1 تنها 55 درصد مردم امریکا می دانند که خورشید یک ستاره است.
2. در هر سه دقیقه یک انسان روی کره زمین اعلام می کند که بشقاب پرنده دیده است.
3. قبل از سال 1941 اثر انگشت به عنوان مدرک در دادگاه پذیرفته نمی شد.
4. در طراحی خانه بیل گیتس از کامپیوتر های مکینتاش استفاده شده است.
5. در بین ایالت های امریکا بیشترین درصد افرادی که با پیاده روی به محل کار خود می روند, ایالت آلاسکاست.
6. ده درصد درآمد سالانه روسیه از طریق فروش ودکا بدست می آید.
7. در هر روز تقریبا نیمی از جمعیت امریکا در حال رژیم گرفتن هستند.
8. در ایالت میشیگان زنان بدون اجازه شوهران خود نمی توانند مو هایشان را کوتاه کنند.
9. یک هواپیما کوچک می توانند بصورت معکوس و به عقب نیز پرواز کند.
10. بیش از 50 درصد مردم جهان تا به حال نه با کسی از طریق تلفن حرف زده اند و نه کسی به آنها زنگ زده است.
11. بومیان امریکا از پرداخت مالیات در زمین های خود معاف هستند.
12. از هر سه نفری که توسط مار ها نیش زده می شوند یک نفر مست هستند و از 5 نفر که نیش زده می شوند, یک نفر دارای خالکوبی در بدن خود هستند.
13. یکی از مواد تشکیل دهنده دینامیت بادام زمینی است.
14. پارچه کتان در زمان خیس بودن, سختر و مقاوم تر است.
15. پیژامه در هندوستان به عنوان یک لباس پوشیدنی مرسوم در بیرون از خانه شناخته می شود.
16. وال مارت در هر 7 دقیقه 3 میلیون دلار به درآمدش اضافه می شود.
17. بطور متوسط یک انسان در طول زندگی خود در حدود 44 پوند گرد و خاک را تنفس می کند.
18. در لاس وگاس سالانه 25 میلیون دلار صرف برگزاری نمایش های لپ دنس (نوعی رقص) می شود.
19. یک کوسه از طریق شنیدن ضربان قلب طعمه خود(ماهی) را پیدا می کند.
20. ماهی قزل آلا می تواند پرش هایی به ارتفاع 6 فوت داشته باشد.
21. سیب بیشتر از کافئین(مثلا در قهوه) برای بیدار نگه داشتن افراد در صبح زود لازم است.
22. در ایالت اوهایو دادن بسته شیرینی با وزن بیش از 50 پوند به کسی غیر قانونی و جرم محسوب می شود.
23. بچه کروکودیل های متولد شده دارای کروموزوم های جنسی نیستند. بسته به دمای محیطی که تخمی که در آن قرار داشته اند, جنسیت آنها مشخص می شود.
24. نمایش کارتون مشهور دونالد داک در فنلاند به علت آنچه نپوشیدن زیر شلواری توسط این شخصیت کارتونی اعلام شده بود, ممنوع شد.
25. اگر فردی به جای حرکت در پیاده رو در یک مسیر سخت و کثیف حرکت کند, 7درصد بیشتر کالری می سوزاند.
26. گفته می شود که باغبانی بهترین کار برای سالم نگه داشتن سلامتی استخوان هاست.
27. نوعی ماهی به نام آبنوس در گلوی خود دندان در می آورند.
28. فندق برزیلی پیش از نامیده شدن کشور برزیل به نام "برزیل" به این نام خوانده می شده است.
29. فندک قبل از کبریت اختراع شده است.
30. کانادا, هالی فاکس و نوادا بیشترین تعداد بار (نوعی رستوران) به نسبت جمعیت را در سرتاسر دنیا دارند.
31. در امریکا میزان فولاد استفاده شده در تهیه تشتک در بطری های نوشابه بیشتر از فولاد بکار رفته در تهیه بدنه اتوموبیل هاست.
32. خرچنگ دریایی یخ زده پس از گرم شدن و آب شدن یخ هایش می تواند به زندگی برگردد(دوباره زنده شود).
33. یک تانکر بزرگ که کاملا پر باشد و در حال حرکت با سرعت عادی باشد, حداقل به بیست دقیقه زمان برای متوقف شدن احتیاج دارد.
34. هر کسی کشتن شدن توسط چوپ پنبه شامپاین را به کشته شدن توسط یک عنکبوت سمی ترجیح می دهد.
