جامعه هرگز از این اجازه منفعت‌طلبانه موبدان استقبال نکرده است.   

ازدواج با محارم یا «خْـویدودَه» بدون در نظر داشتن رضایت یا نارضایتی زن، به گستردگی تبلیغ می‌شد. بطوریکه گناه مرد لواط‌کار تنها در صورتی پاک می‌شد که با مادر یا خواهر و یا دختر خود وصلت می‌کرد .

با اینکه موضوع ازدواج با محارم اینروزها به شدت تکذیب و برای توجیه و تحریف آن کوشش‌های زیادی می‌شود، اما منابع و اسناد مکتوب زرتشتی و غیر آن بسیار فراوان‌تر از آنند که جایی برای تردید باقی بماند. سراسر بخش مفصل و طولانی هشتادم از کتاب سوم «دینکرد» به بحث در این باره پرداخته و جزئیات آنرا به دقت بازگو کرده است. جزئیاتی مانند حق‌الارث دختری که در عین حال زن پدر خود نیز هست و موارد دیگر.

نگاره‌های بازمانده از عصر ساسانی نیز از نگاه رایج ساسانیان به زن حکایت می‌کند. در حالیکه نگاره‌های زنان پیش از تاریخ، هخامنشی و اشکانی، با انبوهی از نقش‌های زنانی با شکوه و قدرتمند به دیده می‌آید، بر نگاره‌های ساسانی که بر جام‌ها و موزائیک‌ها بر جای مانده است، زن تنها موجودی است که وظیفه خوشگذرانی و بزم و ساز و آواز مردان را بر عهده دارد. پدیده‌ای که شاهنامه فردوسی نیز به آن اشاره دارد و نام‌های زنان در عصر ساسانی شاهنامه بر خلاف پیشینیان پر افتخار خود همچو فرانک و گردآفرید و منیژه، از شمار فراوانی معشوقگان درباری تشکیل شده است. متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدگی» نیز ویژگی‌های یک زن خوب از دید خسرو را باز می‌گوید. ویژگی‌های که در اندام و جاذبه‌های زنانه خلاصه می‌شوند .

...................................................................

وندیداد، در مجموعه اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 713 تا 716

خرده مقالات، بیژن غیبی، چاپ آلمان، ص 350

دینکرد، کتاب سوم، ترجمه فارسی از فریدون فضیلت؛ ترجمه انگلیسی از م. شکی

شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، ص 173 تا 175

متون پهلوی، سعید عریان، ص 82