35. یک لامپ 75 وات بیشتر از سه لامپ 25 وات نور تولید می کند.
راستی به نظر شما کدامیک یک از این حقایق بدرد نخور جذابتر بود؟
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند
رویاهایش را آسمان پرستاره نادیده می گیرد
و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات نا کرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو
و من
از بیگل مارکوت ( ترجمه احمد شاملو )
توی آمریکا ، با هم مسابقه میدن!
توی فرانسه ، همه همزمان شروع به حرف زدن می کنن!
توی ایتالیا ، در مورد مد عینک و لباس جدیدشون بحث می کنن!
توی آلمان ، درباره ی سیاستهای دولت حرف می زنن!
توی پاکستان ، یه باند قاچاق تریاک تشکیل میدن!
توی عراق ، برای حمله به سربازهای آمریکایی نقشه می کشن!
توی افغانستان ، اگه پول نداشته باشن کار می کنن و اگه پول داشته باشن می خوابن!
توی آذربایجان ، یه بطری آب پرتقال می خرن و با هم می خورن!
توی مصر ، میرن یه جا می شینن قلیون می کشن!
توی امارات متحده ی عربی ، ۴ نفرشون دست می زنن و یه نفرشون می رقصه!
توی روسیه ، از همدیگه رشوه می گیرن!
توی ژاپن ، هیچوقت ۵ نفر دور هم جمع نمیشن! چون همیشه حداقل ۳ نفرشون کار دارن!
توی هند ، یا با همدیگه می رقصن و یا میرن سینما و رقص تماشا می کنن!
توی کوبا ، هر وقت ۲ نفر یا بیشتر یه جا جمع بشن از کاسترو تعریف می کنن!
توی سوریه ، از ترس بلافاصله از همدیگه جدا میشن!
توی کره جنوبی ، با هم یه شرکت راه میندازن و یه کالای ژاپنی رو کپی می کنن!
توی مکزیک ، دو نفرشون دوئل می کنن و یه نفرشون ناظر دوئل میشه و دو نفر دیگه هم گیتار می زنن!
توی ایران ، یا پشت سر بقیه غیبت می کنن یا روزنامه راه میندازن یا یه جلسه ی سخنرانی ترتیب میدن یا به یه جلسه ی سخنرانی حمله می کنن یا از حرف زدن و سوتی های همدیگه ایراد می گیرن یا یه نفرشون رو میذارن وسط و ۴ نفرشون متلک بارونش می کنن یا الکی می خندن یا یه پیتزا فروشی باز می کنن یا بدون هیچ صحبتی می ایستن و چشم و سرشون رو می چرخونن و مردم رو می چرن یا یه شرکت کامپیوتر و اینترنت راه میندازن یا میرن یه چت روم توی یاهو مسنجر می سازن یا یه وبلاگ دسته جمعی می سازن یا گروه اینترنتی راه میندازن یا ...........
همه شما بی شک عشق را تجربه کرده اید و هر کدام از شما هم معنی خاصی از عشق دارید و یا شاید بعضی از شما هنوز نتوانستید معنی درستی از عشق داشته باشید. مطالب زیر معناهایی متفاوت از عشق است که خواندن آنها خالی از لطف نیست:
عشق، سرطان دوست داشتن است.
عشق، عقد دائمی ما با غربت است.
عشق، شماره تلفنی است که سالها بدنبال آن می گردیم.
عشق، آمپول ب کمپلکس معرفت است.
عشق، اتوبانی است که تا ته ابدیت می رود.
عشق، آسانسور حیات بشر است. وای بحال کسی که توی این آسانسور گیر کند.
عشق، قند متافیزیکی است که در دل آدم آب می شود.
عشق، شب نامزدی ما با جدایی است.
عشق، نردبانی است که ما را از خود بالا می کشد.
عشق، همان فعل انفعالی است که در برابر گل سرخ به ما دست می دهد.
عشق، عزرائیل زیبایی است که رسید، جسم ما رامی گیرد و قبض روح راامضا می کند
عشق، اولین آهی است که در آیینه کشیده ایم.
عشق، اولین حقوق ما از باجه معرفت است.
عشق،خرید وفروش پایاپای عاشق و معشوق است.
عشق، لک لکی است که روی درخت خاطرات ما لانه کرده دارد.
عشق، مقصد نیست، بلکه مرکبی است برای رسیدن به مقصد.
عشق، تنها مهمانی است که بدون دعوت وارد میشود،کافیست درخانه قلب را بازبگذارید.
عشق، یک لحظه آرامش است و هزار لحظه گرفتاری.
عشق، بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد.
عشق، صدای فاصله ها، فاصله هایی که غرق ابهامند.
عشق، تنها دردی است که بیماربدنبال علاج نیست، زیرا درد عشق برایش مطلوبتراز سلامتی است. ( بر گرفته ازکتاب عاشقانه با قلم، نوشته اصغر جدایی )
عشق، . . .
یعنی واقعاً عشق این همه معنا دارد! پس خوش به حال آنهایی که عاشقند و این همه معنی دارند...
خلاصه اینکه بی عشق ما سنگ، ما هیچ
دو خط موازی زائیده شدند . پسرکی در کلاس درس آنها را روی کاغذ کشید.
آن وقت دو خط موازی چشمشان به هم افتاد .
و در همان یک نگاه قلبشان تپید .
و مهر یکدیگر را در سینه جای دادند .
خط اولی گفت :
ما میتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم .
و خط دومی از هیجان لرزید .
خط اولی گفت و خانه ای داشته باشیم در یک صفحه دنج کاغذ .
من روزها کار میکنم.میتوانم بروم خط کنار یک جاده دور افتاده و متروک شوم ، یا خط کنار یک نردبام .
خط دومی گفت : من هم میتوانم خط کنار یک گلدان چهار گوش گل سرخ شوم ، یا خط کنار یک نیمکت خالی در یک پارک کوچک و خلوت .
خط اولی گفت : چه شغل شاعرانه ای و حتما زندگی خوشی خواهیم داشت .
در همین لحظه معلم فریاد زد : دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسند .
و بچه ها تکرار کردند : دو خط موازی هیچ وقت به هم نمی رسند .
دو خط موازی لرزیدند . به هم دیگر نگاه کردند . و خط دومی پقی زد زیر گریه . خط اولی گفت نه این امکان ندارد حتما یک راهی پیدا میشود . خط دومی گفت شنیدی که چه گفتند . هیچ راهی وجود ندارد ما هیچ وقت به هم نمی رسیم و دوباره زد زیر گریه .
خط اولی گفت : نباید ناامید شد . ما از صفحه خارج میشویم و دنیا را زیر پا میگذاریم . بالاخره کسی پیدا میشود که مشکل ما را حل کند .
خط دومی آرام گرفت و آن دو اندوهناک از صفحه کاغذ بیرون خزیدند از زیر کلاس درس گذشتند و وارد حیاط شدند و از آن لحظه به بعد سفرهای دو خط موازی شروع شد .
آنها از دشتها گذشتند ...
از صحراهای سوزان ...
از کوهای بلند ...
از دره های عمیق ...
از دریاها ...
از شهرهای شلوغ ...
سالها گذشت وآنها دانشمندان زیادی را ملاقات کردند .
ریاضی دان به آنها گفت : این محال است .هیچ فرمول ریاضی شما را به هم نخواهد رساند . شما همه چیز را خراب میکنید .
فیزیکدان گفت : بگذارید از همین الان ناامیدتان کنم .اگر می شد قوانین طبیعت را نادیده گرفت ، دیگر دانشی بنام فیزیک وجود نداشت .
پزشک گفت : از من کاری ساخته نیست ، دردتان بی درمان است .
شیمی دان گفت : شما دو عنصر غیر قابل ترکیب هستید . اگر قرار باشد با یکدیگر ترکیب شوید ، همه مواد خواص خود را از دست خواهند داد .
ستاره شناس گفت : شما خودخواه ترین موجودات روی زمین هستید رسیدن شما به هم مساویست با نابودی جهان . دنیا کن فیکون می شود سیارات از مدار خارج میشوند کرات با هم تصادم می کنند نظام دنیا از هم می پاشد . چون شما یک قانون بزرگ را نقض کرده اید .
فیلسوف گفت : متاسفم ... جمع نقیضین محال است .
و بالاخره به کودکی رسیدند کودک فقط سه جمله گفت :
شما به هم می رسید .
نه در دنیای واقعیات .
آن را در دنیای دیگری جستجو کنید .
دو خط موازی او را هم ترک کردند و باز هم به سفرهایشان ادامه دادند .
اما حالا یک چیز داشت در وجودشان شکل می گرفت .
« آنها کم کم میل رسیدن به هم را از دست می دادند »
خط اولی گفت : این بی معنیست .
خط دومی گفت : چی بی معنیست ؟
خط اولی گفت : این که به هم برسیم .
خط دومی گفت : من هم همینطور فکر میکنم و آنها به راهشان ادامه دادند .
یک روز به یک دشت رسیدند . یک نقاش میان سبزه ها ایستاده بود و بر بومش نقاشی میکرد .
خط اولی گفت : بیا وارد آن بوم نقاشی شویم و از این آوارگی نجات پیدا کنیم .
خط دومی گفت : شاید ما هیچوقت نباید از آن صفحه کاغذ بیرون می آمدیم .
خط اولی گفت : در آن بوم نقاشی حتما آرامش خواهیم یافت .
و آن دو وارد دشت شدند و روی دست نقاش رفتند و بعد روی قلمش .
نقاش فکری کرد و قلمش را حرکت داد
و آنها دو ریل قطار شدند که از دشتی می گذشت و آنجا که خورشید سرخ آرام آرام پایین می رفت سر دو خط موازی عاشقانه به هم می رسید
خداوندا ...
مرا انسانی بساز که ترا بشناسد و خودرا بشناسد.
مرا چندان قوی گردان که به گاه ناتوانی از سستی خود آگاه گردم.
چنان جسور و با شهامتم کن که بهنگام وحشت جرات مقابله بــا خویشتن را داشته باشم.
مرا انسانی بساز که بهنگام شکست شرافتمندانه درخوداحساس کبر و غرورکنم و به گاه پیروزی فروتن ونجیب باشم.
مرا انسانی بساز که از ناملایمات زندگی روی بر نتابم .
به هنگامی که باید سینه سپر کنم پشت بر نگردانم.
مرا به جاده آسایش راهنمایی نکن بلکه به راهی سخت و دشوار مرا مورد آزمون خود قرار بده تا باناملایمات دست به مبارزه بزنم و سربلند بیرون آیم.
مرا انسانی قرار بده که دلش روشن و صاف و هدف زندگیش عالی باشد .پیش از اینکه در اندیشه فرمانروایی بر دیگران باشد بر خویشتن حکومت کنم.
مرا انسانی بساز که خندیدن را بیاموزد اما گریستن رانیزهرگز از خاطر نبرد. انسانی که گام درآینده بگذارد ولی گذشته را نیز هرگز فراموش نکند.
واز همه مهمتر در مقابل چشمان جادویی و افسونگر هیچ کس تسلیم نشودو مسحور نگردد.
خدایا من تاب تحمل ندارم مرا به حال خود وامگذار
ای مهربانترین مهربانان و ای بهترین تکیه گاه و پناه امید واران
توی ژاپن
جوان اولی از عشق جوان دومی نسبت به دختر محبوبش متاثر میشه و خودکشی می کنه! جوان دومی هم از مرگ همنوع خودش اونقدر اندوهگین میشه که خودکشی می کنه! بعدش برای دختر ژاپنی هم چاره ای جز خودکشی نیست!
توی اسپانیا
مرد اولی توی دوئل ، مرد دومی رو از پای در میاره و با زن محبوبش به آمریکای جنوبی فرار می کنن!
توی انگلستان
دو تا عاشق با کمال خونسردی حل قضیه رو به یه شرط بندی توی مسابقه ء اسب سواری موکول می کنن! اسب هر کدوم برنده شد ، معشوق مال اون میشه!
توی فرانسه
خیلی کم کار به جاهای باریک می کشه! دو تا مرد با همدیگه توافق می کنن که خانم مدتی مال اولی و مدتی مال دومی باشه!
توی استرالیا
دو تا مرد بر سر ازدواج با معشوق مشترک سالها مشاجره می کنن! این مشاجره اونقدر طول می کشه تا یکی از طرفین پیر بشه و بمیره ، یا از یه مرضی بمیره! اونوقت اونکه زنده مونده با خیال راحت به مقصودش می رسه!
توی قفقاز
جوان اولی دختر محبوب رو بر می داره و فرار می کنه! دومی هم دختر رو از چنگ اولی می دزده و پا به فرار می ذاره! باز اولی همین کار رو می کنه و این ماجرا دائما« تکرار میشه!
توی نروژ
معشوقه ء دو مرد برای اینکه به جدال و دعوای اونها خاتمه بده خودشو از بالای ساختمون مرتفعی میندازه پایین و غائله ختم میشه!
توی آفریقا
قضیه خیلی ساده ست و جای اختلاف نیست! دو تا مرد ، زنی رو که می خوان عقد می کنن و علاده بر اون ، بیست تا زن دیگه هم می گیرن!
توی مکزیک
کار به زد و خورد خونینی می کشه و یکی از طرفین کشته میشه! ولی بعدش اونکه رقیبش رو کشته از دختر مورد نظر دلسرد میشه و دخترک بی شوهر می مونه!
توی آمریکا
حل قضیه بستگی به زن داره و هر کس رو انتخاب کرد با اون ازدواج می کنه!
توی ایران
فقط پول موضوع رو حل می کنه! پدر و مادر دختر می شینن با همدیگه مشورت می کنن و خواستگاری که پولدار تر و گردن کلفت تره رو انتخاب می کنن! عاشق شکست خورده اگه توی عشقش جدی باشه یا باید خودشو بکشه یا رقیب رو از میدون به در کنه یا افسردگی می گیره و ...
دردهای من
جامه نیستند
تا زتن درآورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن در آورم
نعره نیستند
تا زنای جان برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی دردهای کهنه ی لجوج
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ وبوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟
درد حرف نیست
درد نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
از وبلاگ وفای شمع ( http://Golbarg.ParsiBlog.Com )
- سلام آقای قمیشی.
* سلام.
- لطفا خودتونوکامل معرفی کنید.
* من همونم که همیشه غم و غصش بی شماره، اونی که تنها ترینه، حتی سایه هم نداره
- چند سال سن دارید؟
*مبر ز موی سپیدم، گمان به عمر دراز،جوان به حادثه ای پیر می شود گاهی.
- زندگی برای شما در غربت چگونه است؟
* دل هیچکی مثل من غربت اینجا رو نداره، دیگه حرفهای علاقه همه مردن تو دلم.
-اوقات فراغت خودتونو بیشتر چه جوری می گذرونید؟
* روی سکوی کنار پنجره ،همه شب جای منه. چند ورق کاغذ و یک دونه قلم، همیشه یار منه.
- نظرتون درباره ایران و بازگشت به ایران چیه؟
* مگه میشه، مگه میشه، مگه میشه ترک وطن کرد؟ توی غربت عمری رو سرکرد؟
-نظرتون راجع به مردم واطرافیانتون در آمریکا چیه؟
* چه می دونن به چی میگن، ستاره چه می دونن دنیا کیا بهاره، چه می دونن عاشق میشه چه آسون، پرنده توی بارون
-اقای قمیشی اگه میشه زندگی رو برای ما تعریف کنید.
* ای بابا!چه سوالهای سختی می پرسید.
- اگه میشه جواب بدید.
* زندگی یعنی چکیدن، همچو شمع از گرمی عشق، زندگی یعنی لطافت، گم شدن در نرمی عشق.
- اگه میشه عشق و عاشقی رو هم تعریف کنید.
*و عاشق گشتن و عاشق نمودن سخت دشوار است.
- و محبت رو!
*غریبه توی غربت، نگی چی شد محبت، بگی می گن دیوونست، حرفاش چه بچه گونست.
-سیاوش جان تو غربت چه چیز هایی رو یاد گرفتید؟
*یادمون دادن که اینجا، زندگی رو سخت نگیریم. از غم ویرونی تو، روزی صد دفعه نمیریم. یادمون دادن که یاد، سوختن خونه نیفتیم، خواب بود هرچی که دیدیم، باد بود هر چی شنفتیم.
-در زندگی چند بار عاشق شدید؟یا بهتر بگم تا حالا عاشق شدید؟
* باور ما نمی شود، در سر ما نمی رود، از گذر سینه ما، یار دگر گذر کند.
- پس توی غربت یارو یاور شما کیه؟
*با هر که سخن گفتم، در خود گره ای گم بود، چون کرم شبان تابان، می تابی و می تابم. بر هر که نظر کردم، گریان و پریشان بود. چون ابر سبک باران، می باری و می بارم.
-اقای قمیشی نظرتون در مورد ایرون و ایرونی چیه؟
*ایرونی ساقه و برگ و ریشه، ساقه از ریشه جدا نمیشه.................ایرونی برقراره همیشه، هیچکی مثل ایرونی نمیشه.
- بهترین البومتون؟
*حادثه عزیز من، تنها تو موندنی شدی، بین همه ترانه هام، تنها تو خوندنی شدی.
- قصد دارید تا کی به کارتون ادامه بدید؟
*من آخرین رهگذرم، تو این خیابون بلند. دیر اومدم که زود برم، دل به صدای من نبند.
-یک نصیحت برای طرفداراتون...؟
*مگذار که یاد مارا، طعم تلخ این حقیقت ببرد. این حقیقت است که از دل برود، هر آنکه از دیده رود.
- و اما حرف آخر؟
*الهی دل خوشی باشه پناهت، گل های رازقی تن پوش راهت، الهی خوش خبر باشه قناری، بخون تا خروس خون چشم به راهت.
.........
عفاف گفت : مرا با برگ درخت زیتون مستور دارید .
وقاحت گفت : مرا با نشانها و امتیازات بیارایید .
شرارت گفت : مرا با لباس نیکی و اصلاح بپوشانید .
رذیلت گفت : مرا با خلعت و فضیلت افتخار دهید .
خدعه گفت : مرا به جامه اخلاص و صمیمیت ملبس نمایید .
خیانت گفت : تاج امانت بر سر من گذارید .
تزویر گفت : بالا پوش صدق و محبت بر دوش من نهید .
ظلم و جور گفت : گوی و چوگان مسامحه را به من ببخشید .
استبداد گفت : صورت آزادی را بر چهره من نقش کنید .
اختلاف گفت : مرا بر نیت وظیفه مزین فرمایید .
تکبر گفت : مرا به زیور تواضع مباهی نمایید .
حقیقت گفت : مرا برهنه گذارید و پیرایه بر من مبندید زیرا هیچگاه از برهنگی خود شرمسار نیستم .
1. لازم نیست کسی غیر از خودتان باشید. فقط کافی است از کسی که قبلا بوده اید بهتر باشید.
2. یک همسر فقط همراه آدم نیست، او کل تقدیر ماست.
3. انسان، عاشق زیبایی نمی شود. بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست.
4. زندگی آن نیست که هر چه می خواهید داشته باشید، بلکه آن است که هر چه را دارید، بخواهید.
5. کسی که نمی تواند احمق شود، نمی تواند عاقل باشد.
6. چنان شیرین زبان نباشیم که ما را یک دفعه بخورند و چنان تلخ زبان نباشیم که از دهان یک دفعه پرتمان کنند.
7. بزرگی را به کسی نمی بخشند، باید خود آن را به دست آوریم.
8. گاهی اوقات در زندگی خیلی زود، دیــــــــــــر می شود.
9. برای اینکه بزرگ باشی، نخست کوچک بودن را تجربه کن.
10. هر کس با حق گلاویز شود، حق او را به زمین می افکند.
1. هیچ پیوندی نمی تواند جایگزین روح تو شود. تنها تو، تنها تویی که دوست خودی.
2. اگر واقعاً خواهان تغییر زندگی هستی، همین حالا، بی درنگ آغاز کن.
3. تنهایی، فردیت است. و تنها افراد می توانند دوست باشند. نمی توانی دوست کسی باشی که با او معنا می یابی این دوستی نیست. یا تحت تسلط اویی یا مسلط بر او این رابطه مالک و مملوک صاحب و برده است. دوستان هرگز مالک یکدیگر نمی شوند.
4. در پیوند عاشقانه، باید به مالکیت در آیی نباید تلاش کنی که مالک شوی.
5. عشق با جدایی نمی میرد. با بسیار با هم بودن شاید ولی با جدایی هرگز.
6. زوج ها همه باید به خاطر داشته باشند که پس از ازدواج ارباب دیگری نخواهند شد فقط همراه، فقط دوست.
7. هرگز نخواه که دیگری تغییر کند. در هر پیوندی تغییر را از خود آغاز کن.
8. هیچ چیز بیشتر از تنهایی رنج آور نیست. اما مشکل این است که ایجاد هر پیوندی از روی ترس از تنهایی، آزمون مبارکی نخواهد بود، چون دیگری نیز با همین انگیزه به تو پیوسته است.
9. عشق واقعی تنهایی را به یگانگی مبدل می سازد. اگر دیگری را ذوست می داری، اگر می خواهی یاریش کنی، کمک کن تا یگانه شود. نه نباید او را اشباع کنی. تلاش نکن با حضور خود بگونه ای او را کامل کنی. دیگری را کمک کن تا یگانه شود. چنان سیراب از وجود خود که نیازی به حضور تو نباشد.
10. هیچ مردی،زن را نمی فهمد، هیچ زنی، مرد را نمی فهمد، زیبایی با هم بودنشان همین است.
• در یونان قدیم محکوم را به چهار چوب بسته و شلاق می زندند ، به بینی آنها سرکه می ریختند و بر زخمهایشان سرکه و نمک می پاشیدند .
• در قدیم محکومین را زنده زنده می سوزاندند ، و برای تفریح اشراف ، محکومین را کباب می کردند ، مردان و زنانی را که روابط نا مشروع داشتند به سیخ می کشیدند .
• در ایران قدیم ، زبان را از حلق بیرون می کشیدند ، به چشم ها میل داغ می کشیدند ، پوست محکومین را کنده و پر از کاه می کردند .
• در قرون وسطی متهم به ضرب سکه را در دیگ می جوشاندند ، چهار دست و پای محکوم را به 4 است قوی یا به چرخ های گردون می بستند و با راندن اسب ها در جهت مخالف یا چرخاندن چرخ ها محکوم را شقه می کردند ، یا سرب گداخته بر گلوی او می ریختند ، مردان را از بیضه آویزان می کردند ، با قیف بر گلوی آنها آب می ریختند تا باد کند ؛ ( نادرشاه پس از کور کردن پسرش با تلمبه آب به شکم بیش از 10 نفر بست و آنها را ترکاند . )
• در کشور های اروپایی در قرون وسطی چشمان محکوم را با ناخن یا انبر در می آوردند ؛ ناخن ها را می کشیدند – در اسپانیا استخوان ها را می شکستند و مفاصل را از هم جدا می کردند – ریختن سرب گداخته در گوش و حلق و بینی مرسوم بود .
• در چین پستان های زن محکوم را می بریدند ؛ به محکومین پس از روزهای تشنگی آب شور می خوراندند .
• با اختراع گیوتین در فرانسه ، سر محکومین را می بریدند ، در اکثر کشور ها وزنه های سنگینی تا 90 کیلو به هر یک از پاها بسته و محکوم را آویزان می کردند .
• کشیدن دندان و کندن گوش معمول بود .
• سوزاندن کف پا و کف دست و کندن پوست سر نیز معمول بود .
آیا می دانید که می توانید از روی میوه های انتخاب شده شخصیت آدمها را بشناسیدو بر اساس میوه های مورد نظر بگویید که شرایط روحی وروانی اشخاص مختلف چگونه است؟ پس میوه دلخواه خود را انتخاب کنید و به رازهای شخصیتی خود و دوستانتان پی ببرید.
پرتقال
اگرپرتقال میوه محبوب شماست شما آدمی پر قدرت و بسیار صبورید و دوست دارید کارها را به آرامی و با متانت اما درعین حال با درایت کامل و جسارت به انجام برسانید. سختکوش و پر تلاش و کمی خجالتی هستید اما در دوستی می توان بشما اعتماد کرد. شما دوستان خود را با دقت انتخاب کرده وبا تمام وجود به انها عشق می ورزید واز درگیری وتنش به هرقیمت پرهیز میکنید.
سیب
چنانچه سیب میوه محبوب شماست فردی اسرافکاروبسیار رک گوهستید. اگر چه ممکن است شخصاٌ بهترین سازمان دهنده ومدیر نباشید اما می توانید رهبر یک تیم کوچک باشید که با تلاش زیاد تیم را به موفقیتهای بزرگ میرسانید. دربیشتر موقعیتها میتوانید بسرعت و بدرستی تصمیم بگیرید. شما از سفرهای کوتاه و غیرمنتظره لذت میبرید. زمانی که با شریک زندگی خود بسر می برید جذاب و خونگرم بنظر می آیید وبشدت عاشق زندگی بمفهوم واقعی آن هستید.
آناناس
بسیار سریع تصمیم میگیرید وسریعترازآن عمل می کنید. در تغییر شغل و خطر کردن درزمینه اجتماعی شجاع و بی باک هستید. شما دارای یک توانایی استثنایی در مدیریت می باشید ونمی گذارید کار روی دستتان بماند.
دوست دارید مورد اعتماد دیگران باشید معمولا خیلی سریع با دیگران ارتباط دوستانه برقرار نمی کنید ولی به محض انجام اینکاردوستتان را برای همیشه برای خود نگه می دارید. بندرت بدنبال زندگی رمانتیک می روید وشریک شما غالبا بواسطه این صفات ممتاز تحت تاثیرتان قرار میگیرد اما از توانایی شما در نشان دادن این احساسات ناامید است.
موز
عاشقان موزا فردی دوست داشتنی آرام گرم و طبیعتا با احساس هستید. شما غالبا از نداشتن اعتماد بنفس وخجالتی بودن دررنج هستید. دیگران از طبع آرام و شیرینتان سوء استفاده کرده وسعی می کنند به این وسیله برای خود موقعیتهای جالبی را رقم بزنند. عاشق شریک زندگی خود درتمام زمینه ها هستید واین عشق بخاطر زیبایی جسمی و روحی اوست! بخاطر روشی که دارید روابط شما با او همواره دریک هماهنگی کامل است.
نارگیل
شما دوستداران این میوه سنگین و کمیاب افرادی جدی با فکر وبا شعور هستید. از روابط اجتماعی لذت می برید و بویژه روی همراهان و دوستان خود حساسیت خاصی دارید. ممکن است کمی خودخواه بنظر آیید اما لزوما چنین صفتی در شما برجسته نمی شود. شما فردی سریع الانتقال آگاه و گوش بزنگ هستید که در این زمینه شغلی همیشه در بالاترین رده قرار داشته و به بهترین نحو کارها را انجام می دهید. شما نیاز به شریکی عاقل داشته و عقل و احساس را باهم در این مسئله دخالت نمی دهید.
گیلاس
چنانچه گیلاس میوه محبوب شماست زندگی همیشه به شیرینی که در نظر دارید خود را بشما نشان نمی دهد. فراز و فرود در زندگیتان زیاد است بویژه در موقعیتهای حرفه ای و کاری . شما همیشه ودرهرپروژه ای کمی پول بدست می آورید و نه بمقدارزیاد. ذهنی فعال وخلاق داشته و غالبا بدنبال چیزهای نوهستید. شما شریکی صمیمی و وفادارهستید اما اثر گذاشتن بر احساسات شما کار ساده ای نیست. خانه تان برای شما بمنزله بهشت است و هیچ چیزی را بیشترازاین دوست ندارید که درمنزل باشید ودوستان وآشنایان و افراد خانواده شما را دوره کنند.
انگورسیاه
بطورکلی آدمی مودب وخوشروهستید اما گاهی اوقات سریع وبشدت عصبانی می شوید هرچند به همان سرعت نیزعصبانیت شما فروکش می کند. اززیباییها به هرشکلی که باشد لذت می برید. بسیارمحبوب ومورد علاقه دیگران هستید واین محبوبیت بعلت طبیعت گرم شماست. شوروشوق و علاقه وافری به زندگی دارید وازهرکاری که می کنید لذت می برید اعم ازلباس پوشیدن خوردن وخوابیدن. شریک شما باید درتمام شوروعلاقه شما سهیم باشد تا بتواند ازتمام چیزی که به اوهدیه می دهید لذت ببرد!
هلو
درست مثل هلو شما از عصاره زندگی لذت میبرید. فردی رک گوبوده و روشی دوستانه دارید در بخشش و فراموش کردن نظیر ندارید و برای دوستیها ارزش بسیار زیادی قائل هستید. حس استقلال طلبی در شما بسیار قوی است و این امر از شما فردی راستگو ساخته است.
عاشقی ایده آل صبور صمیمی و یکرنگ هستید با این حال به هیچ وجه دوست ندارید احساسات خود را در ملاء عام بروز دهید.
گلابی
چنانچه فکر خود را معطوف به انجام کاری میکنید میتوانید آن را با موفقیت به انجام برسانید. شما دوست دارید که نتیجه تلاشهایتان را بسرعت ببینید. از انگیزه های مفید ذهنی لذت برده و دنباله رو آن هستید. کمی خجالتی به نظر میرسید و در بیان احساسات خود چندان راحت نیستید. زمانی که بدنبال شریک زندگی هستید به هوش سرشار دید وسیع و دل دریایی اش اهمیت میدهد.
۱-به کسی عشق بورز که لایق عشق باشه نه تشنه عشقًٌَُِّ چون تشنه روزی سیراب میشه.
2-عشق مثل آب میتونی توی دستت قایمش کنی اماآخرش یروز دستتو باز میکنی میبینی نیست.قطره قطره چکید و بدون اینکه بفهمی دستت پر از خاطره شده.
3-زمان.......بس کند میگذرد برای آنان که منتظرند...بس تند میگذرد برای آنان که میترسند....بس طولانی است برای آنان که در اندوه هستند....و بس کوتاه برای آنان که سرخشند......
اما ابدی است برای آنان که عاشقند.